تحلیل نقاشی

اولین عملکرد هنر: به یاد آوردن

یوهانس ورمر، موقعیتش را به عنوان هنرمندی بزرگ

مدیون این نکته است:

او می‌داند چگونه جزئیات مهم را ثبت کند.

 

زنی که در نقاشی با لباس آبی در حال خواندن نامه حضور دارد

می‌توانست حالت‌های متفاوت داشته باشد.

مثلا حوصله‌اش سر رفته باشد، اوقاتش تلخ باشد،

درگیر کاری باشد، شرمزده باشد،

یا بخندد. می‌شد «او» را به شکل‌های مختلف نقاشی کرد،

ولی ورمر لحظه و موقعیت خاصی را

برای او برگزیده:

زمانی که ناخودآگاه، تحت تأثیر

و در حال فکر کردن به کسی یا مسئله‌ای

در دوردست است.

او با ساختن موقعیتی از سکون و  سکوت،

قابلیت زن را در جذب‌شدگی منتقل می‌کند.

آن‌طور که دستان او نامه را گرفته‌اند کاملا شخصی به نظر می‌رسد:

انگشتانش را کمی مشت کرده،

در حالی که فردی دیگر ممکن بود نامه را فقط با انگشتان

باز نگه دارد. چه بسا این عادتی از دوران کودکی باشد.

می‌توانیم از گوشه‌ی لب‌های کمی بالارفته‌اش در حین خواندن،

غرق شدنش در نام را ببینیم.

ورمر، با قرار دادن نیمرخ چهره‌ی او

در مقابل نقشه‌ای که دقیقا همرنگ صورت اوست،

به گونه‌ای که انگار ذهنش درگیر جایی در آن نقشه است،

ما را وا می‌دارد به این بخش از چهره‌اش دقت بیشتری بکنیم.

نور شفاف تابیده شده، چه بسا کمی شبیه ذهن اوست

که شاید بتواند با شفافیت عاطفی معتدلی، عمل کند.

ورمر جوهر شخصیت مدلش را ثبت کرده.

این فقط نقش چهره‌ی یک شخص نیست

بلکه تصویری است از او در حالتی خاص.

هنر روشی است برای حفظ تجربه‌ها،

با نمونه‌های زیبا و زودگذر بسیار

و ما باید به حفاظت از این تجربه‌ها کمک کنیم.

منبع

هنر چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند؟

آلن دوباتن و جان آرمسترانگ

ترجمه گلی امامی

نشر نظر

چاپ اول

ص15

مطالب مرتبط

  1. دیداری با یوهانس ورمر
  2. واکاوی نقاشی دختری با گوشواره ی مروارید
  3. شعر دختری با گوشواره‌ی مروارید
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

استیون برت: چرا مردم به شعر نیاز دارند؟

استیون برت: چرا مردم به شعر نیاز دارند؟

15 ساعت ago

ویلیام فاکنر: هنرمند هيچ اخلاقی‌ نمی‌شناسد

ویلیام فاکنر: هنرمند هيچ اخلاقی‌ نمی‌شناسد مصاحبه‌کننده‌ای‌ از فاکنر می‌پرسد: نويسنده چگونه رُمان‌نويس جدی‌ می‌شود؟…

1 هفته ago

در گلوی نور، آواز بهاری بود…

در گلوی نور، آواز بهاری بود...

2 هفته ago

بریده‌ای از کتاب «آسایش» نوشتۀ مت هیگ

بریده‌ای از کتاب آسایش نوشتۀ مت هیگ به دلیل انعطاف‌پذیری عصبی، مغز ما براساس چیزهایی…

2 هفته ago

«سرگذشت یک یوگی» به روایتِ مزدافر مؤمنی

«اتوبیوگرافی یک یوگی» به روایتِ مزدافر مؤمنی

2 هفته ago