درنگی در «چهار فصل» و دیگر نقاشیهای جوزپه آرچیمبولدو
جوزپه آرچیمبولدو یکی از نقاشان بزرگ قرن شانزدهم است که بهخاطر مجموعه نقاشیهایش از چهار فصل سال شهرت جهانی دارد. نقاشیهای او از قرن شانزدهم تاکنون مخاطبان را حیرت زده کرده است. هر چند بازنماییهای تمثیلی در تاریخ هنر بسیار رایج هستند، اما پرترههای او روح هر فصل را به شیوهای اعجابانگیز و منحصر به فرد به تصویر میکشند. با خواندن این مقاله میتوانید با مجموعه تمثیلی فصول این هنرمند بزرگ آشنا شوید.
درنگی در «چهار فصل» و دیگر نقاشیهای جوزپه آرچیمبولدو
در قرن شانزدهم، هنوز جهان اسرار ناشناخته زیادی برای انسان داشت. به همین علت، کاوشگران برای کشف سرزمین های جدید همچنان در دریاها سفر میکردند و دانشمندان به دقت جهان طبیعت را مورد مطالعه قرار میدادند. امپراتور ماکسیمیلیان دوم هم که علاقمند به علوم جدیدی مثل گیاهشناسی و جانورشناسی بود، در دوران سلطنتش شهر وین را به مرکز مطالعات علمی تبدیل کرد. او یکی از حامیان جوزپه آرچیمبولدو نیز بود.
بنابراین این هنرمند بزرگ توانست در چنین فضایی مهارت خود را در به تصویر کشیدن چیزهای جدید و نادری نشان دهد که در سراسر جهان کشف میشدند و به اروپا میآمدند. او هنر خود را یک قدم جلوتر برد و با ترکیب این نمونههای نادر، چهرههای خارق العادهای را خلق کرد.
درنگی در «چهار فصل» و دیگر نقاشیهای جوزپه آرچیمبولدو
آرچیمبولدو اولین مجموعه نقاشیهای چهار فصل خود را در سال ۱۵۶۳ نقاشی کرد ولی متأسفانه، فقط نقاشیهای بهار، تابستان و زمستان از این مجموعه باقی ماندهاند. او در این مجموعه، هر فصل را به شکل چهره یک انسان ترسیم کرده است که اجزای آن را ترکیبی از گیاهان و سبزیجات خاص همان فصل تشکیل داده اند.
همانگونه که در بهار از هر گوشه و کنار، گلها شکفته میشوند، در پرترۀ “بهار” که بلندپروازانهترین پرترۀ این مجموعه است، آرچیمبولدو ۸۰ گونۀ مختلف گل را به تصویر کشیده است. شکوفههای متنوع کاملاً روی سر بهار را پوشاندهاند و برگهای سرسبز، نیم تنۀ پرتره را تشکیل میدهند.
یک سوسن سفید بهعنوان پر کلاه و یک گل زنبق روی سینۀ بهار مثل یک مدال نقاشی شدهاند. لبخند فصل بهار، حس تابش آفتاب و آب و هوای معتدل بهاری را به بیننده منتقل میکند. این تابلو از میان دیگر نقاشیهای فصول، به عنوان هدیه به فیلیپ دوم، پادشاه اسپانیا انتخاب شد.
درنگی در «چهار فصل» و دیگر نقاشیهای جوزپه آرچیمبولدو
تابستان آرامشبخشترین فصل سال است که همیشه همراه با میوههای رنگارنگ مختلف است. این مشخصۀ فصل تابستان به زیبایی در تابلوی آرچیمبولدو متجلی شده است. از بین میوهها و سبزیجات تابستانی، هلو، گیلاس، خیار و گلابی، صورت شیطنتآمیز “تابستان” را تشکیل دادهاند. هنرمند در ترسیم این پرتره از گونههای گیاهی جدید و خارجی هم استفاده کرده است.
