یکی از معتبرترین آثار در حوزۀ سعدی پژوهی: احوال شیخ اجل سعدی اثرِ دکتر جواد بشری
«احوال شیخ اجل سعدی»، یکی از تازهترین و معتبرترین آثار در حوزه سعدیپژوهی است. کتاب را دکتر جواد بشری، استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به رشته تحریر درآورده و بعد از چاپ نسخه کاغذی کتاب، فایل کامل آن را در قالب نسخه الکترونیک و به صورت رایگان منتشر کرده است، همزمان با روز بزرگداشت سعدی شیرازی، گفتوگویی با او در باب این اثر انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
فکر تحقیق مجدد در باب زندگانی سعدی از چه مسألهای نشأت گرفت؟
بی آنکه بخواهم برای خود سابقه دور و دراز در سعدیخوانی و سعدیشناسی ایجاد کنم، از اوایل دهه هشتاد، همیشه به پیوند سعدی با نظام تصوف میاندیشیدم. مطالعات مختصری درباره تصوف شیراز پیش از سعدی داشتم و میخواستم بدانم آیا این شیخ خوشسخن، محصول یک نوع خاص از تصوف است؟ اگر بله، پس چرا امثال او در دوران خودش و پس از وی، فراوان نیستند؛ و اگر نه، مؤلفههایی که به ایجاد شخصیت او و نیز تبلور هنرش منجر شده، کدام است؟ از چندین سال قبل نیز، با برخی منابع خطی مربوط به آثار سعدی، چه اشعار او در سفینهها و مجموعههای شعری و چه آثارش در قالب دستنویسهای مستقل کلیات، کمی آشنا بودم. هر چند این مقدمات، هیچیک قدم در راه تبدیل شدن به یک پژوهش واحد نگذاشته بود. کتاب احوال شیخ اجل سعدی- که پژوهشی مربوط به جستوجو و تدقیق یکسالهای درباره سعدی است- این فرصت را فراهم کرد که نگاهی دوباره به تاریخ حیات سعدی و سوانحی که برای او روی داده، افکنده شود و در این مسیر، حتیالمقدور برخی تجربیات و امکاناتی که طی دهه هشتاد و نود خورشیدی، بهتفاریق شناسایی و جمعآوری شده بود، به کار گرفته شود. البته که این کار، هنوز بسیار مقدماتی تلقی میشود و راه درازی تا تبدیل شدن به یک پژوهش جاندار دارد.
برای نگارش این کتاب، از دستنویسهایی که در اختیار محققان متقدم نبوده، استفاده کردهاید. بهترین و موثقترین سندی که در دست داشتید کدام دستنویس بود؟
بله. در این مسیر، چنانکه پیشتر اشاره شد، برخی جستوجوهای کتابشناسانه و تتبعات کتابخانهای قبلی، به کار آمد. در دانشکده ادبیات تهران، البته چند نفر همزمان در گردآوری نسخههای کهن آثار سعدی میکوشیدیم. هر نسخه کهن یا حتی متوسطی شناسایی میشد، با تقسیم کار، تصویری از آن تهیه میکردیم. دوستان عزیزم، ارحام مرادی و رضا زنگنه، بیش از بنده پیگیر این ماجراها بودند. در کتابخانه مجلس، که در سالهای 87 تا 91 به بخش خطی آنجا آمدوشد داشتم، چند نسخه مهم هست. در کتابخانه مرعشی، که از سال 1381 توانسته بودم با نگارش چند مقاله پیرامون نفایس آن گنجینه عظیم، به طور مستمر از کتب خطی آن مجموعه بهرهمند شوم نیز، دستنویسهای معتبر و مهمی از آثار سعدی وجود دارد. در سایر کتابخانههای داخلی و خارجی نیز نسخههایی شناسایی شده که پس از عهد مرحوم فروغی، و نیز روانشاد یغمایی و سپس مرحوم دکتر یوسفی فهرست و معرفی شده و یا پس از آنها، در دسترس اهل تحقیق قرار گرفته است.
از همه اینها کهنتر میتوان به دستنویس کابل مورخ 726ق اشاره کرد و نیز دستنویس شماره 14503 کتابخانه مرعشی. شناسایی نسخههایی از آثار سعدی، همچنان ادامه دارد. زیرا چنانکه میدانیم، ممکن است دستنویسی یافت شود که در عین متأخر بودن از منظر کتابت، تباری کهن یا ویژه داشته باشد. برای نمونه، یک دستنویس سده یازدهمی در کتابخانهای در ترکیه هست که تاریخ 660ق روی گوشهای از آن درج شده است. این اواخر، برای بررسی یک بیت در بوستان (سعدینامه)، به صفحهای از آن دستنویس از طریق یکی از دوستان ساکن ترکیه، مراجعه کردم. به نظر میرسد تاریخ 660 ق، میتواند تاریخ نسخهای باشد که منظومه سعدینامه از روی آن کتابت شده و اگر چنین باشد و این مسأله ثابت شود، شاید بتوان به برخی پرسشها پیرامون شکلگیری این منظومه و تحریرهای چندگانه آن پاسخ داد. به هر روی، همیشه هم نسخههای کهن و دارای تاریخ قطعی قدیم نیستند که راهگشایند. از سوی دیگر شماری از دستنویسهای کهن آثار سعدی، از آنجا که بدون تاریخ بوده و زمان کتابتشان نیز تخمین زده نشده، در فهارس و منابع کتابشناسی ناشناس مانده و از کنارشان گذر شده است. بایستی در آینده، هر نسخه مهم یا حتی نیمهمهمی که از آثار سعدی شناسایی میشود، هم در مطالعات متنشناسی به کار گرفته شود و هم در مطالعات دیگری، چون: ترسیم احوال تاریخی سعدی و نیز سایر مباحث کودیکولوژی و مبحث مهم نحوه تکوین و تکامل کلیات سعدی، که به این موضوع اخیر، دوست گرامیام، جناب مرادی میپردازند.
