نقد «رضا براهنی» بر شعر «جمعه خواب» سرودۀ احمدرضا احمدی
جمعه خواب
شفا به آسانی دانست که تدبیر نامت چیست
نامت
حقیر شدهها
و له شدۀ آوار خبرها را
شفا داد
اکنون کسی به کوچه میآید که تو را به نام میخواند
و نمیداند
جوانی و مهر و اشتیاق
گلدستههای شرق را
در هر زبانی
به آسانیِ یک اعتماد
خواهد زد.
درختان پخته میشد
حدیث میشد
آیه میشد
و در چشمان فرو میافتاد
هزاران کبوتر بیمار
آسوده میشدند
چرا که ساده و آسان
نامت را
گفته بودند.
دیر رسیدم و
با همین پسرک سپاهی گفتوگو کردیم
هم او گفت:
سلاحداران گلهای باغچه را لگدکوب کردهاند
اما تبار گل
هرگز نخواهد مُرد.
عصر که نامت را در آینه گفتیم
نوروز شد
با هم به خانۀ شکوفهها رفتیم
مدرسهها باز بود
بچهها به کوچه آمدند و
تو را به نام میخواندند.
و این در جمعۀ خواب بود.
«مناجات یک جنین» نقد دکتر رضا براهنی در مجلۀ فردوسی:
نمیدانم این جنینهای توی الکل را دیدهاید یا نه، توی شیشۀ بزرگ، داخل الکل که بر آن سکوت مطلق حکم میراند. این جنینها گاهی شبیه مجسمههای چاق بودا هستند و پیشانیهای بلند مخلوط شده با سر دارند، با صورتهای پف کردۀ ارغوانی که الکل هالهئی از لبخند ژکوند بر آنها نشانده است؛ این جنینها بیشباهت به «چارلز لائوتن» نیمه برهنه نیستند که پس از نطقی غرّا در سنای روم، بر سکوی سنا خوابش ربوده باشد و پف لبهایش در دو طرف بیشباهت به دو شیپور همزاد درشکههای پائین شهر تهران نباشد. […] و سکوت، سکوتی الکلی بر این جنین حکومت میکند. [… و این] جنینها طوری در پشت ویترین قرار گرفتهاند که اگر به آنها دست بزنی، مثل عروسکی که داخل شکمش ساعتی کار گذاشته باشند، ناگهان به صدا درخواهد آمد و سرودی ناقص را زمزمه خواهند کرد: «تیکتاک تیکتاک، انتظار، سکوت، پرسه_ تیکتاک تیکتاک […]» و بعد صدا به سکوت میگراید و تو در بهت فرو میروی که یعنی چه؟ ولی کنجکاویِ تو مجبورت میکند که دوباره به جنین دست بزنی، و دوباره ساعت داخل شکم شروع به کار میکند و میفهمی که پس از هر تیکتاک میکوشد با جملهئی، یا کلمهئی با تو رابطه برقرار کند: «شهری فریاد میزند: آری. کبوتر تنها/ به کنار برجِ کهنه میرسد/ میگوید: نه_ در فصل قتل بودیم_ داماد پیر شد_ من گیاه ندارم […]» ولی رابطهاش ناقص است، به تو نمیرسد. […]
شعر احمدی برخورد صمیمیت با سوءتفاهم است […] شعر احمدی مثل قصهیی است که بچه پس از شنیدن از مادرش بخواهد با زبان بیزبانی قصه را برای مادرش تعریف کند. […] این قصهها بیشباهت به زمزمۀ یک کودکِ خیالپرداز در یک اتاق تنها نیست […] دنیای احمدی دنیای زیبائیهای قراردادی با ابعاد قراردادی نیست. اشیاء احمدی، به هیئتی قراردادی به چشم نمیخورند. و احمدی در مورد شکل اشیاء و برداشت در کلام عیناً مثل آدمی است که روی دستهایش راه میرود و از پائین که نگاه میکند ابعاد آدمها و اشیاء را باژگونه میبیند. […] احمدی از دو نیمکرۀ مجزا ساخته شده است که یکی روشن و دیگری تاریک است که جفتش هنوز نیامده است، و با این وضع که پیش میرود گویا تا قیامت هم نخواهد آمد […] احمدی نمیماند، به دلیل اینکه به حد کافی حجم ندارد تا در میان رنگها و عطرها و بوهای شلوغِ زندگی از بین نرود.
منبع
تاریخ تحلیلی شعر نو
شمس لنگرودی
نشر مرکز
ج 3
صص547-550
نقد «رضا براهنی» بر شعر «جمعه خواب» سرودۀ احمدرضا احمدی
مطالب بیشتر
1. متن کامل نامۀ فروغ فرخزاد به احمدرضا احمدی
2. مستند وقت خوب مصائب دربارۀ احمدرضا احمدی
3. موقعیت و ساختار شعر احمدرضا احمدی
4. سرودههایی از احمدرضا احمدی
5. خاطرات احمدرضا احمدی از فروغ فرخزاد
6. نگاهی به روزنامۀ شیشهای سرودۀ احمدرضا احمدی
7. دربارۀ کتاب طلا در مس نوشتۀ دکتر رضا براهنی
8. سخنان جالب شیوا ارسطویی دربارۀ رضا براهنی، گلشیری، گلستان و احمد محمود
9. شمس لنگرودی: اشعار رضا براهنی و رویایی هذیان است
10. که آفتاب بیاید، نیامد: شعر و صدا: رضا براهنی
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…