مثلا، ذرت که به عنوان گوش پرتره نقاشی شده، از آمریکا و بادمجان سفید روی گردن تابستان، از آفریقا و عربستان آمده است. تابستان کلاهی متشکل از شاخ و برگهای سبز و بههمپیوسته و میوههای تابستانی به سر دارد و ردایی بافته شده از ساقههای گندم تن او را پوشانده است. روی یقۀ ردا، نام آرچیمبولدو بهعنوان هنرمند اثر و تاریخ نقاشی روی سر شانۀ تابستان دیده میشوند.
هر چند نسخۀ اصلی پاییز گم شده است ولی خوشبختانه، موزه لوور فرانسه یک نسخه از این تابلو را که خود هنرمند کپی کرده در اختیار دارد. امپراتور ماکسیمیلیان دوم به حدی تحت تأثیر تمثیل پاییز قرار گرفته بود که از آرچیمبولدو خواست از روی مجموعۀ اصلی کپی کند تا آنها را بهعنوان هدیه برای پادشاهان سراسر اروپا بفرستد.
این هنرمند بزرگ، پرترۀ پاییز را به شکل فصل برداشتِ محصولات به تصویر کشیده است. بالاتنۀ پاییز یک بشکۀ چوبی شکسته است و صورت او را میوههای رسیدۀ پاییزی مثل گلابی، سیب و انار تشکیل میدهند. موها از انگور و برگهای درخت انگور درست شده است و پاییز کلاهی از کدو تنبل به سر دارد. روی قارچی که بهعنوان گوش پاییز نقاشی شده است، میوۀ انجیر به شکل گوشوارهای زیبا دیده میشود.
تابلوی “زمستان” آرچیمبولدو همانطور که میبینید، سرد و بد خلق است. نقاش بهجای سر، تنۀ یک درخت بزرگ را نقاشی کرده و با پیچ و تاب شاخهها، بینی و گوشهای زمستان را به تصویر کشیده است. او از شاخههای کوچکتر و برگهای پیچک برای کشیدن موها و از خزههای جنگلی برای ترسیم ریش زمستان استفاده کرده است.
او برای نشان دادن دهان زمستان، دو قارچ کشیده است که چهرۀ او را عبوس کردهاند. همچنین از سینۀ پرتره، شاخهای با دو لیمو خارج شده است. زمستان یک شنل کاهی بافته شده نیز به تن دارد که روی آن حرف M نقش بسته و اشاره به ماکسیمیلیان دوم، حامی آرچیمبولدو دارد.
درنگی در «چهار فصل» و دیگر نقاشیهای جوزپه آرچیمبولدو
تقریبا ۳۰ سال بعد از کشیدن مجموعۀ اصلی فصلها، آرچیمبولدو تابلوی “چهار فصل روی یک سر” را نقاشی کرد. این تابلو تمام جذبه و افسون تابلوهای سری قبلی را با ترکیب کردن سرها در خود خلاصه کرده است. برخلاف نقاشیهای مجموعه قبلی که پرترهها در حالت نیمرخ بودند، اینبار سر پرتره در حالت سه رخ نقاشی شده است. سر ترکیبی از تمام عناصر موجود در تابلوهای فصلها است.
مثلا، تنه پیچ خورده و پر از کُندههای کوچک درخت که سرِ “چهار فصل” را نشان میدهند، یادآور صورت زمستان است. گل ها و گندمهایی که روی سینۀ پرتره را تزیین کردهاند نیز به ترتیب ویژگیهای منحصر به فرد تابلوهای فصل بهار و تابستان را به یاد میآورند. فصل پاییز هم سر چهار فصل را با سیب، انگور و برگهای پیچک (گیاه عَشَقه) تزئین کرده است.
