هرمز فرهت به روایتِ داریوش مهرجویی
هرمز فرهت آهنگساز و موسیقیدان برجستۀ ایرانی روز دوشنبه ۲۵ مرداد به دلیل کهولت سن در ۹۳ سالگی در ایرلند جنوبی درگذشت.
او که مدرک دکترای موسیقیشناسی داشت، کتاب «دستگاه در موسیقی ایرانی» را نوشت که از مهمترین کتابهای موجود به زبان انگلیسی دربارۀ موسیقی کلاسیک ایران است.
هرمز فرهت که از سال ۱۳۵۰ تا پیش از انقلاب ۵۷ رئیس بخش موسیقی دانشگاه تهران و سپس از ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۵، ۱۳ سال رئیس بخش موسیقی دانشگاه دوبلین بود، در دوران مشهور به موج نوی سینمای ایران برای فیلمهایی از داریوش مهرجویی («گاو»، «پستچی»، «دایره مینا»، «آقای هالو») و ناصر تقوایی («آرامش در حضور دیگران» و «صادق کرده») موسیقی متن ساخت.
امیر پوریا در گفتوگو با داریوش مهرجویی ابتدا از آشنایی او با هرمز فرهت پرسید:
ببینید من اولین بار که هرمز فرهت را دیدم در یوسیالاِی بود، یعنی در دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس، جایی که من سال اول رفته بودم که درس بخوانم، رشته فلسفه و سینما و این چیزها. بعد دیدم که او در قسمت موزیکالوجی است، یعنی موزیک همه دنیا. یک احاطه کامل بر تمام موسیقی هم کلاسیک قدیمی، هم جدید، هم موزیک کشورهای مختلف داشت. با توجه به این که شنید من سنتور میزنم و اینها، دیگر با همدیگر خیلی دوست شدیم و یکی دو بار کنسرت گذاشتیم با همدیگر آن جا توی یوسیالاِی، من سنتورش را میزدم او هم سه تار میزد، و خودش هم تنظیم کرده بود یک قطعاتی از اینطرف و آنطرف. خیلی آدم باسواد و بامعرفت خوبی بود.
وقتی آمدم ایران و داشتم فیلم «گاو» را میساختم، شنیدم که او هم آمده ایران. او هم دیگر یوسیالاِی درس داده بود و پیاچدی داشت و خلاصه [فیلمنامه] «گاو» را دادم که بیاید او موسیقیاش را بسازد، بعد او هم خواند و خیلی خوشش آمد و رفت یک تکههایی ساخت و یک پارتیسیونهایی هم برای سنتور نوشت، که سنتورش را من خودم اجرا کردم
بله. این که در موسیقی متن فیلم «گاو» نوازنده سنتورش خود داریوش مهرجویی بوده از همان حرفهای همیشگی بین عشاق سینما بود و درباره چگونگیاش ما همیشه خیلی کنجکاو بودیم.
برای اینکه من توی وزارت فرهنگ و هنر در قسمت ضبط صدا و اینها، آنجا با پیانو و همچنین با سنتور و سه تار موسیقی فیلم «گاو» را ما آنجا ساختیم. مثلاً برای لحظههای وحشتناک و آن چیزها هم از آن گراندپیانوها بود، درپوش پیانو را باز میکردیم و میزدیم بالا، بعد روی سیمها کار میکردیم، انگشت میکشیدیم و… همکاری میکردیم، خلاصه خیلی خوش گذشت.
بعد از فیلم «گاو»، فیلم «هالو» را کار کرد، آن هم خیلی کار خوبی شد. یعنی میدانید؟ موسیقیدانی بود که فیلم را قشنگ حس میکرد و بعد بر اساس آن حس فیلم، ملودیش را میساخت و همان کار را میآورد به من نشان میداد و من خوشم میآمد. بعد برای اولین بار بود که مثلاً این طور بود. بعداً دیگر هیچ موقع اتفاق نیفتاد یک همچو چیزی.
یا آنطور که در مورد فیلم «گاو» گفتید که خواند یعنی از مرحله فیلمنامه در جریان بود، کاری که اصلاً آن موقع در سینمای ایران رایج نبود.
بله، بله. یعنی فیلمنامه را خواند و بعد هم که خلاصه ساخته شد و مونتاژ شد، آمد دید و …
بعد که از ایران رفت باز با ایشان در ارتباط بودید یا گهگاهی در سفرها همدیگر را دیدید؟
فقط تلفنی. سر یکی دو تا فیلم هم… «بمانی» را زنگ زدم، گفتم آقا این کار توست، بیا موسیقیاش را بساز. بعد جوابم را داد که متأسفانه باید اینجا بمانم، در ایرلندم، درس دارم در دانشگاه. آن موقع هم سیستم آن طوری نبود که ویدیو را برداری و برایش بفرستی و بگویی بسازد و بفرستد…
بله.
دیگر نتوانستیم کار کنیم. دیگر نشد. او رفت آن جا و … خیلی دلم میخواست میماند و تمام فیلمهایم را [همراهم] میآمد با من. موسیقیدان فیلم میدانی، باید هم سینما را بشناسد هم موسیقی را بشناسد، موسیقی ملل را. این جالب بود. هیچکس هیچکدام از موسیقیدانهای ما این خاصیت را نداشتند، و هنوز هم ندارند. هنوز هم ببینید مثلاً من برای فیلمهایم مجبورم اینور و آنور بگردم، مثلاً کریستف را الان کشفش کردهام، کریستف رضاعی. «لامینور» را مثلاً دادم موسیقیش را او کار کرد، کریستف. کارش هم قشنگ بود.
بله. امیدوارم که ببینیم آن فیلم را هم به زودی.
انشالله.
منبع: radiofarda
هرمز فرهت به روایتِ داریوش مهرجویی
هرمز فرهت به روایتِ داریوش مهرجویی
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…