انتشار «بر بند مرگ» مجموعه شعر اشرف دالی با ترجمۀ نسرین شکیبی ممتاز
بر بند مرگ مجموعهای دیگر از سرودههای شاعر امروزین مصری اشرف ابویزید مشهور به اشرف دالی پس از دفترهای «خاطرات پروانهها» و «خاطرۀ سکوت» است. جنگ و ناملایمتهای پسین آن، پناه جستن در «دیگری» به عنوان تعیینکنندهترین گزینش انسان در هستی و نیز مرگ ـ مرگی نامنتظر که خود اساس زندگی است ـ مفاهیم اصلی شعرهای این کتاب را تشکیل میدهند. پرداختن به حتمیت و قطعیت غیرقابل انکار مرگ همانگونه که از عنوان کتاب و یکی از مهمترین سرودههای آن برمیآید، از جهاننگری فردگرایانۀ شاعری خبر میدهد که زندگی را در قالب حقیقتی پدید آمده در میان ظلمت پیش از تولد و خلأ پس از مرگ، در رنجی تجربه میکند که به کلمات تبدیل میشوند.
شعر و فلسفه از دیرزمان تا کنون بیش از هر مقولهای ماهیت مرگ و چیستی آن را در جهانی که به تعبیر شوپنهاور زندگی در آن مرگی است که به تأخیر افتاده است، واکاویدهاند و هر کدام از منظر خود به این سرنوشت رازناک پرداختهاند. برای مثال افلاطون در رسالۀ فایدون تلاش فیلسوفان راستین را در کار چگونه مردن میداند و از قول سقراط فلسفه را تمرینی برای مرگ تلقی میکند. سه قرن پس از او سیسرون، فیلسوف مشهور رومی، تمام زندگی فیلسوفان را آماده شدن برای مرگ تبیین میکند. اما وضعیت انسان تنهای بیتمرکز امروز بهرغم اتصال و اتکا به آن باورها، بهگونۀ دیگری است. آلبر کامو در افسانۀ سیزیف مسألۀ اصلی فلسفه را پاسخ به این پرسش میداند که چرا انسان بهرغم آگاهی به بیمعنایی ذاتی زندگی دست به خودکشی نمیزند؟ حضور قاطع مرگ در زندگی انسان و سر برآوردن آن در لحظهای که در چنگ زندگی است، آن را به حقیقتی تبدیل میسازد که مضمون جاری زندگی ما در جهانی که در آن سکنا گزیدهایم و خانه ساختهایم. از این روست که مارتین هایدگر در کتاب «هستی و زمان» بر این باور متقن پا میفشارد که در تجربۀ بنیادین مواجهه با مرگ است که آدمی به «فرد» تبدیل میشود، به موجودی تکین و تنها زیرا مرگ خودینهترین امکان دازاین است.
تبدیل زندگی به مرگ و مرگ به زندگی از بالاترین امکانات بشر در نقطهای از هستی است که در کتاب بر بند مرگ دیده میشود. انسانهایی که در فضای کلمات این مجموعه زیست میکنند، به تمامی تحت سیطرۀ مرگاند. آنها زندگییی را زندگی میکنند که در آمیزشی نامعلوم همان مرگ است و ماهیت اصیل خود را به آن معطوف کرده است. به تعبیر بهتر مرگ هر روز با شاعر به دنیا میآید و در متن زندگیاش متولد میشود. دریا مرگ را به آواز میخواند و او درختی افتاده در میان باغی است که خورشید نیز در آن مرده است. مردگانی هزار ساله در بستر شن و نمک خشکیدهاند و خاطرۀ مرگ در زیر آسمانی که همچون خانۀ عنکبوت مینماید، هر لحظه در تداوم است. داد و ستد زندگی با مرگ و مرگ با زندگی آنجا معلوم میشود که شاعر آنقدر میمیرد که نام خود را بر تمام سنگ قبرها میبیند. در میان این همه مرگ و شهوت پایانناپذیر آن برای خاموشی و نیستی، خنکای حضور «دیگری» که گاهی به حجمی از خیال میماند، به آرامشی یقینمند تبدیل میگردد و زندگی از دل مرگ متولد میشود.
از انتشارات آنسو برای نشر این مجموعه آن هم در روزگاری که روزگار شعر نیست، سپاسگزارم.
نسرین شکیبی ممتاز
سئول 2009
شعری از این مجموعه
نمیتوانی
پنجرهام را به دورترها ببری
پردههایی که تن به تکان باد دادهاند
در من میپیچند
پردهها سالهاست مرا با خود بردهاند
انتشار «بر بند مرگ» مجموعه شعر اشرف دالی با ترجمۀ نسرین شکیبی ممتاز
مطالب بیشتر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…