نظر «نزار قبانی» دربارۀ مطرحترین شاعران معاصر عرب
(مصاحبۀ «احمد فرحات» شاعر و منتقد عرب با «نزار قبانی»)
_ اجازه دهید برخی از تأثیرگذاران بر جغرافیای شعر امروز عرب را نام ببرم و شما صریحاً و به ایجاز نظرتان را دربارۀشان بگویید.
_ بفرما
_ بدر شاکر السیّاب
_ ایشان در جغرایای نوگرایی، مساحت مبالغهآمیزی را اشغال کرده است. زیرا شعرهای نخستین او شعری مدرسهای و تقلیدی است. مانند شعرهای رصافی و زهاوی. اما ارتباط سیّاب با گروه مجلۀ شعر و نوگرایان لبنانی درها را پیش روی او باز کرد. سیّاب به سرعت لباسهای قدیمیاش را عوض کرد و به میدان آمد، در حالی که در دستش «سرود باران» بود. شاید هم بیماری و مرگ غمناک و نابهنگام سیّاب علتی باشد برای اینکه کارهایش بیشتر مورد توجه پژوهشگران قرار بگیرد.
_ یوسف الخال
او اسقف نوگرایی شعر عرب در دهۀ پنجاه است و دینامی است که به بسیاری از ستارگان شعر برق رسانده و آنها را روشن کرده است. خیلی ادعای شعری نداشته و مهمترین شعری که در زندگانیش سروده، همان «مجلۀ شعر» است.
_ آدونیس
من در برابر شعر یک دیدگاه دارم و ایشان یک دیدگاه دیگر. اما من شخصاً دوست ندارم به دنبال مدهای شعر بدوم _ فقط به این جهت که مد است_ من نمیتوانم آدونیس باشم و او هم نمیتواند قبّانی باشد. هر کدام از ما شیوۀ خود و زیبایی صدای خود را باور داریم. او به مرد در صیغۀ جمع میاندیشد و من به جمع در صیغۀ جمع. او به انتزاع اهمیت میدهد و من به تشخیص. او در اتاقِ دربسته سخن میراند و من در هوای آزاد آواز میخوانم و با اینکه من و او روی دو موج مختلف شعر میگوییم، اما هم او مرا دوست دارد و هم من او را.
_ انسی الحاج
بزرگترین بازیکنی است که به میدان نوگرایی شعر عرب در دهۀ پنجاه وارد شد و تمام مدالهای طلا را درو کرد. او بیبرو برگرد پدر شعر سپید است و به همراه محمد الماغوط سنگ اساس این ساختمان را بنا نهاد.
_ خلیل حاوی.
او از ادرات سیاسی، فضای شعری گرفت. ناسیونالیسم دهۀ پنجاه و شصت خلیل حاوی را ساخت.
_ توفیق صایغ
در میدان نوگرایی هیچ گلی را به ثمر نرسانده است. او یک بازیکن معمولی باقی ماند که نه باد به او کمک کرد و نه شانسش که تمایزی پیدا کند.
_عصام محفوظ و فؤاد رفقه.
این دو شعر را به عنوان سرنوشت خود تلقی نکردهاند. بلکه به عنوان یک فعالیت جنبی به این کار رو آوردند و برای آنها شعر بعد از مطبوعات و تدریس در مرتبۀ سوم قرار داشته است. این در حالی است که شعر جانباز میخواهد نه کارمند. عصام برای من به عنوان یک منتقد و یک خوانندۀ تیزهوش جالب است. به خصوص در مقالههایی که دربارۀ مارون عبود و عمر فاخوری نوشته است.
_ عبدالوهاب البیاتی
افسانهسرای شعر عرب، سخنچینِ بزرگ، زن مطلقۀ بدزبان و شغالی است که شبانه به آشیانۀ شاعران میزند، تخمهایشان را میدزدد و جوجههایشان را خفه میکند. او بیست سال است که شعری ندارد و پیردختری نقنقو است که تنها مترصد است تا شاعران دیگر را با آتش بیمارگونۀ نفس خود بسوزاند. اگر من یکی از مسئولان شهرداری بودم، او را به جرم ریختن زباله در پارکهای عمومی محاکمه میکردم.
_ جبرا ابراهیم جبرا
جبرا، آدم باسواد و هنرمند بزرگی است که استعدادهای گوناگونی دارد. او نقش مؤثر و پیگیری را در زندگی فرهنگی ما در چند زمینۀ مختلف ایفا کرده است؛ در نقد ادبی، رمان، ترجمه، شعر و بیش از هر چیز دیگر تحقیقات عمیقی که او دربارۀ هنر تجسمی عراق داشته است. مهمترین ویژگی جبرا، پشتکار، انضباط و اندیشۀ طبقهبندی شدۀ اوست.
به همین خاطر است که در زمانی که تمام دانش آموزان مجلۀ شعر پراکنده شدند و هرکدام به جایی رفتند، جبرا تنها دانشآموزی بود که همچنان مشقهایش را مینوشت و سر ساعت برای امتحان حاضر میشد.
_ سعدی یوسف
من این رطوبت و سیالی را در شعر او دوست دارم، اما او بسیارگوست. هر مجلهای را که باز میکنی، شعری از سعدی یوسف میبینی. شعر برای او به یک مقالۀ مطبوعاتی مبدل شده است و این دامی است برای کشتن او. شاعر باید در یک آن هم دور و هم نزدیک باشد، اما بسیارگویی اصلا به مصلحت شاعر نیست.
(به نقل از مجلۀ الکفاح العربی چاپ بیرون)
منبع
بلقیس و عاشقانههای دیگر
نزار قبانی
ترجمه موسی بیدج
نشر ثالث
صص 46-49
نظر «نزار قبانی» دربارۀ مطرحترین شاعران معاصر عرب
مطالب بیشتر
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…