دیوانه کیست؟
آدمهایی که ادای دیوانهها را در میآورند دیوانه نیستند بلکه موجودات حسابگریاند که میخواهند توجه بقیه را جلب کنند.
دیوانگی مثل عشق از آن کلمههاست که دو وجه دارد.
اگر عشق یکجور خودخواهی و احساس مالکیت و افراط در خواستن است به صورت مرضی، چیز مزخرفی است
ولی اگر عشق یعنی دوستی بیریا، یعنی ایثار، یعنی دیدن و درک حضور دیگری خیلی چیز خوبی است.
دیوانگی هم همینطور است.
اگر دیوانگی یعنی بیاصولیِ مخرّب یک مشت خودشیفتهی درب و داغان، که هیچ؛
اما اگر دیوانگی یعنی بتوانی زندگیات را قمار کنی برای کاری که به آن اعتقاد داری فردوسی یکی از دوستداشتنیترین دیوانههای دنیاست.
اگر دیوانگی یعنی حرفهای قلنبه سلنبه غرغره کنیم که خودمان معنایش را نمیفهمیم تا به خیال خودمان سرپوشی بگذاریم روی احساس فقدان عزتنفسمان باز هیچ؛
ولی اگر دیوانگی یعنی مسألههایی داشته باشیم که فارغ از رد و قبول بقیه برایمان اهمیت دارد و به آنها دل میدهیم و برایشان زحمت میکشیم کانت با آن زندگی ساده و منظم و با آن زندگینامه که خلاصه میشود در عبارت “در کونیکسبرگ زاد و زیست و مرد” از همه مدعیان فلسفه دیوانهتر بوده است.
دیوانه کیست؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…