برخی نقاشیهای سوررئال میلان کوندرا در نمایشگاه «میلان کوندرا: نوستالژی اروپا»
«من پاریس زندگی میکردم و هر دوشنبه برای کلاسهای ایتالیاییام [به دانشگاه شهر رن در غرب فرانسه] در رفتوآمد بودم. میلان [کوندرا] در ایستگاه قطار منتظر من بود و مرا برای ناهار به خانهاش میبرد. ورا [همسر کوندرا] غذاهای چکی با دانههای خشخاش میپخت. دیوارهای گرد آپارتمانشان با طرحها و سرامیکهای کوندرا تزئین شده بود.»
این تصویری است که دومینیک فرناندز، نویسندهٔ فرانسوی و استاد ادبیات ایتالیایی و عضو آکادمی فرانسه، از خانهٔ میلان کوندرا در شهر رن در سالهای ۱۹۷۰ به دست میدهد.
در آن موقع، دانشگاه شهر رن به کوندرا پیشنهاد داده بود که به مدت دو سال به عنوان «استاد مدعو» در این دانشگاه به تدریس ادبیات تطبیقی بپردازد؛
دعوتی که به مهاجرتی همیشگی به فرانسه انجامید.
وقتی میلان کوندرا و ورا در رن ساکن شدند، دیوارهای آپارتمانشان برای مدت طولانی خالی نماند. میلان کوندرا به نجاری که برای دانشگاه رن کار میکرد، سفارش داده بود تا کتابخانهای مخصوص آن آپارتمان برایشان بسازد، ولی همزمان خودش نیز دستبهقلم شد و شروع کرد به طراحی.
طرحهای کوندرا با کمترین خطوط طنزی گاه سیاه را در خود نهفته داشت و فضایی سوررئال را در این آثار پدید میآورد: هیکلهای نتراشیده و عجیب و غریب آدمها؛ دماغی که به شکل پا در آمده بود؛ آدمی که دست نداشت؛ و یا طرحهایی که فقط یکی دو عضو صورت را شامل میشد با نوشتههایی کنارش.
با این حال، کوندرا این طرحها را فقط برای خوشایند خود میکشید. به همین دلیل، برای هیچکدام از آنها اسمی نمیگذاشت؛ گویی یک نوع بازی با تخیل بود در اوقاتی که نمینوشت.
اولینبار که طراحی برای کوندرا جدی شد، زمانی بود که کتاب «هنر رمان» او در دههٔ ۱۹۸۰ در آمریکا به انگلیسی ترجمه شد و ناشر آمریکاییاش (HarperCollins) قصد داشت طرحی را از خود کوندرا بهعنوان طرح جلد کتاب چاپ کند.
کوندرا برای این کتاب طرحی ساده داشت؛ فقط دو دست که با یک خط به هم متصل شده بود و عنوان کتاب و اسم نویسنده را که با دستخط خود کوندرا نوشته شده بود در بر گرفته بود و به آنها اشاره میکرد.
این کار کوندرا آغاز مجموعهای از طرحهای نویسنده برای کتابهای خود بود. از آن پس یکی یکی ناشران سراسر جهان از او درخواست میکردند برای چاپ کتابهایش طرحهایی را بهعنوان طرح روی جلد به آنها بدهد. همین «هنر رمان» در بریتانیا با طرح کوندرا منتشر شد، پس از آن «ژاک و اربابش» در پرتغال با طرحی دیگر از کوندرا و..
انتشار کتابهای کوندرا با طرحهای خودش بهحدی رواج یافت که انتشارات «فابر اند فابر» در بریتانیا همهٔ آثار او را با طرحهای خودش منتشر کرد.
در آوریل ۲۰۱۱، همزمان با انتشار مجموعهآثار کوندرا در قالب کلکسیون معتبر و نفیس پلیاد در فرانسه، مجموعهای از طرحهای این نویسنده نیز در «مگزین لیترر» برای اولینبار به چاپ رسید. در این مجموعهٔ کوچک چند طرح جلد، یکی دو تابلوِ کوندرا و همچنین چند طرحی که روز کاغذهای یک دفتر کشیده شده بود، به چاپ رسید.
برخی نقاشیهای سوررئال میلان کوندرا در نمایشگاه «میلان کوندرا: نوستالژی اروپا»
اما این روزها برای اولینبار نمایشگاهی از طرحهای میلان کوندرا در پاریس برپاست که هرچند نمایشگاه نسبتا کوچکی است، بهدلیل بیسابقه بودن آن اهمیت دارد.
مرکز چک که در یکی از خیابانهای مرکزی نزدیک به رود سن در پاریس واقع است، نمایشگاهی را با عنوان «میلان کوندرا: نوستالژی اروپا» از بیستم ماه مه برپا کرده که تا روز پنجم سپتامبر ادامه دارد.
