«یک بازی تازه» شعری از مجموعۀ «سماع در سنگستان»
یک بازی تازه
نه اینکه بلد نبود سیلاب گلآلود را
یا فکرش قد نمیداد به باتلاق
سیاست اطلسیهای ساده
و بیشیلهپیلگی پروانهها را میپسندید
هرچند انداخته بودنش به خشکسال
تهی نمیشد از تیشتر[1]
باور داشت با اعتماد به باد
به بار مینشینند ابرها
باور داشت شبِ برافراشته
ظُلمتِ تنومند را تکان دادن
نبوغ و تعالی میاندازد توی دامن سطرها
طلق میکشید روی تنهایی
تا بشود یک کتاب شعر
تا بشود بهانهای برای اندیشیدن به بیشتر.
نه اینکه بلد نبود تمسخر خطِ میخکها
و طرفِ فراموشی گرفتن را
اُتراق در ارتفاعات قصهی دقوقی[2]
و هوای محشر شطحیات[3]را میپسندید
میپسندید بچرخد با سبحانی ما اعظم شأنی[4]
و پیام طوطی بازرگان را از تمثیل دربیاورد
وَ طن کند
وقتی معنایی ندارد زندگی
باید تنها رقصید و دل سپرد
دل سپرد به ساحرۀ سَلمَک[5]
و سماع در سنگستان
راستی در این وفور روز
نظرت دربارۀ یک بازی تازه چیست؟
من چشم بگذارم، تو پنهان شوی
کوهی که جا میماند
مرتفعتر از رودیست که جا میگذارد
[1] ایزد باران در ایران باستان
[2] داستانی در دفتر سوم مثنوی معنوی مولانا و بیان رویارویی سالک با تجربهای شهودی
[3] در اصطلاح صوفیه گفته عجیب و پیچیدهای است که از جوشش روح صاحب وجد حاصل شده و حال او را وصف میکند. شطح حرکت و جوششی است که در پی وجد در عارف ظهور میکند. در لغت شطح به معنای حرکت است.
[4] شطح معروف بایزید بسطامی عارف نامدار قرن سوم هجری
[5] نام آوازی است از جمله شش آواز موسیقی که آن شهناز، گردانیه، گَوَشت، مایه، نوروز و سلمک باشد. نام پردهای است از موسیقی
منبع
سماع در سنگستان
آیدا گلنسایی
نشر مروارید
«یک بازی تازه» شعری از مجموعۀ «سماع در سنگستان»
اجرایی دیگر از این شعر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…