معرفی کتاب
در روشنای دانش؛ گفتوگو با استاد علیرضا ذکاوتی قراگزلو
در روشنای دانش؛ گفتوگو با استاد علیرضا ذکاوتی قراگزلو
دکتر سعید پورعظیمی: علیرضا ذکاوتی قراگزلو که به واسطۀ شوقِ وصفناپذیر به کتاب، تنوّع تألیف، قدرت استدلال، نگرش انتقادی، نثر پاکیزه و حافظۀ قدرتمند میتوان او را «ابوحیّانِ معاصر» نامید بسیار کمتر از آنچه خوانده و اندیشیده مکتوب کرده و اگر جهدِ «کِشندگان ناپدید» و «ارباب معرفت» در میان نبود ذکاوتی خود بهسختی تن به نشر آثارش میداد. او دههها در سایه ماند و خواند و نوشت و نخواست زینتالمجالس شود؛ اما اگر آنچنان که حافظ میگفت «محک تجربه» در میان آید، آشکار میشود که نوشتههای موجز و کمترشناختهشدۀ او، در صحت و اعتبار، بر نگاشتههای بسیاری از سرشناسان رجحان دارد.
احاطۀ کمنظیرش به حیطههای مغفولمانده در تاریخ ادب و فرهنگ ایرانی – اسلامی، ادیان، فِرَق و مذاهب، جریانهای کلامی و عرفانی و بهویژه ادبیات عربی علاوه بر آنکه از او شخصیتی چندوجهی برآورده، نوشتههایش را مشحون از نکتهبینیهای دقیق و مستند به منابع متعدد و اصیل ساخته است که در عین ایجاز (که از خصایص نثر اوست)، جوانب گوناگون موضوع را به بحث میگیرد.
ذکاوتی نویسندۀ آدمها و فضاهای گمشده است. نماهایی محو از جاحظ و ابوحیّان توحیدی و بدیعالزمان همدانی و ابومحمد قاسم حریری را تنها در نوشتههای پراکندۀ مستشرقان و تذکرهوارههای برخی معاصران میدیدیم؛ حتی نوشتههای مایهدارِمان دربارۀ ابنسبعین و ابنفارض و ورقه بن نوفل و ابونعیم اصفهانی بهزحمت به چند برگ میرسید؛ ذکاوتی بود که با تکیه بر منابعِ اغلب عربی، غبارِ قرون را از سیمای این شخصیتها تکاند و دستاوردهای آنها را در ساختاری روشمند و انتقادی آشکار کرد. و میتوان گفت یکی از بهترین کتابها را دربارۀ عمرِ خیام نوشت و به بسیاری از کشمکشها دربارۀ شخصیت تاریخی خیام و چند و چونیِ رباعیاتش فیصله داد. کسانی عقیده دارند مضمون رسالاتِ انگشتشمار خیام با رباعیاتش تناقض دارد. تفاوت کار او با دیگران دربارۀ خیام در این بود که طرحی منسجم و بدون تناقض از منظومۀ فکری خیام ارائه کرد.
نیمنگاهی به آنچه ذکاوتی دربارۀ نقطویه و حروفیان نگاشت نشان میدهد که چگونه با توسّل به اطلاعاتی اندکیاب، مرموز و پراکنده توانسته نظام فکری و عقیدتی نقطویان را ترسیم کند. آنچه دربارۀ «نهضت مشعشعی» و کلامالمهدی نوشته نیز از این قبیل است.
مقالات تحلیلی و انتقادیاش در نقدِ پست و بلند میراث ملاصدرا اگرچه تحسین صدراشناسان و محققان فلسفۀ مسلمانان را برانگیخت؛ از سوی برخی محافلِ صاحبنفوذ، با ترفندِ سکوت، نادیده گرفته و حتی به حاشیه رانده شد. برای صدرادوستان و صدراپرستانِ معاصر، زخم کوچکی نبود وقتی ذکاوتی پرده از یک «انتحال» برداشت و گفت فصل «فی عشق الظرفاء و الفتیان للأوجه الحسان» در اسفار ملاصدرا بدون یک حرف پس و پیش، کپی برابر اصل از رسائل اخوانالصفاست که صدرا یا شاگردانش عمداً فراموششان شده منبع را معرفی کنند! وقتی یک فصل از کتابی مشهور منتحل باشد، باید سطر سطرِ عباراتِ صدرالمتألهین را وارسی کرد که مبادا از ابنعربی یا سهروردی یا حتی میرداماد و دیگران فقراتی ریز و درشت دستچین کرده باشد. بیراه نیست اگر کتاب سیر تاریخی نقد ملاصدرا را نقطۀ عطفی در مطالعات صدراشناسی بدانیم.
