سخنان «هوشنگ گلشیری» دربارۀ ویژگی «متوسطها» و «نابغهها»
نمیدانم دین من به همۀ کسانی که اتفاق را برای آنها کاری خواندهام و نظرشان را شنیدهام و در بازنویسیهای مکرر ملحوظ داشتهام، نشان میدهد که من با همین بدهبستانهای آشکار و برابر زنده بودهام و احتمالاً با همۀ آزارها که دیدهام بدین شیوه ادامه خواهم داد.
مجالس بزم و من قربانِ تو، تو هم پیشمرگِ من، میدانم تنها آدمهای متوسط را راضی میکند. به همین دلیل هم، مدح و قدح دیگران پس از چاپ برای من کمترین ارج را داشته است. دیگران هم در این بدهبستانها احتمالاً سودی بردهاند که دیدهام وقتی از مجموعهای جدا شدهاند، به خیل گلهواران رفتهاند یا به پیلۀ بهبهگویی چند ماندهاند که خود منتظرند تا اینان بر هر کار کردهشان صحّه بگذارند. پس سهم من از این همه نشست و برخاست همین بس که دیگر نگران نظر کسی بیرون از دایرۀ موجود نبودهام و فکر میکنم تا اینجا بهترین منتقدان، آثارم را پیش از چاپ دیدهاند و یا پس از چاپ آنچه را باید از همینها که گفتم شنیدهام.
البته همیشه این بدهبستانها به خیر و خوشی تمام نمیشود، بعضیها برابری را در جلسه یا استفاده از امکانات فراهم شده را برابری در کار میبینند و فکر میکنند با همین دو جمله و یا هزار جمله که شنیدهاند دیگر از هر نوع خواندنی بینیازند. راستش محافلی از هر نوع، در صورت توفیق، آدمها را تا سطح متوسط برمیکشد، همچنان که جُنگ انبوهی آدم متوسط به گرد خودش پرورد و یا کانون جولانگاه متوسطها بود. نابغه یا حداقل آدم شاخص به گمان من از همین محافل یا حلقهها بیرون میآید و خود راه خود میرود که به قول بودلر:
«مسئول هنرمند خود اوست و بس. آثارش را به قرون آتی هبه میکند، به راستی خودش از خودش دفاع میکند. بیهیچ خلفی میمیرد. او پادشاه خود، موبد خود، خدای خود است.»
منبع
مجموعه داستانِ نیمۀ تاریک ماه
هوشنگ گلشیری
برگرفته از مقدمه (در احوال این نیمۀ روشن)
نشر نیلوفر
صص27-28
سخنان «هوشنگ گلشیری» دربارۀ ویژگی «متوسطها» و «نابغهها»
مطالب بیشتر
ویلیام فاکنر: هنرمند هيچ اخلاقی نمیشناسد مصاحبهکنندهای از فاکنر میپرسد: نويسنده چگونه رُماننويس جدی میشود؟…
بریدهای از کتاب آسایش نوشتۀ مت هیگ به دلیل انعطافپذیری عصبی، مغز ما براساس چیزهایی…
چرا «گلابی» مهم است؟ گلابی از زمان ماقبل تاریخ با ما بوده است، حتی برشهای…