انتقاد
مزدک پنجهای، پیرامون جایزۀ احمد شاملو: چرا شاملو، الیوت نشد؟

مزدک پنجهای، پیرامون جایزۀ احمد شاملو: چرا شاملو، الیوت نشد؟
یادداشتی انتقادی که با اعتراض آیدا سرکیسیان و موسسۀ الف. بامداد از سایت رسمی احمد شاملو حذف شد:
رسانه فرهنگ و هنر فارسی: در ایران عمر جوایز ادبی خصوصی آن چنان طولانی نیست. قدیمیترین جوایز ادبی خصوصی چون مهرگان و گلشیری حدود دو دهه عمر دارند. فارغ از مسائل سیاسی و اقتصادی که بیشتر اوقات دامن جایزههای ادبی خصوصی در ایران را گرفته (کارنامه)، در اغلب مواردی که جوایز ادبی با بهره جستن از نام بزرگان ادبیات برگزار شده به دلیل ضعف داوری، عدم مدیریت و نداشتن تعریفی از روش کار به نافرجامی رسیده و ممارستی برایش حاصل نشده است. در واقع بیشتر جوایز نه برای کشف استعداد بلکه به منظور مطرح کردن نام برگزارکنندگان آن و رونق اقتصادی بنگاههای نشر به وجود میآیند امری که در سایر جوایز ادبی ملل دیگر در جایگاه نخست قرار ندارد.
در دورههای گذشته گروهی با استفاده از نام “نیما” جایزهای را به کتابهای شعر منتشر شده، اختصاص دادند که به مانند سایر جوایز ادبی با حرف و حدیثهایی در نحوه ی داوری و انتخاب همراه بود و مدتی است که دیگر به دلایل نامعلومی برگزار نمیشود و البته تاثیر چندانی نیز در روند کار منتخبان خود و خاصه ادبیات نداشت.
جایزه شعر “خبرنگاران” نیز از دهه هشتاد تا کنون از دیگر جوایز ادبی خصوصی بوده که در همان ابتدای کار با برگزیدن مجموعه شعر “یک بسته سیگار در تبعید” اثر غلامرضا بروسان و تعرفهی او به عنوان شاعری جدی و حرفهای که پیش از این برای مخاطبان حوزه ی ادبیات نامی ناآشنا بود، و استقبال بینظیر مخاطبان از شعرهای این شاعر در کتابهای بعدی، این جایزه را در بین اهالی رسانه و ادبیات به عنوان جایزه ی موثر تثبیت کرد اما این جایزه نیز پس آن دورهی شکوفایی دیگر به سان گذشته چهرهی شاخصی را تعرفه نکرد و روند تاثیرگذاری آن کمرنگ شد.
در دو سال اخیر نیز جایزهی “شاملو” زیر نظر بنیاد شاملو به تولیت همسر این شاعر پر آوازه با رویکرد بررسی کتابهای منتشر شده شعر برگزار شد که البته دبیری این جایزه را در دو دورهی گذشته حافظ موسوی برعهده داشت.
پرسش اساسی برخی مخاطبان از برگزارکنندگان جایزهی شاملو خاصه دبیرش، این است که هدف اصلی از برگزاری چنین جایزهای چه بوده است؟ در واقع وقتی به شیوه و هدف جوایز مهم ادبی در سراسر دنیا نگاه میکنیم، با مفاهیمی از پیش تعریف شده مواجه هستیم که انتخابهایشان نیز بر اساس آن تعاریف انجام می پذیرد و احتمالا فراخوان و داوریها نیز به اتکای همان تعریف و هدف انجام میگیرد. برای نمونه جایزه گنکور در سال ۱۸۹۶ در پی وصیت ادموند دو گنکور بنیان گذاشته شده است. جایزهی گنکور هر ساله نصیب بهترین کتاب داستانی میشود که طی همان سال منتشر شده است. این آکادمی دارای عضو ثابت است که همه صاحب درجات رفیع در ادبیات هستند. نکته مهم این که این جایزه به نویسندگان جوان تعلق می گیرد.