ویژگی اصلی ترجمههای ذکاوتی برخاستن فاصلۀ زبانِ مبدأ و مقصد است؛ چنانکه گویی اصالتاً به فارسی انشا شده. ترجمۀ اثرِ کلاسیک و برجستۀ آدام متز از متن عربی (الحضاره الإِسلامیه فی القرن الرابع الهجری او عصر النهضه فی الاسلام، تعریب محمد عبدالهادی أبورَیده) با عنوان تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری (یا رنسانس اسلامی)، ترجمۀ تشیع و تصوف (کامل مصطفی الشیبی)، تاریخ ادب عربی (شوقی ضیف)، تلبیس ابلیس (ابنجوزی)، اسبابالنزول (واحدی نیشابوری)، دولت حمدانیان (فیصل عامر)، نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام (عبدالحی کتّانی)، هجرت به حبشه (محمد فارس الجمیل) و… هریک ارتفاعی ستودنی دارند.
ژانرِ مقامه پس از بدیعالزمان همدانی و موفقیت چشمگیر او در این سبک و سیاق، محبوبالقلوبِ نویسندگان عربی و شیفتگانِ دشوارنویسی شد. بدیعالزمان صحنهای ترتیب داد که گهگاه مقامهنویسان را تا سرحد جنون زبانی در به کار گرفتن عباراتی نامفهوم و سخت متکلّفانه پیش میبرد. وقتی پارههایی از متن اصلی برای عربزبانان گُنگ باشد، سرگیجه و دستپاچگی دیگران روشن است و مترجمان ترجیح میدهند از گلاویز شدن با چنین متنهایی پرهیز کنند؛ اما ذکاوتی در کتاب بدیعالزّمان همدانی و مقاماتنویسی «مقامه المضیریه»، «مقامه الوصیه» و «مقامه الحلوانیه» بدیعالزّمان و «المقامه الساسانیه» حریری را ضمن حفظِ دقت و رعایت موسیقیِ سجع، لحن و زبان شوخ و شنگ مقامات به صورتی درخشان در کسوت کلمات فارسی ریخت.
شاخهای دیگر از فعالیتهای ذکاوتی سادهنویسی متون کهن است. آثاری چون فرائدالسلوک، رموز حمزه و محبوبالقلوب در این گروه جای میگیرند.
کتابهای اسکندر و عیّاران (تلخیص از کلیّات هفت جلدی اسکندرنامه نقالی منوچهرخان حکیم)، اسکندرنامه (بخش خِتا)، اسکندرنامه (از فرنگ تا هندوستان، بازسازی کهنهترین نسخۀ اسکندرنامۀ نقالی، منسوب به منوچهرخان حکیم) و مقالاتش در اسکندرنامهشناسی قدر و اعتباری یگانه دارند. در مقدمۀ اسکندرنامه (روایت آسیای میانه) میخوانیم: «ذکاوتی در حال حاضر، صاحبنظرترین پژوهشگر در زمینۀ اسکندرنامۀ عهد صفوی است.» سر و سامان دادن به اوراق پریشانِ درهم ریختۀ کهنهترین نسخۀ اسکندرنامۀ نقالی کارِ هرکسی نبود؛ این مایه از احاطه و دقّت در کارِ او باز هم نمونه دارد: در چاپ احمد امین از الإمتاع و المؤانسه ابوحیان که شانزده برگِ برکنده از نسخه بهاشتباه در قسمتی نامربوط از کتاب گنجانده و صحافی شده بود؛ نهتنها موضوع را دریافت بلکه جای درستِ اوراقِ سرگردان را مشخص کرد.
ذکاوتی از آن چهرههاست که در دهههای آینده و در غیاب ما قدر او افزونتر خواهد شد؛ زیرا «آنکه غربال دارد، از عقبِ کاروان میآید.»
پ.ن:
علاقهمندان به این کتاب میتوانند آن را از «کتاب مهدی» به آدرس: همدان، خیابان بوعلی، سرپل یخچال، کوچه شهید محمدی (عبدل) به شماره تلفنهای 09185455024 و 08132513614 تهیه فرمایند.
در روشنای دانش؛ گفتوگو با استاد علیرضا ذکاوتی قراگزلو
مطالب بیشتر
1. دکتر سعید پورعظیمی: خار دان آن را که خرما دیدهای
2. دلایل انزوای عارف قزوینی بر اساس اسناد نویافته
3. فرمانروایان مصرع برجسته نوشتۀ دکتر پورعظیمی
در روشنای دانش؛ گفتوگو با استاد علیرضا ذکاوتی قراگزلو
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
بریدههایی از نمایشنامۀ «رابرت اوپنهایمر و تثلیث نامقدس»
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
چرا «اریک امانوئل اشمیت» مهم است؟
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
جورج اورول و «جلوگیری از ادبیات»، ترجمۀ عزتالله فولادوند
-
نیما یوشیج1 ماه پیش
«برف» سرودۀ نیما یوشیج با صدای فرهاد مهراد
-
مصاحبههای مؤثر4 هفته پیش
دکتر حسن انوری: کتابهای درسی مبتذل و مضر هستند
-
اختصاصی کافه کاتارسیس3 هفته پیش
منظرۀ افتاده بر دریاچه را برمیدارم، میگذارم سر جایش…
-
تحلیل نقاشی3 هفته پیش
درنگی در جهان و آثار رامبرانت
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
ویلیام فاکنر و پاسخ به این سؤال: نويسنده چگونه رُماننويس جدّی میشود؟