آشنایی با هنری جیمز

«هنری جیمز» نظریه پرداز بزرگ شیوه‌های داستان‌سرایی بود و نسل‌هایی از نویسندگان جوان از گفتارها و دیباچه‌ها و نامه‌ها و یادداشت‌ها و نقدهای او همچنین رمان‌ها و قصه‌های بی‌شمار او کسب فیض کرده‌اند. در هنر داستانسرایی وی می‌گوید مأخذ داستان تنها تجربه‌ی خام نیست بلکه همچنین، توانایی حدس زدن ندیده از دیده، پیگیری پیامدهای چیزها، رسیدن به کل از جزء، شرط احساس زندگی به طور اعم به قدری کامل که بتوانید به هرگوشه‌ی اخص آن پی ببرید است. او مانند انگشت‌شماری از پیشینیان خود باور داشت که داستان‌نویسی هنر بزرگی است و در آن عنصر زیبایی و نیز اصول اخلاقی از بیشترین اهمیت برخوردارند. هنری جیمر معتقد بود که داستان باید خود حرف خود را بزند و نویسنده نباید دخالت کند و شخصیت‌ها و اعمالشان را مورد تفسیر و اظهار نظر قرار دهد. به اعتقاد او همه چیز باید خود منتقل شود، اجرا شود. همه‌ی چیزهایی که مشغله‌ی ذهن نویسندگان پیشین بود در داستان او باید از تصویری که از ذهنیات به دست می‌دهد

استنباط شود. باطن خود صحنه‌ای است، آوردگاهی است که ظرایف اندیشه و احساس، درجات نجابت و نخوت در آن ایفاگر نقش‌های اصلی‌اند. جوزف کنراد می‌گوید: « چالش‌هایی که آقای جیمز با چنین شناخت دقیق و مستقیمی برمی‌شمارند، بااینکه تنها رقابت‌هایی شخصی‌اند و خاموشی‌شان از سر نومیدی است، به علت آنکه شعارهای دهن‌پرکن و برخورد سلاح‌ها و بانگ شیپورها را ندارند عین دلاوری‌اند». کنراد او را «تاریخ‌نگار ضمیرهای ظریف»می‌نامید. جیمز اصطلاح «مرکز اطلاعات» را مطرح ساخت که همه‌ی اطلاعات از مجرای آن به خواننده می‌رسد. با جریان پیدا کردن این اطلاعات، خواننده در جریان اجزای مهم داستان قرار می‌گیرد. پرسی لابوک در هنر داستان‌نویسی تأثیر جیمز را این‌گونه بیان می‌کند: «دنیای خاموش اندیشه گشوده می‌گردد و داستان‌نویس به جای آنکه به خواننده بگوید آنجا چه روی داده است، نمود و رفتار اندیشه را محمل ارائه‌ی داستان می‌گرداند… انگیزه‌ها و واکنش‌های ذهن، بازیگران این صحنه‌ی تازه‌اند» سبک جیمز همپای «ضمیرهای ظریف» است: کاملا پرورده، دقیقا مشروط، گاه دشوارفهم، گاه امیدبخش، همواره ظریف و پیچیده. از آنجا که او صحنه‌ی حیات انسان را از همه سو نظاره می‌کرد و تأثیر حتی جزئی‌ترین ادراک را حس می‌کرد، در قالب داستان کوتاه با نیاز به آن فشرده‌گویی احساس راحتی نمی‌کرد. گرایش به چیزی داشت که خود آن را «نوول زیبا و دلچسب» می‌نامید، که همان قالب جانور در جنگل است. خوانندگانی ممکن است شیوه‌ی نگارش جیمز را با خط فاصله‌ها و ویرگول‌ها، جملات ناقص و معترضه و انواع و اقسام قیدهایی که به کار می‌برد، متکلف و اغراق‌آمیز و تقریبا غیرقابل فهم بشمارند. در این شک نیست که به آسانی می‌توان آن را هجو کرد، چنان که همدوره‌ی او مکس بیربوم به زیبایی نشان داد. بااین‌همه خوانندگان دیگری هم بر این باورند که زبان وی خود به خود هیجان‌انگیز است و احساس را شدیدا تحریک می‌کند و به خوبی در خدمت نیات پیچیده و کاملا اخلاقی است اوست. جیمز گرچه در نیویورک به دنیا آمده بود بیشتر عمر خود را در خارج گذراند و در سال 1915 تبعه‌ی انگلستان شد. او در 1916 در هفتاد و سه سالگی چشم از جهان فروبست.

منبع:

یک درخت، یک صخره، یک ابر

برجسته‌ترین داستان‌های کوتاه دو قرن اخیر

ترجمه‌ی حسن افشار

نشر مرکز

چاپ دهم

صص212-213

خلاصه‌ی داستان جانور در جنگل او را در اینجا بخوانید.

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

23 ساعت ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago