«زیگورات» شعری از مجموعۀ «سماع در سنگستان» سرودۀ آیدا گلنسایی
زیگورات[1]
پس از برگ برگ شدنِ یقین نخستین
هنگامِ گُلی عمیق است
که رویید در درّهترین تردیدها
فراموشت کرده بودم پرندهی برفی فصیح
به یادت نمیآوردم ارضِ ملکوتِ[2] کائنات
تو را آفرینهای میدانستم ساختهی ترس اساطیر
و جوابم را از موجهایی میخواستم
که در جست و جوی دریا
میخوردند به یأسِ صخرهها
مهی غلیظ جلوی دید کوهستان را گرفته بود
که نمیشنیدم خورشید را در روز روشن
که نمیشنیدم کپور را در زلالی محرز
که نمیشنیدم روح ربالنوع درخت
در شکل جوانه متجلی شده است
کمتر بودم از برکههایی که در حد وسع خود
به آسمان میگویند سلام
کمتر از گل سرخی که خارهایش را خوار میکند
و عصیانی عطرآگین میشود
بازمیگردم به زیگورات
به پاکی پنجره که پر از نگاهِ تازه است
و به جاودانگیِ گذرایی که رنگینکمان
در میان نهاد با آسمان
بازمیگردم به زیگورات…
[1] در تمدنهای باستانی آسیای غربی نیایشگاهی برای خدایان میساختند و والاترین آن زیگورات نامیده میشد و معنای آن بالا رفتن به سوی آسمان است.
منبع
سماع در سنگستان
آیدا گلنسایی
نشر مروارید
مطالب بیشتر
«زیگورات» شعری از مجموعۀ «سماع در سنگستان» سرودۀ آیدا گلنسایی
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…