منبع: artparisa.ir
درنگی در «چهار فصل» و دیگر نقاشیهای جوزپه آرچیمبولدو
بعضیها «جوزپه آرچیمبولدو» را پادشاه شیوهگرایی مینامند. اگر چشمتان به پرترهای از انسان که با ترکیبی از گیاهان، سبزیجات، کتاب، حیوانات و اشیاء مختلف ساخته شده است، افتاد میتوانید اطمینان حاصل کنید این اثر به «آرچیمبولدو» تعلق دارد. این پرترهها تجلی شیدایی ذهن یک هنرمند رنسانس نسبت به معماها و مفاهیم خیالی است.
به گزارش ایسنا و به نقل از دیلیآرت، «شیوهگرایی» سبکی در هنر اروپایی است که مملو از غرابت و مبالغه است. پیچیدگی یا ساختگی و مصنوعی بودن نام دیگر این سبک است. این سبک هر آنچه که تا جای ممکن از تعادل و وضوح رنسانس فاصله میگیرد را شامل میشود.
«آرچیمبولدو» نقاش ایتالیایی حرفه خود را به عنوان طراح شیشههای رنگی برای پنجرههای کلیسای میلان آغاز کرد. سپس به پراگ نقل مکان کرد و به یکی از نقاشان درباری محبوب پادشاههای دودمان هابسبورگ یعنی ماکسیمیلیان دوم و رودلف دوم تبدیل شد.
داستان رودلف دوم گزارش جداگانهای میطلبد، اما کافی است بدانید او یکی از فرمانروایان عجیب بود که با مشکلات ذهنی و فکری رو به رو بود، در حوزه سیاست تعریفی نداشت، اما پول زیادی صرف هنر و جمعآوری آثار هنری کرد.
مجموعه مشهور رودلف مملو از آثار «دورر» و «بروگل» و سایر هنرمندان بزرگ رنسانس ایتالیایی بود. اما اشتیاق رودلف برای خلق یک مجموعه فراتر از تابلوهای نقاشی و مجسمه رفت. او مجموعهای از اشیا تزئینی را جمعآوری کرد. شمشیرهای تزئینی، آلات موسیقی، ساعت، اسطرلاب، قطبنما، تلسکوپ و سایر لوازم علمی همگی به طور ویژه توسط برخی از برترین هنرمندان و صنعتگران اروپا برای او ساخته میشدند.
«آرچیمبولدو» کسی بود که پرتره مشهوری از «رودلف» به تصویر کشید که برای خلق آن تماما از ترکیب سبزیجات و میوهها استفاده کرده بود. او رودلف را در قامت «ورتومنوس» به تصویر کشید.
«ورتومنوس» از اساطیر رومیان و ایزد دگرگونی طبیعت و زندگی بود؛ میوهها و سبزیحات نماد فروانی «عصر طلایی» بود که تحت حکومت رودلف بار دیگر جان گرفته بود. این اثر بینهایت مورد استقبال رودلف قرار گرفت. این اثر عجیبترین پرترهی یک فرمانروا است که تاکنون خلق شده است.
«آرچیمبولدو» بیش از ۲۵ سال به خاندان هابسبورگ خدمت کرد. نخستین مجموعه تابلوهایی که پرترههای ترکیبی را به تصویر میکشیدند در روز سال نو سال ۱۵۶۹ به ماکسیمیلیان ارائه شد. یک مجموعه نقاشی «چهار فصل» و مجموعه دیگری که تابلوهای «زمین»، «آب»، «آتش» و «هوا» را شامل میشد و با عنوان «چهار عنصر» شناخته میشد.
مجموعه «چهار عنصر»
این مجموعه تابلوهای تمثیلی با جناسها و ارجاعاتی نسبت به خاندان هابسبورگ همراه بودند. بینی و گوش تابلو آتش، از وسیلههایی برای ایجاد آتش ساخته شده که یکی از نمادهای امپراتوری این خاندان محسوب میشد. اما چیزی که بسیار اهمیت دارد طبیعی بودن این تابلوهای نقاشی است. هیچ موجود یا گیاه خارقالعادهای در این تابلوهای دیده نمیشود. همه چیز واقعی است. تابلو نقاشی «آب» این مجموعه از ترکیب ۶۲ گونه آبزی مجزا خلق شده است.