متاسفانه برگزار کنندگان جایزهی شاملو در اولین سال برگزاری این جایزه صرفا به ارایهی فراخوان محدود اکتفا کردند و در سال بعد نیز تنها به واسطهی اعتراض برخی از ناشرین و مولفین مبنی بر عدم اطلاع رسانی وسیع، سعی کردند این بار در عرصه ی اطلاع رسانی قویتر از گذشته عمل کنند اما هنوز هم به درستی کسی نمیداند هدف از برگزاری این جایزه که میتواند به واسطهی نام و جایگاه شاملو شکلی بین المللی به خود بگیرد، چه بوده است.
البته جناب حافظ موسوی در پاسخ به یکی از همین انتقادها که پاسخاش در دنیای مجازی (تلگرام) به دستمان رسید، این گونه بوده است:”زمانی که شاملو زنده بود و موسسهای به نام ایشان تاسیس شد همواره به فکر این بود که حرکتی در حمایت از شعر نسل جوان اتفاق بیفتد و جایزهای برگزار شود و موسسه الف. بامداد به مدیرعاملی عبدالله سالم و با ریاست آیدا سرکیسیان جایزه شاملو را بنیان گذاشت” و البته دبیر این جایزه زمانی که با انتقادهای گسترده و رسانهای مواجه شد اقدام به توضیح پیرامون نحوه برگزاری این جایزه و پاسخ دادن کرد و سعی نمود شیوهی کار را توضیح دهد. اما تعریفی مشخص از هدف این جایزه ارایه نکرد و به همین واسطه میبینیم که در سال گذشته دو چهرهی نام آشنای شعر ایران، علی باباچاهی و شمس لنگرودی که بیش از ۶۰ سال سن دارند به عنوان نفرات برگزیده انتخاب می شوند. اما درست در سال بعد یعنی امسال با شیوه و روش دیگری در نحوه ی انتخاب مواجه هستیم؛ در واقع مخاطبان این جایزه در اظهارات و نحوه ی انتخاب، تناقضاتی را می بینند که چالش برانگیز است. به راستی چگونه می شود در سال اول بحث توجه و اهمیت به جوانان مطرح نمی شود؟ آیا در سال اول توجهی به آرزو و دغدغه ی شاملو شده است؟ اساسا تعریف برگزار کنندگان از شعر جوان چیست؟ آیا سن شاعر ملاک است یا ظرفیتهای شعری یک شاعر هر چند مسن؟ اگر هدف کشف استعدادهای جوان و توجه به شعر جوان است چرا سال اول دو شاعر مسن برگزیده شدند، اگر هدف سن و سال نیست و ملاک خود شعر است چنان که دبیر این جایزه میگوید “تلاش ما این است که کتابهایی را که از نظر ارزش ادبی و هنری آثار از حیث فرم، ساختار، تخیل، نو آوری و همه آن چیزهایی که از دیدگاه بلاغت و زیباییشناسی حائز اهمیتاند، برای ما از اولویت برخوردار باشند، چرا عملکردها بدین شکل متناقض است؟
برگزار کنندگان این جایزه هیچگاه توضیح نداند آیا شاعری که یک بار برگزیده شد، سالهای بعد هم امکان شرکت و انتخاب شدن دارد یا این که هر سال این جایزه نصیب یک نفر میشود.
توضیحات دبیر جایزه پیرامون داوران و نحوهی انتخاب داوران نیز در جای خود تامل برانگیز است؛ خود ایشان که دبیری جایزه را بر عهده دارند اولا به عنوان یکی از سه داور مرحله اول و دوم هستند و بعد توضیح میدهند که بیش از ۱۷۰ عنوان کتاب را بررسی کردهاند و سپس سه داور به ۳۵ تا ۴۰ عنوان کتاب رسیده اند و نکته جالبتر این که در مرحله دوم نیز مجددا همان سه داور مرحلهی نخست اقدام به داوری مرحله دوم میکنند و در پایان (مرحله سوم) ۱۶ کتاب به مرحلهی نهایی می رسد و برای این مرحله از ۹ داور استفاده میشود که دو داور آن یعنی علیرضا عباسی و علیرضا بهنام در تمامی مراحل حضور داشتهاند و این البته به زعم منتقدان نمیتواند در بردارنده قضاوتی عادلانه باشد.
در اینجا توجه مخاطبان را به اسامی سایر داوران جلب می کنم: ۱- خسرو پارسا ۲- رویا تیموریان ۳- هوشنگ چالنگی ۴- فرزان سجودی ۵- عنایت سمیعی ۶- محمد صنعتی ۷- لیلی گلستان ۸- علیرضا بهنام ۹- علیرضا عباسی.