آیا تاریخنگاری درباره سعدی را همراه با افسانهپردازی میدیدید؟ آنچنانکه حکایتهایی پیرامون زندگانی فردوسی یا حافظ وجود دارد؟
حتما درباره شماری از بزرگان ادب، مانند تنی چند از بزرگان اندیشه و معنا، کانونهایی مردمی برای نگارش زندگینامههای افسانهآمیز، حتی شاید از همان عهد حیات ایشان، شکل گرفته بوده و در کنار حیات واقعی آنها، یک یا شاید حتی چند زندگینامه غیرواقعی و افسانهای برای ایشان ترسیم میشده است. سعدی در شمار این افراد قرار دارد. با اینکه دستکم مردم شیراز، شناخت خوب و غیرافسانهای از او داشتهاند، رفتهرفته و به نظر حتی از همان روزگار حیات او، چنین لایههای افسانهای برای ترسیم یک زندگینامه مطلوب مخاطبان، برای او تشکیل میشده است. اگر چنین باشد، که گویا هست، مِتر و محک قدمت سند- که پیشتر به آن بهای زیادی داده میشد- از کار میافتد و لازم است به سایر محکها و جداکنندهها نیز متوسل شویم. اما سؤال اینجاست که آیا تاکنون تمام اسناد قدیم (بر اساس نگاه هر سند قدیمی تاحدودی معتبر است، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود) درباره سعدی، کنار هم قرار گرفته است؟ و آیا گام نخست را در این مسیر، تمام و کمال برداشتهایم؟ باید گفته شود، به نظر من، بی آنکه گامهای نخست را برداریم، گاه از سر ذوق یا بیذوقی، استعداد یا بیاستعدادی، ذکاء یا استعجال، به هر حال، به مراحل بعدی پرش میزنیم. همه دستاوردهای مربوط به گامهای بعدی، البته بیفایده نیست. اما لازم است در نظر داشته باشیم که استفاده از تئوریهای متنوع تاریخنگاری، که به کار بردن آنها همانا ورود به گامهای بعدی در این حیطه است، زمانی میسر است که محقق، گام یا گامهای پیشین را محکم و استوار برداشته باشد و یا دستکم کسانی آن مسیر را هموار کرده باشند.
یکی از راههای افسانهزدایی درباره حیات تاریخی سعدی، در مرحله نخست، توجه به منابع قدیم مربوط به اوست. از سوی دیگر، در سالهای اخیر، یک اجماع نسبی درباره نامعتبر بودن دادههای زندگیای موجود در دو اثر گلستان و بوستان (سعدینامه) ایجاد شده است. این دو اثر، بهواسطه ژانر خاصی که تمام یا دستکم بخشی از آنها در آن ژانر پدید آمده است، نمیتوانند منابع استواری برای مطالعه تاریخ واقعی حیات سعدی باشند. اساسا شاید یکی از مهمترین دلایلی که تاریخ افسانهای زندگی سعدی، بیش از حد رشد کرده و به آن سرعت بالیده است، یکی، همین وجود مطالب مربوط به شخص سعدی در گلستان و بوستان باشد. به هر روی، احتیاط ایجاب میکند که این دادهها، در همان ابتدا، از دایره منابع پژوهش کنار گذاشته شود. اما نباید دیباچههای این دو اثر را با نگاه پیشین، از دسترس محقق تاریخنگار خارج کرد. زیرا دیباجه این هر دو کتاب، در بافتی تاریخی، و خارج از حال و هوای بدنه اصلی اثر، شکل گرفته و لحنی هم که بر آن دیباجهها حاکم است، مؤید مدعای اخیر خواهد بود. به هر حال، در اینجا، قصد اطاله کلام نیست. تنها خواستم اشاره کنم که ورود به چنین مطالعهای چه میزان خطیر و در عین حال، نیازمند تحلیل مداوم در چیدن پازلهای تحقیق در کنار یکدیگر است. از این منظر که نگاه کنیم، شاید بنده خود توفیق چندانی در پیاده سازی این شیوهنامه نداشته باشم. اما اکنون که به پرسش شما میاندیشم، به نظرم میرسد که در طول مسیر، سعی کرده بودم که چنین کنم.
