نوبل‌خوانی

آنی ارنو: می‌خواهم انتقامِ نسلم را بگیرم!

آنی ارنو: می‌خواهم انتقامِ نسلم را بگیرم!

آنی ارنو نخستین نویسنده زن فرانسوی است که جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۲ را از آنِ خود کرد. هیات داوران نوبل تصریح کردند که این نویسنده ۸۲ ساله به دلیلِ «شجاعت و تیزهوشی واقع‌بینانه که به‌واسطه آن به کشفِ ریشه‌ها، اختلافات و خویشتنداری‌های مشترک حافظه فردی می‌پردازد» شایسته دریافت این جایزه است. این رمان نویس از میان ۱۶ نویسنده فرانسوی، نخستین زنی است که از زمان پایه‌گذاری نوبل در سال ۱۹۰۱، جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرده است. همچنین در مجموع هفدهمین زنی است که برنده جایزه نوبل ادبیات شده است.

آنی ارنو در کنفرانس مطبوعاتی بعدازظهر پنج‌شنبه در دفتر ناشر خود گالیمار، قول داد که «به مبارزه با بی‌عدالتی» در تمامِ اَشکال آن ادامه خواهد داد و گفت که این جایزه «مسئولیتی» برای مبارزه با بی‌عدالتی‌ها «در رابطه با زنان و در رابطه با تمام افراد تحت سلطه» ایجاد می‌کند، حتی اگر ادبیات لزوما «اثر فوری» برای تغییر اوضاع نداشته باشد.

این نویسنده که همواره از طبقه کارگر دفاع کرده و از آن نوشته است، با اشاره به شروع فعالیتش در عرصه نویسندگی توضیح داد که در جوانی بارها گفته «می‌خواهم انتقامِ نسلم را بگیرم؛ آن زمان‌ها این رویا در حدِ یک آرزوی دست‌نیافتنی بود. اینکه آثارم حالا توسط نسل‌ جوان خوانده می‌شود نشان‌دهنده این است که آنچه من می‌نویسم هنوز زنده است، که هنوز بازتابی از خود در آن می‌یابند، مطمئنا این یکی از مهم‌ترین لذت‌هایی است که من به‌عنوان نویسنده می‌توانم داشته باشم.»

به نوشته هفته‌نامه کوقیه انترناسیونال، آنی ارنو با آثاری برگرفته از داستان زندگی خود، تصاویری از مسائل و دغدغه‌های شخصی و درعین‌حال مسائل اجتماعی می‌نمایاند و به‌این‌ترتیب به یک «مرجع فکری» برای تمام نسل‌ها تبدیل شده است که در پی جنبشِ «من هم» به فمینیسم پیوستند. 

آنی ارنو در یکم سپتامبر ۱۹۴۰ در خانواده‌ای از طبقه کارگر در لیلبون به دنیا آمد و در نُرماندی بزرگ شد. پدر و مادرش که کارگر بودند، بعد از خرید یک خواروبارفروشی در روستا به مغازه‌داری مشغول شدند. پس از تحصیل در رشته ادبیات در دانشگاه روئان و سپس بوردو، در اوایل دهه ۱۹۷۰ در آنسی به تدریس مشغول شد.

او از زندگی خود سنگ به سنگ اثری ادبی ساخته و درعین‌حال با پرداختن به طبقه‌ خاستگاه خود، شرمِ ناشی از آن، میل به خروج از آن و تمام احساساتی که همراه با ارتقای اجتماعی است؛ به‌نوعی یک اثر جامعه‌شناسی خلق کرده است. به بیان دیگر به‌واسطه یک اثر اساسا اتوبیوگرافیک، طرحِ دقیقی از سیرِ تحولات درونی یک زن را وسیع‌تر و فراتر از جامعه فرانسه از دوران پس از جنگ ترسیم می‌کند. آن‌طور که در مورد کتابش «سال‌ها» می‌گوید: «این نه‌تنها داستان زندگی من، بلکه داستان زندگی هزاران زنی است که در جست‌وجوی آزادی و رهایی بوده‌اند.»

ارنو همچنین در رمان‌هایش به بررسی شرایط زنانی پرداخته که در طول جنگ متولد شده و در دهه ۱۹۶۰ دوران نوجوانی خود را گذرانده‌اند: دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در «کمدهای خالی» (۱۹۷۴) بازگو می‌کند، در «آنچه می‌گویند یا هیچ» (۱۹۷۷)، به خانواده و والدینش می‌پردازد، و در «جایگاه» (1983- ترجمه فارسی: دینا کاویانی) و «شرم» (۱۹۹۷- ترجمه فارسی: بهاره مرادی و سمانه محمدی) مساله آزادی اجتماعی را مطرح می‌کند. «یک زن» و «دختر دیگر» آثار دیگری از آنی ارنو است که به فارسی ترجمه شده است.

«من زنی هستم که می‌نویسد، همین!» آنی ارنو بارها این جمله را تکرار کرده است: «من یک خودنما نیستم. خودمحور هم نیستم، چه بسا که در این مورد بسیار مورد انتقاد قرار گرفتم. اعتقادم همیشه بر این بوده که از دور شاهد خودم باشم و از خودم بگویم، گویی محلِ تجربه‌ای هستم که درحالِ بازیابی آنم. درمورد خودم صحبت می‌کنم چراکه این موضوعی است که بهتر از همه می‌شناسمش… من به همه آنچه که ممکن است اجتماع در من، همان‌طور که در بقیه افراد جامعه به امانت بگذارد علاقمندم.»

آنی ارنو به الگویی برای نویسندگان نسل جدید بدل شده، آنطور که ادوآر لویی در گفت‌وگو با روزنامه کانادایی پرس می‌گوید: «آنی ارنو به طبقه کارگر پرداخته و من از طبقه زیرکارگر می‌گویم. ما آنچه را ادامه می‌دهیم که دیگری شروع کرده؛ او خلقِ داستان‌های دیگری را ممکن کرد، او درها را باز کرد.» ماریا پورشه، نویسنده کتاب «آتش» در گفت‌وگو با لوموند می‌گوید: «از آنی ارنو «نقش زبان در آموزش دختران» را آموخته است. او همچنین به من جسارت داد تا دغدغه استایل و نگرانی بابت زیبا به‌نظررسیدن را کنار بگذارم. او آینه تمام‌نمای واقعیت است.»

آنی ارنو در آخرین رمانش «مرد جوان» (۲۰۲۲) در متنی کوتاه و فشرده به سراغ داستانی می‌رود که با مردی سی سال کوچک‌تر از خودش در سن پنجاه‌سالگی زندگی کرده است؛ تجربه‌ای که او را دوباره به جوانی‌اش وصل می‌کند و او را بارها و بارها به چیزی که برایش ضروری است، یعنی نوشتن بازمی‌گرداند. این کتاب تأملی است در بلوغ و پختگی در گذر زمان که هر تجربه جدید را به تجربه‌هایی که پیش از آن بوده پیوند می‌دهد و همانند صندوقچه‌ای بزرگ از عکس‌العمل‌ها بازتاب می‌دهد.

امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه پس از اعطای نوبل ادبیات به آنی ارنو، از او به‌عنوان «صدای آزادی زنان و فراموش‌شدگان قرن» تمجید کرد و در توییتی نوشت: «آنی ارنو ۵۰ سال است که در رمان‌هایش از حافظه تاریخی و ژرف فرانسه می‌نویسد.»

منبع: saazandegi

آنی ارنو: می‌خواهم انتقامِ نسلم را بگیرم!

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

18 ساعت ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

7 روز ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago