با ما همراه باشید

پیرامونِ ادبیات کلاسیک

چرا به رودکی «پدر شعر فارسی» می‌گویند؟

چرا به رودکی «پدر شعر فارسی» می‌گویند؟

چرا به رودکی «پدر شعر فارسی» می‌گویند؟

پیش از رودکی نیز شاعران فارسی‌زبان دیگری هم بوده‌اند اما چرا به رودکی «پدر شعر فارسی» می‌گویند؟

رودکی را پدر شعر فارسی می‌خوانند و  یک سلسله القاب و عنوان‌های افتخاری برایش به‌کار می‌برند؛ از آدم‌الشعرا، سلطان‌الشعرا، شاعر سبحان دستگاه، سر حلقه اساتید متقدمین، کاروان‌سالار شعرا تا صاحبقران شاعری و نوادر فلکی و… که بیشتر آن‌ها خصوصیت توصیفی، گاه ادای احترام بوده و گاه تأکید بر استعداد بلند سخنوری شاعر.

رودکی در دوره سامانیان می‌زیسته که این دوره تاریخ ایران را شرق‌شناسان با عناوین مختلفی چون «عصر زرین فرهنگ»، «رنسانس اسلامی»، «میان‌پرده ایرانی» می‌نامند. این دوران عصر شکوفایی ادب نیز به‌شمار می‌رود و همه شخصیت‌های برجسته ادب فارسی در این دوره ریشه دارند.  

آگاهی ما از زندگی شاعران بزرگ بسیار اندک و با داستان‌هایی آمیخته است که معمولا مردم هر روزگاری درباره انسان‌های مهم و مشهور می سازند و رواج می‌دهند. آنچه شاید با اطمینانی نزدیک به یقیق درباره رودکی می‌توان گفت این است که در سال‌های میانی عمر به دربار سامانی پیوسته و در دوران فرمان‌روایی امیر نصربن‌احمد به اوج بهره‌مندی و شهرت رسیده و در سال‌های پایانی عمر گرفتار درماندگی و نابسامانی شده و در سال ۳۲۹ قمری(قرن چهارم) در زادگاه خود درگذشته است.

  یکی از مشهورات درباره رودکیف نابینا بودن اوست که او را برخی نابینای مادرزاد خوانده‌ و برخی هم معتقدند که  بر اثر شکنجه، بینایی‌اش را از دست داده است. سعید نفیسی در مقاله‌ای به صورت مفصل درباره این موضوع توضیح داده است. یکی دیگر از مشهورات درباره رودکی روایتی است که از قصیده «بوی جوی مولیان» وجود دارد.

اما آن‌چه مسلم است، پیش از او شاعران فارسی‌ زبان دیگری نیز بوده و برخی از آن‌ها مانند مسعودی مروزی منظومه‌های بلندی چون شاهنامه هم می‌سروده‌اند. اما در قیاس با اشعار برجای مانده از رودکی، از حیث وزن، آهنگ و لفظ و معنا، غالبا خام و ناهموارند. به گفته سمعانی «نخستین کسی که شعر نیک به فارسی گفت، او [رودکی] بود.» و هم از قول ابوسعد ادریس حافظ «رودکی در شعر فارسی پیشوای زمان خویش بر اقران خود بود.» رودکی در زمینه زبان کم تجربه فارسی دری کسی جوینده بود که در این زمان هنوز زمینه برای هنر محض سخن نداشت.» (شریف‌اف،«نقد شعر رودکی»، خراسان‌پژوهی، بهار و تابستان ۱۳۷۹ )

شاید رودکی از نظر مقدار شعری که سروده بوده است، در ردیف اول شعرای فارسی‌زبان قرار داشته باشد. رشیدی سمرقندی در قرن ششم هجری شماره اشعار او را یک‌ میلیون و سیصدهزار بیت دانسته:«شعر او را برشمردم سیزده ره صدهزار/ هم فزون آید اگر چونانکه باید بشمری». عوفی در لباب الالباب اشعار او را صد دفتر ذکر کرده؛ حمدالله مستوفی این تعداد را هفصدهزار و جامی یک‌میلیون و سیصد بیت (ظاهرا به جای سیصدهزار) دانسته‌ است. اسدی در مناظره عجم و عرب درباره رقم ابیات او قول دیگری دارد که معقول‌تر به‌نظر می‌رسد، به گفته او ابیات رودکی بیش از صد ‌و هشتادهزار بیت بوده است «شاعر چو گزین رودکی آن کش بود ابیات/ بیش از صد و هشتاد هزار از در دیوان» که از این تعداد تنها چند قصیده و قطعه و رباعی و تعداد اندکی ابیات پراکنده باقی‌مانده است. مرحوم نفیسی شمار اشعار رودکی را ۱۰۴۷ عنوان کرده است. البته علی‌اشرف صادقی در مقاله‌ای ۵۳  بیت‌ تازه‌یافته را در ایران و خارج از کشور شناسایی و بررسی که با این تفاسیر اشعار موجود رودکی به ۱۱۰۰ بیت می‌رسد.( صادقی، علی‌اشرف؛ «اشعار تازه رودکی» نشر دانش، خرداد و تیر ۱۳۷۲)