در این نمایشگاه طرحهایی از میلان کوندرا که از آرشیو اهدایی او به کتابخانهٔ موراویا در شهر برنو به امانت گرفته شده، برای مدت کوتاهتری (تا پایان ماه ژوئن) به نمایش گذاشته شده است.
تابستان سال گذشته بود که کتابخانهٔ موراویا در شهر برنو، دومین شهر بزرگ کشور چک و زادگاه میلان کوندرا، اعلام کرد این نویسنده و همسرش کتابخانهٔ شخصی خودشان را به این کتابخانه اهدا کردهاند.
اکنون این کتابخانه در برگزاری نمایشگاه میلان کوندرا در پاریس با مرکز چک همکاری دارد. از آنجا که نمایشگاه «میلان کوندرا: نوستالژی اروپا» در مرکز چک برگزار شده، مضمون اصلی این نمایشگاه به مفهوم اروپا و همچنین «خانهٔ خود» اختصاص یافته است.
این مفهوم در دستنوشتهها، طرحها و عکسهایی که به نمایش گذاشته شده، بازتاب داده شده است: «اروپایی کسی است که نوستالژی اروپا را دارد.»
از نظر کوندرا، کل اروپا دارای یک فرهنگ است و بر مبنای ارزشهای مشترک بنا شده است؛ هرچند گاهی مرزهای آن متغیر بوده و در درون آن نیز ریشههای فرهنگی متفاوت وجود دارد. مثلاً خود کوندرا در آثارش به ریشههای اروپای مرکزیاش اشاره دارد و به همین دلیل، مهاجرت به فرانسه در غرب اروپا را «سرنوشتسازترین تصمیم زندگی خود» میداند.
برخی نقاشیهای سوررئال میلان کوندرا در نمایشگاه «میلان کوندرا: نوستالژی اروپا»
نمایشگاه «میلان کوندرا: نوستالژی اروپا» همچنین بر اساس سیر زندگی خود کوندرا طراحی شده و تلاش شده بازدیدکننده با وقایع اصلی زندگی این نویسنده هم آشنا شود.
نمایشگاه از همان ورودی ساختمان مرکز چک در پاریس آغاز میشود و در پلهها و دیوارهای راهروهای این ساختمان تا طبقهٔ دوم که کتابخانه قرار دارد، وقایع زندگی و چاپ آثار او همراه با تاریخهایشان شرح داده شده و عکسها، طرحها و طرح جلدهای کتابهای او به نمایش گذاشته شده است.
جالب توجه اینکه در میان طرح جلد کتابهای کوندرا به زبان اصلی و همچنین ترجمهها به زبانهای دیگر، طرح جلد برخی از آثار او به زبان فارسی نیز دیده میشود.
همچنین در طبقهٔ اول مرکز چک، آخرین گفتوگوی تلویزیونی کوندرا در فرانسه پخش میشود و بازدیدکنندگان میتوانند از زبان خود کوندرا با جهان او آشنا شوند.
در میان عکسها عکسهایی که او را در دانشگاه رن و در کلاس درس نشان میدهد، دیدنی است و کمتر در رسانهها و کتابها دربارهٔ او منتشر شده است.
در این عکسها عکسی از کوندرای جوان هست که او را در کنار ویکسلاف نِزوال (۱۹۰۰ – ۱۹۵۸) نویسنده و شاعر سورئالیست اهل چکسلواکی نشان میدهد. نزوال از پرکارترین نویسندگان آوانگارد چک در نیمهٔ نخست قرن بیستم و همچنین یکی از دو بنیانگذار جنبش فراواقعگرایی چکسلواکی بود.
عکسی از کوندرا در کنار اوژن یونسکو، نمایشنامهنویس شهیر فرانسوی، نیز در کنار صفحهٔ تلویزیونی قرار داده شده که گفتوگوی کوندرا را پخش میکند.
مدیر مرکز چک در پاریس دربارهٔ این نمایشگاه گفته است که کوندرا «نهتنها به فراتر از یک ملت تعلق دارد بلکه یکی از سازندگان فرهنگ جهانی است.
مدیر کتابخانهٔ موراوی هم دربارهٔ این نمایشگاه گفته است: «این طرحها بخشی از طرحهایی است که دیوارهای اولین آپارتمان زوج کوندرا در فرانسه را پر کرده بود؛ هم برای پر کردن دیوار هم برای روایت رنج کشورش.»
منبع: radiofarda
مطالب بیشتر
1. رمان شوخی میلان کوندرا: اصالت هبوط، اعتراض، جستوجو و سقوط مشتاقانه
2. خنده و فراموشی اثر میلان کوندرا
3. بخشهایی از رمان هویت نوشته میلان کوندرا
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…