همچون سایر تابلوهای این مجموعه، تابلو نقاشی «زمین» نیز ارجاعاتی به امپراتوری این خاندان داشت: این تابلو به این موضوع اشاره میکرد که فرمانروا بر تمامی عناصر و فصلها فرمانروایی میکند.
بررسیها و مطالعات بسیاری درباره حیوانات وجود دارد که توسط «آرچیمبولدو» خلق شده است که بسیاری از این تحقیقات به عنوان منبع برای خلق حیوانات در تابلو نقاشی «زمین» استفاده شده است.
مجموعه «چهار فصل»
داستان ارجاعاتی به این خاندان سلطنتی درباره مجموعه تابلوهای «چهار فصل» نیز صدق میکند. تابلو نقاشی «زمستان» فردی را به تصویر میکشد که ردایی که حرف «M» بر روی آن دیده میشود را بر تن دارد. این حرف در این نقاشی به نام «ماکسیمیلیان» اشاره دارد.
در تابلو نقاشی «بهار»(۱۵۷۳)، ۸۰ گل قابل تشخیص دیده میشود.این نقاشی اشارهای به شکوه این خاندان و طبیعت است.
گمان میرود دلیل اینکه این تابلو نقاشی از اسپانیا سر درآورده این است که این اثر به عنوان پیشکشی به شاه فیلیپ سوم ارائه شده است.
از بین تمامی تابلوهای نقاشی مجموعه «چهار فصل» تابلو نقاشی «بهار» از عناصر غافلگیرکننده کمتری برخوردار است. فرم سر به سادگی با گلها و پیراهن با برگ ترکیب شده است.
در تابلو نقاشی «تابستان» اما، قسمت گونه و گردن با هلو، سیر، پیازهای کوچک سفید و بادمجانهای سفید ترکیب شده است. برای به تصویر کشیدن دهان و لبها از گیلاس و برای دندانها از یک کیسه باز نخودفرنگی استفاده شده است.
یک خیار کوچک برای بینی و یک گلابی برای چانه به کار رفته است. آلبالو هم به عنوان مردمک چشم بین دو گلابی ریز در این تابلو نقاشی دیده میشود.
در تابلو نقاشی «پاییز» نیز میوهها عناصر اصلی هستند با این تفاوت که بخش اعظمی از سر با کمک انگورها به تصویر کشیده شده است.
در تابلو نقاشی «زمستان» اما، بخش اعظم تصویر به تنه و شاخههای پر پیچ و تاب یک درخت اختصاص یافته است.
علاوه بر این دو مجموعه تابلو نقاشی مشهور، «آرچیمبولدو» پرترههایی از صاحبان مشاغل مختلف همچون کتابخانهدار، آشپز و باغبان با استفاده از عناصر مرتبط با حرفههای آنها به ثبت رساند.
در این تابلوهای نقاشی نوآورانه، او با دقت و ظرافت از اشیا مختلف برای به تصویر کشیدن چهره یک انسان استفاده میکرد.
به نظر میرسد این تابلو نقاشی به یک تاریخدان که به خاندان هابسبورگ خدمت میکرد تعلق داشته باشد.
تابلونقاشی «قانوندار» که با عنوان «وکیل» نیز شناخته میشود فردی را با چهرهای که از ترکیب گوشت مرغ و ماهی نشان میدهد.
در حال حاضر دو نسخه از این تابلو نقاشی وجود دارد. نسخه اول که به سال ۱۵۶۶ تعلق دارد در موزه ملی هنرهای زیبا در استکهلم و دیگری در یک مجموعه خصوصی در میلان نگهداری میشود.
در قرن بیستم این تابلوهای نقاشی «آرچیمبولدو» مورد تحسین «سالوادور دالی» و سایر نقاشان سورئال قرار گرفت. برخی از «آرچیمبولدو» به عنوان «پدربزرگ سورئالیسم» یاد میکنند.
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…