پیرامون گزینش داوران با جدا نمودن نامهایی چون هوشنگ چالنگی، عنایت سمیعی، علیرضا بهنام و علیرضا عباسی که در عرصه ی شعر و نقد شعر شناخته شده هستند و تالیفاتی دارند، دربارهی سایر داوران انتقادهای اساسی را میتوان به هیات برگزار کنندگان وارد آورد.
یکی از پرسشها چنین است، داوران بر اساس چه متر و معیاری انتخاب شدهاند و این که آیا در نظر برگزارکنندگان، داوری شعر یک امر تخصصی به شمار نمیرود؟ با نگاه به چینش داوران و پاسخ آقای موسوی به انتقادی پیرامون حضور داوران غیر شاعر که از سوی یزدان سلحشور در روزنامه ایران مطرح می شود “حضور صاحب نظرانی در حوزههای مختلف هنر و علوم انسانی در ترکیب هیات داوران جایزه شعر شاملو به هیچ وجه برای پیشگیری از فشار این یا آن جریان شعری و ادبی نیست” و در ادامه “تنها راهی که به ذهن ما رسیده است این است که کتابهای راه یافته به مرحله نهایی را که قاعدتا در ارزشهای صرفا ادبی آنها تردیدی نداریم به داوری جمعی از اهالی فرهنگ، هنر و علوم انسانی بگذاریم و قابلیت آنها را برای نفوذ در بخش فرهیخته جامعه و اهالی فرهنگ و هنر بسنجیم” میتوان به این نتیجه رسید که صرفا هدف آنان سنجش نفوذ این آثار در سطح عمومی جامعه است.
در این جا برای گسترش بحث نظر مخاطبان را به کارنامهی برخی از داوران در پی جست و جویی که در اینترنت داشتم، جلب میکنم:
خسرو پارسا، جراح مغز و اعصاب و ستون فقرات. آن چه در جست و جویم پیرامون نام این پزشک به دست آوردم مقالاتی پیرامون مارکس و مارکسیسم در ایران در نشریه چشم انداز، سبک شناسی نظم و نثر فارسی، پسامدرنیسم در بوته نقد و … بوده است.
رویا تیموریان، بازیگر عرصهی سینما و تلویزیون که تلاش ادبی ایشان صرفا در حد خواندن شعرهای حافظ بوده است.
محمد صنعتی، روانپزشک، نویسنده، منتقد ادبی و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران که شعری یا نقد شعری از ایشان حداقل در اینترنت یافت نشد.
لیلی گلستان، مترجم و نگارخانه دار ایرانی که مقالات و ترجمههای بسیاری در عرصهی داستاننویسی و رمان دارد و در دنیای شعر به عنوان متخصص به شمار نمیرود.
فرزان سجودی، زبانشناس و نشانهشناس، دانشیار گروه نمایش دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر تهران، رئیس سابق گروه نشانهشناسی هنر در فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران که دکترای زبان شناسی از دانشگاه علامه طباطبایی دارد و ترجمهها، مقالات و کتابهای بسیاری از ایشان در بحث زبان شناسی و نظریات ادبی منتشر شده است.
