نگاهی به پرترۀ مادام رکامیه
ژاک لوئی دیوید هرقدر به خاطر نقاشی های تاریخی اش مورد انتقاد قرار می گرفت، از آن طرف بابت نقاشی های پرتره اش بارها تحسین می شد. با وجود این که نقاشی های پرتره ای از نظر ارزش هنری جایگاه پایین تری داشتند، دیوید هیچ گاه با دیده حقارت به آن نگاه نمی کرد. پرتره های او همیشه جزو بهترین پرتره های تاریخ نقاشی در نظر گرفته می شوند. ژولیت رکامیه که در سال ۱۷۷۷ در لیون به دنیا آمد، دختر یک بانکدار بود و خودش هم با یک بانکدار دیگر ازدواج کرده بود. او در دوران کنسول های فرانسه (دولتی که در فاصله بین سرنگونی رژیم انجمن گردانندگان و کودتایی که باعث به قدرت رسیدن ناپلئون بناپارت شد، بر سرکار بود. فاصله بین ۱۷۹۹ تا ۱۸۰۴) جایگاهی مهم در طبقه ثروتمندان جامعه داشت. کمتر کسی پیدا می شد که دعوتنامه او را رد کند. همه به عمارت با شکوه او می رفتند تا هم محو زیبایی تماشایی میزبان شوند، و هم به لوازم خیره کننده خانه او نگاهی بیاندازند. او همیشه در محاصره مردانی بود که به تحسینش می پرداختند، بیش تر از همه لوسیان بناپارت، برادر کوچک تر ناپلئون بناپارت، شاهزاده آگوست پروسی، بنژامن کنستان نویسنده و شاتوبریان هنرمند شیدای این بانوی زیبا شده بودند.
در بهار سال ۱۸۰۰، ژاک لوئی دیوید، مشهورترین نقاش آن دوران شروع به طراحی پرتره ای از جذاب ترین زن آن دوران کرد، کسی که تنها ۲۳ سال داشت. چند ماه بعد دیوید کار را نیمه کاره رها کرد و به رکامیه گفت: «هنرمندان هم درست مانند زنان تغییر احساسات آنی زیادی دارند. به من فرصتی برای استراحت بدهید. باید پرتره شما را به شکل خوبی طراحی کنم.» برای این وقفه توضیحات و دلایل زیادی مطرح شده است. کندی کار، انتقاداتی که بابت میزان شباهت کار به آن وارد می شد، تغییر احساسات، نارضایتی نقاش از نتیجه کار از جمله این موارد هستند. البته یک دلیل دیگر هم وجود دارد که در ادامه مطلب ذکر می شود. ولی هنوز پاسخ دقیقی برای این معما پیدا نشده است. در هر صورت این وقفه بی بازگشت باقی ماند. دیوید دیگر هیچ گاه به سراغ این پروژه نرفت و این پرتره به همین صورت نیمه تمام باقی ماند.
در این اثر، نقاش با تمرکز بر روی صورت مدل، خود را از اصول سنتی طراحی پرتره دور می کند. دیوید موفق می شود بین بیننده و زن جوانی که همچون اشراف رومی، به حالتی نیمه دراز کش روی کاناپه نشسته است، فاصله ای واقعی ایجاد کند. فضای اطراف ژولیت خالی است، جزئیات اطراف به حداقل رسیده است و تشکیلات داخل محیط و حالت مدل به طرز قابل توجهی ساده هستند. با تکیه بر زیبایی مدل، انحنای نرم دستان، خطوط پشت و گردن و نگاه عمیقی که در چشمان مادام دیده می شود، دیوید تلاش کرده حال و هوایی کاملا باستانی به اثر بدهد. ناقص بودن نقاشی کاری می کند که مخاطب به درک درستی از تکنیک غیرقابل مقایسه دیوید برسد. با نقاشی تیره ای طرف هستیم که کاملا در خدمت مدل است. نور در قسمت های پایینی می لرزد و هارمونی رنگ های آبی، زرد و قرمز و قهوه ای به زیبایی قابل مشاهده است.
ترکیب بندی قدیمی، عناصر کم تعداد صحنه، فضای آرام اتاق، فاصله دور مدل از مخاطب و نحوه قرار گرفتن او (پشت به بیننده و نگاه از روی شانه)، همه از جمله عناصری بودند که برای مدت ها در نقاشی های نئوکلاسیک مورد استفاده قرار می گرفتند. دیوید با حالت صورت ویژه ای که به رکامیه داده، به این زن جذاب حالتی جدی داده و زیبایی او را دوچندان کرده است.
مادام رکامیه که به خاطر کندی بیش از حد دیوید صبرش را از دست داده بود، یک نقاش دیگر به نام فرانسوا ژرار را فراخواند تا یک پرتره دیگر از او طراحی کند. نقاشی ژرار سبکی قانونمند تر دارد و با حالتی ستایش آمیزتر به مدل خود نگاه می کند. می گویند یکی دیگر از دلایلی که باعث شد دیوید نقاشی را نیمه کاره رها کند این بود که او متوجه شد ژرار هم ماموریت یافته یک پرتره از رکامیه طراحی کند. بعدا معلوم شد که نقاشی ژرار مورد رضایت بیش تری قرار گرفته است. در هر صورت، به لطف نقاشی ژرار، بهتر می توان به مدرنیته قابل توجه نقاشی ناقص دیوید پی برد.
کارین هیوگنو
منابع:
Napoleon
naqderooz
نگاهی به پرترۀ مادام رکامیه
مطالب بیشتر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…