یک آن شد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود…
وقتی گریبان عدم
با دست خلقت میدرید
وقتی ابد چشم تو را
پیش از ازل میآفرید
وقتی زمین ناز تو را
در آسمانها میکشید
وقتی عطش طعم تو را
با اشکهایم میچشید
من عاشق چشمت شدم،
نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمیدانم از این
دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن
دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا
از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم
شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینیتر شد
و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو،
نه آتشی و نه گِلی
چیزی نمیدانم از این
دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم
شاید کمی هم بیشتر
چیزی از آن سوی یقین
شاید کمی هم پیشتر
آغاز و ختم ماجرا
لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من
در مردمکهای تو بود
من عاشق چشمت شدم…
شاعر: دکتر افشین یداللهی
خواننده: علیرضا قربانی
آهنگساز: فردین خلعتبری
یک آن شد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود…
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…