فکر میکنید درباره چه شخصیتهایی در عرصه ادب فارسی، به پژوهشهای مشابهی نیاز است؟
بیشک، تمام روایتهای تاریخی، و در کنار آن افسانهای (اعم از عامیانه و جز آن) که درباره فردوسی، خیام، ناصرِ خسرو، باباطاهر، عطار، مولانا، حافظ و چند شاعر دیگر، و نیز از مفاخر تصوف و علوم، ابوسعید ابوالخیر، مولانا، شیخ بهایی و برخی دیگر وجود دارد، میتواند مهم تلقی شود و شاید لازم باشد درباره تکتک آنها، از نو، حتی به گردآوری روایتهای غیرتاریخی و افسانهای نیز بپردازیم. در پژوهش پیرامون وجه تاریخی شخصیت شماری از این بزرگان، البته گامهای استواری پیش از این برداشته شده است.
کتاب در هشت گفتار تنظیم شده است. آیا در نظر دارید که در ویرایشهای بعدی، یا تألیف مستقلی، به ابعاد دیگری از این موضوع بپردازید؟
نگارش، محصول چند چیز است، از جمله نیاز به حل مسألههای موجود، و نیز کشف یک مطلب تازه. در زمینه مطالعه تاریخ حیات سعدی، تا دلمان بخواهد، نیاز به حل مسائل موجود، احساس میشود. البته که همه این مسائل، الزاما حلشدنی نیستند و لازم است صبر کنیم تا بلکه اسنادی از گوشه و کنار، رخ بنماید؛ و اگر هم ننماید، بایستی درباره آن مسائل، سکوت کرد. اما مسأله کشف چیز دیگری است. گاه سندی به دست محقق میافتد که بی آنکه او خود پیشتر به سؤالی اندیشیده باشد، پاسخ را در دل خود نهفته دارد. از این منظر که بنگریم، برخی اسناد در این برهه مطالعات اخیر، به دستم رسیده است که آرزومندم در آینده، به نحوی آنها را عرضه کنم. حال چه در قالب گفتارهای کوتاه مستقل، مانند یادداشت یا مقاله، چه ویرایش دوباره این کتاب. درباره شق اخیر، البته هنوز تصمیم قطعی نگرفتهام.
نکتهای درباره این کتاب وجود دارد که مایل باشید مطرح شود؟
در انتها، دو نکته را به عرض میرسانم. یکی درباره چاپ کتاب است. این کتاب، ابتدا بنا بود یک جلد از یک مجموعه چند مجلدی، اثر نویسندگان متعدد، باشد. در مراحل انتهایی کار، با خواهش بنده از مدیر پژوهشی طرح، احوال شیخ اجل سعدی از آن مجموعه خارج شد. دیگر آسودهخاطر بودم که توانستهام کار را از مجموعه خارج کنم. در نهایت کتاب با تیراژ محدود و با هزینه شخصی (با مجوز نشر تکبرگ که متعلق به خود بنده است) و با کمترین قیمت برای خریدار، و با بالاترین کیفیت کاغذ و جلد، به دست مخاطبان جدی این موضوع رسید. سپس بلافاصله، فایل آن، بدون منع قانونی، در اختیار اهل تحقیق قرار گرفت. اما مدتی پس از آنکه نسخه کاغذی کتاب با نشر خصوصی خود بنده، به اتمام رسید، متوجه شدم که ناشر محترم آن مجموعه چندجلدی، با تأکید حمایتگر مالی مجموعه، دوباره آن را در سلسله یازدهجلدیای مذکور، به چاپ رسانیده است. البته که از منظر فنی، من آن کار را ندیدهام و اخیرا متوجه شدم شماری اشکالات تایپی و صفحهآرایی در چاپ اخیر هویدا شده است. اما به هر حال، مطالب هر دو چاپ یکی است و با هم فرقی ندارد.
نکته دوم اینکه منتپذیر همه محققانی که در نقد کتاب حاضر بکوشند هستم. اما خواهشمندم در نقد، گامهایی رو به جلو برداشته شود. زیرا همین اسفندماه گذشته شنیدم دوباره بحثهایی در انکار سفرهای سعدی میشد! لازم است در این مسیر نیز، نهایت احتیاط را داشته باشیم. در آخر، یادکرد نیکعلامه محمد قزوینی، که این کتاب، در اغلب بخشهای خود، وامدار پژوهش سترگ اوست (ممدوحین شیخ سعدی)، وظیفه من است. همچنین از همه دوستان و عزیزانی که در پیش از چاپ، تمام مراحل چاپ، و پس از چاپ کتاب، لطفها فرمودند، صمیمانه سپاسگزارم.
منبع ibna
یکی از معتبرترین آثار در حوزۀ سعدی پژوهی: احوال شیخ اجل سعدی اثرِ دکتر جواد بشری
مطالب بیشتر
یکی از معتبرترین آثار در حوزۀ سعدی پژوهی: احوال شیخ اجل سعدی اثرِ دکتر جواد بشری
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…