نگارنده با احترام به پنج داور این جایزه معتقدم، شعر اگر چه هنری برای عموم است اما داوری شعر و خاصه مجموعهی شعرهایی که پس از دهه هفتاد منتشر شده است، به واسطهی رویکردهای زبانی (به قول مولانا، آدمی مخفی است در زیر زبان) و تجربههای فرمی و آوانگارد شاعران در بحث زیباییشناسی کاملا تخصصی است. بر این اساس داوری در این باره نیازمند شناخت بسیار از شیوههای اجرایی و برخورد با جهان مفاهیم شعر است. چرا که در طول سالهای اخیر جریانات مختلف ادبی در شعر ایران حاکم بوده است و یک مخاطب عام که دغدغهی اول هنری او هم زیستی با شعر نیست، نمیتواند به درستی پیرامون آن قضاوت شایستهای داشته باشد، در واقع جایگاه این دست داوران در امر داوری به جایگاه یک نظر دهنده نه ناقد تنزل مییابد. به نظر نگارنده وقتی میگوییم شعر هنری اجرایی است، این اجرا چیزی جز زبانیت و نحوهی برخورد شاعر با کلمه نیست. جناب موسوی در پاسخهای خود استناد به آیتمهایی چون بلاغت، ساختار و فرم نمودند، آیا تمامی داوران منتخب اشراف بر جوهره، ذات و نحوه شکلگیری شعر دارند؟ آیا ساختار شعر، داستان و فیلمنامه با هم فرق نمیکند؟
نگارنده از پنج داور حاضر در این جایزه حتی یک نقد شعر نیز نخوانده و ندیدهام و البته هر چه در اینترنت نیز جستوجو کردم چیزی به دست نیاوردم. بر این اساس است که میپندارم برخی از هیات داوران که نام برده شد، فاقد زیباییشناسی تخصصی شعر هستند. برای نمونه پنج داور فوق هیچ یک تخصصی در امر شاعری ندارند یا من با اجرای شعری آنها مواجه نشدهام. به غیر از خانم تیموریان چهار داور دیگر جملگی در مباحثی تجربه دارند که “دربارهی” ادبیات است و نه فن شعر، بپذیریم که داوری شعر امری تخصصی است که گاه درک ظرایف آن نیاز به تجربهی شاعرانه نیز دارد در صورتی که پنج داور محترم هیچ گاه خود مجری و ناقد حرفهای شعر نبودهاند. بنابراین درک و شناخت آنان از مقولهی شعر همردیف سایر داوران نیست و اینجاست که میتوان پرسید آیا هیچگاه برای داوری جایزه کن یا تئاتر از یک شاعر دعوت به عمل میآید؟ در حالی که سینما و تئاتر نسبت به شعر نیز مخاطب بیشتری دارد. آیا در ایران چهرههایی نبودند که شرایط ممتاز داوری شاملو را داشته باشند. یا آن که بودند اما …. بگذریم…
به نظر میرسد با توجه به عدم تعریف سیستم و ساختار مناسب برای برگزاری جایزهی شعر شاملو این جایزه به سرنوشت سایر جوایز ادبی دچار شود. با این نحوهی اجرا و شیوه انتخاب هیچگاه آرزوی دبیر این جایزه یعنی رساندن اعتبار جایزهی شاملو به جایگاه جایزه الیوت، محقق نخواهد شد.
منبع pj-m.blogfa
مزدک پنجهای، پیرامون جایزۀ احمد شاملو: چرا شاملو، الیوت نشد؟
مزدک پنجهای، پیرامون جایزۀ احمد شاملو: چرا شاملو، الیوت نشد؟
مطالب بیشتر
1. نگاهی به جایزۀ شاملو؛ جدال شعر و آنچه گفته میشود شعر است
2. انتقاد ایران درودی از احمد شاملو دربارۀ آثار کاندینسکی
3. نظر دکتر سعید پورعظیمی دربارۀ جایزۀ شاملو
4. دو شعر برای آیدا با صدای شاملو
5. از عموهایت؛ شعر و صدا: احمد شاملو
6. گفتوگوی ناصر تقوایی با شاملو و آیدا
8. چرا باید از شاعر رند مرزگریز یک شازده کوچولوی معصوم ساخت؟
9. همراه با ادونیس و کلاراخانس دربارۀ شاملو
10. چرا شاملو حافظ را ستایش و سعدی را نکوهش کرد؟
- اختصاصی کافه کاتارسیس2 هفته پیش
رمان «مسئلهی اسپینوزا» اثر اروین یالوم: سه روایت متفاوت از «در خانه بودن»!
- اختصاصی کافه کاتارسیس1 هفته پیش
رمان «دیهگوی عزیز کیلا تو را در آغوش میکشد»: مرثیهای بر دور شدنهای بیعبور!
- موسیقی بی کلام2 هفته پیش
برای قلبِ بیکرانِ «شهرزاد»
- اختصاصی کافه کاتارسیس5 روز پیش
رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر!
- شاعران ایران1 هفته پیش
نظر محمدعلی اسلامی ندوشن دربارۀ خیام
- موسیقی سنتی7 روز پیش
چو بوی گل به کجا رفتی؟
- از دنیای نقاشی1 هفته پیش
فریدا کالو: به پاهایم چه نیازی دارم، وقتی بال برای پرواز دارم
- موسیقی بی کلام7 روز پیش
لحظههایی با لودویکو اناودی و Wind Song