 تنوع اوزان و بحور فارسی  در ابیات به‌جا مانده از رودکی در قالب‌های قصیده، قطعه، غزل، رباعی وتک‌بیت‌هایی پراکنده که باقی مانده، به نحوی است که نسبت‌ به همعصرانش برتری و امتیاز خاصی به او می‌بخشد. رودکی اشعارش را در ده بحر و هشتاد و سه‌ وزن سروده است؛ تقریباهمه بحور فارسی و زحافات متفاوت آن را به کار برده است.

در تعداد اوزان  به کار رفته در دیوانش، حتی از سنایی پیش می‌افتد و تنها خاقانی است که وزن‌های بیشتری را نسبت به رودکی در دیوانش استفاده کرده است. می‌توان گفت در ایران بعد از اسلام، کاملترین مجموعه اوزان عروضی فارسی را برای نخستین‌بار در اشعار رودکی می‌توان مشاهده کرد. (فلاح، غلامعلی، «ساختار اشعار رودکی»، متن‌شناسی ادب فارسی، زمستان ۱۳۹۵، شماره ۴)

محمد دهقانی هم نوشته است: تنوع اشعار رودکی از نظر وزن و قالب و مضمون نشان می‌دهد او شاعری پرکار و چیره‌دست بوده است.

بخش مهمی از اشعار رودکی منظومه‌ها داستانی او بوده‌اند که همه را در قالب مثنوی سروده بود. نخستین و مهم‌ترین این مثنوی‌ها ترجمه «کلیله‌و دمنه» عربی ابن‌مقفع بود که ابوالفضل بلعمی آن را به فرمان امیر نصر سامانی به فارسی ترجمه کرد و سپس رودکی ترجمه او را به نظم درآورد.

از این منظومه طولانی، که وزن آن‌ همانند مثنوی مولوی (فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) بوده، اکنون فقط ۱۲۹ بیت پراکنده بر جای مانده است که بعضی از آن‌هاهم شاید به منظومه دیگر رودکی، یعنی سندبادنامه، مربوط باشند.

رودکی در سرودن قصیده و غزل استاد بوده است و ابداع بسیاری از اوزان شعر فارسی و از جمله وزن رباعی را به او نسبت داده‌اند. تنوع وزن‌ها و بحرهایی که رودکی اشعار خود را در قالب  آن‌ها سروده است، مبین استادی مسلم او در فن عروض است.

رودکی را باید پدر شعر فارسی به شمار آورد. البته  نخستین کسی نیست که به فارسی شعر گفته است. پیش از او و همزمان با او هم بوده‌اند شاعران فارسی زبانی که شاید میان مردم عصر خود شهر و محبوبیتی داشته‌اند اما از آن‌ها شعرهای زیادی برجای نمانده، و آن مقدار هم که هست از حیث زیبایی و استواری و زعایت اسلوب شعرفارسی در مقامی فروتر از شعر رودکی قرار می‌گیرد.

در تصویری که شعر رودکی از احوال آدمی و طبیعت به دست می‌دهد همان تازگی و اصالت و طراوتی را می‌بینیم که گاهی در نگاه حیرت‌آلود و در عین حال صمیمانه کودکان به جهان دیده می‌شود. واژه‌ها و مفاهیم بکر و شفاف و دست‌نخورده‌اند. تشبیه‌ها و استعاره‌ها ملموس و عینی‌اند و خواننده  یا شنوده را به چاهسار ابهام‌ها و ایهام‌های دور از ذهن در نمی‌اندازند.

آن‌چه از شعر رودکی به جای مانده مانند پی و ستون‌ها و گاه نقش‌هایی ظریف و پراکنده از ویرانه‌های بنای بی‌مانندی و کهنسالی است که شکوه و عظمت آن را اینک از روی همین بازمانده‌های اندک و پراکنده می‌توان به تصویر درآورد.

پس از رودکی شعر فارسی چه از حیث صورت و قالب و چه از لحاظ موضوع و مضمون، عمدتا به همان راهی رفت که رودکی برای آن گشوده بود. تنها در اوایل قرن چهاردهم خورشیدی، تقریبا هزار سال پس از مرگ رودکی، شعر فارسی از مسیری که وی برایش ترسیم کرده بود فاصله گرفت و گویی به جهان دیگری پای نهاد. با این‌حال، بخش عمده‌ی از شعر فارسی هنوز به همان راهی می‌رود که رودکی نخستین رهرو بزرگ و هموار کننده آن بوده است. (دهقانی، محمد، «رودکی، پدر شعر فارسی»،  نشر نی، ۱۳۹۴)

منبع: isna

چرا به رودکی «پدر شعر فارسی» می‌گویند؟

برترین‌ها