داستان/ رمان

درباره‌ی رمانِ خر طلائی؛ روم، قرن دوم میلادی

آسان فهم و هوشمندانه

این رمان آسان‌فهم و هوشمندانه، با خردمندی بسیار بر پایه‌های استوار عرفان و فلسفه‌ی نو افلاطونی بنا شده است. در این داستان تفنن و تخیل بر همه چیز تسلط دارند: لوسیوس، جوانی از نجیب‌زادگان، در طی سفری به تسالی، قربانی کنجکاوی نابهنگام خود می‌شود و به صورت خر درمی‌آید و در زیر چتر حمایت ایزیس در جاده‌ای مرموز به این سو و آن سو می‌شتابد، بلکه بتواند گیاه جادوشکنی را بیابد و ببوید و از این وضع رهایی یابد.

بازی مسخ کردن‌ها و تغییر شکل دادن‌ها همچنان تکرار می‌شود و رنگ‌آمیزی و توطئه‌های داستان را به وجود می‌آورد. لوسیوس خر می‌شود. پامفیل، زن جادوگر، به شکل پرنده‌ای درمی‌آید، و بعضی دیگر راسو و موش می‌شوند و این قدرت مرموز و نادیدنی آدمیزادگان را مسخ می‌کند و به شکل سگ آبی و قورباغه درمی‌آورد.

اما این مسخ کردن‌ها و تغییر شکل دادن‌های افسونگرانه با ماجراهای واقعی همراه می‌شود. و نویسنده ضمن شرح این‌گونه چیزها خلقیات آدمیان را در گیر و دار گرفتاره‌ها نشان می‌دهد. و داستان‌های عاشقانه را با رمز و راز عرفان می‌آمیزد. و قطعات گاهی لطیف و گاهی خشونت‌آمیزی می‌آفریند که نظایرشان را قرن‌ها بعد در «دکامرون» می‌یابیم. در داستان خر طلائی، در پایان کار لوسیوس را به اتهام قتل سه مشک آب به دادگاه می‌برند. و همه چیز در این رمان بسط و گسترش فلسفی دارد. آخرین قست رمان حکایت شگفت‌انگیزی است همراه با جذبه‌های عرفانی و کشف و شهودهای تأمل‌انگیز.

 

پدر و اجدادِ

خر آپولیوس

آپولیوس برای آفرینش «خر»ش از منابع یونانی بهره گرفته است. یک داستان قدیمی یونان ماجراهای شگفت‌انگیز یک خر را شرح می‌دهد، و عنوان آن «لوسیوس یا خر»  و است، و ظاهرا نویسنده‌ی آن کسی بوده است به نام لوسیوس دوباترس و عده‌ای نیز نویسنده‌ی دیگری به نام لوسین ساموسات یکی از معاصران لوسیوس را خالق آن می‌دانند. در هرحال آپولیوس روی پایه‌های همین حکایت مختصر، رمان مفصل خود را سازمان داده و اثری آفریده است با پیچ و خم‌های بسیار و نوآوری‌های گوناگون، که از هر نظر غنی و پربار است. این رمان لحنی خنده‌آور و هجائی دارد. و منبع الهامی بوده است برای ادبیات منظوم لاتین و ایتالیائی و افسانه‌های لافونتن، افسانه‌سرای نام‌آور فرانسوی.

آپولیوس

لوسیوس آپولیوس، در مادُر واقع در آفریقای شمالی در حدود سال 125 میلادی به دنیا آمد. در جوانی هنر سخنوری را آموخت و چون متهم به جادوگری شد از هنر سهنوری‌اش یاری گرفت و به خوبی از خود دفاع کرد. و از آفریقای شمالی به آسیای صغیر و یونان رفت. در آتن با فلسفه‌ی افلاطون آشنا شد. به سیر و سفر علاقه‌ی بسیار داشت. سال‌ها در سواحل دریای مدیترانه از این سو به آن سو رفت. در بینن سال‌های 160 تا 170 میلادی در کارتاژ ردپای او گم شد، دیگر کسی نمی‌داند که آپولیوس در کجا و در کدام گوشه و در چه سالی دار فانی را وداع گفته است.

منبع

رمان‌های کلیدی جهان

دومینیک ژنس

ترجمه دکتر محمد مجلسی

صص28-30

نشر دنیای نو

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

نامه‌ای به اروین یالوم و چند اعتراف کوچک…

نامه‌ای به اروین یالوم و چند اعتراف کوچک... آیدا گلنسایی: دکتر اروین یالوم، برای‌تان نوشتم…

19 دقیقه ago

انتشار سه شعر از آیدا گلنسایی در مجلۀ braided way امریکا

انتشار سه شعر از آیدا گلنسایی در مجلۀ braidedway امریکا لینک مطالعۀ اشعار: https://braidedway.org/lumina-trilogy/

2 روز ago

گوستاو فلوبر از نگاه ماریو بارگاس یوسا

گوستاو فلوبر از نگاه ماریو بارگاس یوسا ترجمۀ منوچهر یزدانی: قرن گذشته بود. روزی که…

3 روز ago

زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد…

زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد...

2 هفته ago

مراقبۀ عبور از آشفتگی و لمسِ آرامش

مراقبۀ فراخواندن نیروهای بیکران درون

2 هفته ago

رمان «مسئله‌ی اسپینوزا» اثر اروین یالوم: سه روایت متفاوت از «در خانه بودن»!

رمانِ مسئله‌ی اسپینوزا اثر اروین یالوم: سه روایت متفاوت از «در خانه بودن»! آیدا گلنسایی:…

3 هفته ago