نگاهی به رمانِ «اشراق درخت گوجه سبز» نوشتۀ شکوفه آذر
رمان اشراق درخت گوجه سبز (The Enlightenment of the Greengage Tree)، نوشته شکوفه آذر، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی، در سال 2017 به وسیله انتشارات Wild Dingo Press در شهر ملبورن استرالیا به زبان انگلیسی منتشر شد و به سرعت توجه منتقدان و جوایز ادبی این کشور را به خود جلب کرد. این رمان که به تازگی (2019) به وسیله همین ناشر در ملبورن، به زبان فارسی هم منتشر شده این نویسنده ایرانی را به یک چهره ادبی ملی در این کشور تبدیل کرد. این رمان به زودی در ایتالیا، آمریکا، انگلیس و کانادا نیز منتشر میشود.
رمان اشراق درخت گوجه سبز که دو سال و نیم نوشتن آن به زبان فارسی به طول انجامید، رمانی به سبک رئالیزم جادویی است و درباره زندگی یک خانواده پنج نفره است که بعد از شکل گیری انقلاب سال 1357 دستخوش تغییرات بنیادی میشود. راوی داستان، روح بهار، دخترکی چهارده ساله است که در روزهای ابتدایی انقلاب به طور تصادفی در یکی از تظاهرات کشته میشود. رنج و اندوه خانواده برای از دست دادن غافلگیرانه بهار، آنقدر جانکاه است که عملاً همگی دست از ادامه زندگی روزمره برمیدارند. روح بهار که ناظر درد و رنج خانواده در غیاب خود است، ناچارا ظاهر میشود و به زندگیاش کم و بیش مانند سابق در کنار خانواده ادامه میدهد تا از رنج خانواده بکاهد و در حد توان به آنها کمک کند. وقتی پدربزرگ هوشنگ، پدر راوی که خود در مراسم خاکسپاری بهار شرکت کرده بود، دوباره بهار را در کنار خانواده میبیند، جملهای میگوید که بعد از آن ورد زبان اهالی فامیل میشود. او میگوید: “در این دنیا هیچ چیز دلیل هیچ چیز نمیشود”.
خانواده پس از این حوادث تصمیم به ترک تهران میگیرند و به سوی روستایی ناشناخته و دوردست در قلب جنگلهای مازندران میروند تا از هیاهوی شهر و انقلاب دور بمانند. روستای رازان، در انتهای پر پیچ و خم جادههای مهآلود مالرو قرار دارد، جایی که هیچکسی راه به آنجا نمیبرد مگر کولیهای سرگردان و آدمهای غمگین سرگشته. از این پس، راوی داستان که از بالای خانه درختیاش در حاشیه جنگل، شاهد وقایع قوم و خویش دور و نزدیک است، همزمان با مرور حوادث خانواده و اهالی روستای رازان، داستان وقایع اجتماعی و سیاسی بعد از انقلاب را نیز مرور میکند.
«وقتی پول نقد را از بنگاهی گرفتیم، دیگر حتی یک روز هم معطل نکردیم. بعد از روزها گم و پیدا شدن در جنگلها و جادهها و پیچ و خمهای خاکی و گلآلود ناشناس، بالاخره رسیدیم به روستایی که بابا تنها با دیدن چشمهای آرام اهالی آن، فهمید همان جاست. همان جای امنی که باید میرسیدیم: رازان.» (صفحه 62، اشراق درخت گوجه سبز)
پرفسور بیدن آفورد، رییس گروه حقوق بشر دانشگاه کرتین غرب استرالیا در مراسم رونمایی این رمان، اشراق درخت گوجه سبز را اینطور توصیف کرد:
این کتاب زنده است. اشراق درخت گوجه سبز، مراقبهای بر غنای زندگی است. این کتاب درباره ارتباط بین بشریت، طبیعت، جهان ارواح و جغرافیای این داستان است؛ با فضاهای تصویرشدهای که ما را پرورش میدهد و عناصری که هویت ما را شکل میبخشد و ما را قادر میسازد تا آن را بیان کنیم. اشراق درخت گوجه سبز، یک رمان غنی است. رمانی که ما را از سنت رئالیزم جادویی که یادآور فرهنگهای بسیاری در جهان است، به تعریفی مشخص از خودش میرساند؛ قصهگویی به سبکی که خارج از گفتمان امپریالیزم غربی و سلطه شمالی است. کتابی از این دست که داستانی یک خطی ندارد، مانند ریشهای چند وجهی و عمیق، برآیند شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی است. شکوفه آذر ما را با خود به سمت و سوی زندگی، مرگ، فرهنگ، ادبیات، خانواده، ملت، ایدئولوژی و هر چیز دیگری میکشاند…. این داستان را میتوان به عنوان مراقبه مرگ و زندگی توصیف کرد. این داستان، مواجهه درخشانی است میان موجودات روحانی و جادویی که از زندگی و فرهنگ ایرانی و زرتشتی، اساطیر، تاریخ و حافظه برخاسته است؛ و هرج و مرج، رنج و لذتهای گاه به گاه زندگی مدرن ایرانی آن را ملموس و قابل درک کرده است. این کتاب که ما را با خود به عمق هزارتوی رنجهای شخصی و جمعی ایرانیان بعد از انقلاب اسلامی میبرد، چشم انداز ما را از جهان وحشت، به جهان نور و صلح هدایت میکند. درست همانند درخت زندگی، “اشراق درخت گوجه سبز” ما را با خود در سفری در میان آتش و خاکستر به جهانی تازه میرساند؛ به رستگاری.
این رمان چند لایه به وجوه مختلفی از زندگی ایرانیان میپردازد:
زندگی اجتماعی-سیاسی ایرانیان در چهل سال گذشته، میراث معنوی زرتشت برای ایرانیان، ارزشهای ادبیات کلاسیک فارسی و تأثیر ادبیات مدرن غرب بر ادبیات معاصر ایران. نویسنده که خود لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد واحد مرکز تهران است، در یکی از مصاحبههای خود با رادیو ملی استرالیا ABC میگوید:
در نحوه روایت این رمان، از تکنیکهای روایی کتاب هزار و یک شب بهره بردم. برخلاف آنچه که در غرب مشهور است، کتاب هزار و یک شب بنا به مستندات ادبی و تاریخی قابل توجهی که بهرام بیضایی (پژوهشگر و نویسنده ایرانی) در تحقیقاتش به آنها اشاره کرده است، ریشه ایرانی دارد و بازمانده از حدود دو هزار سال پیش است. این کتاب که ابتدا به نام “هزار افسان” شهرت فراوانی داشت، به مرور و بعد از حمله اعراب به ایران در 1400 سال پیش، و تحقیر و سرکوب ادبیات شادخوار و عامه پسند و تقویت ادبیات فاخر، از محبوبیتش کاسته شد و به مرور به کتابی که هم اکنون برای ما باقی مانده، تبدیل شد. تکنکیک روایی هزار و یک شب، یک تکنیک بسیار پیچیده و داستان در داستان است. یک هزارتوی روایی است. گردبادی از قصههاست. هدف نویسنده یا نویسندگان کتاب هزار و یک شب از استفاده از این تکنیک این بود که نه تنها صدها داستان را در دل یک داستان بگنجانند (داستانهایی که اگر در این کتاب نمیآمدند برای همیشه از حافظه تاریخ ادبیات ملی ما پاک میشدند)، بلکه خواننده را از داستانی به داستانی دیگر بکشانند طوری که خواننده نتواند کتاب را زمین بگذارد. من هم از همین تکنیک استفاده کردم. یعنی حدود نود داستان مستقل را طوری با همدیگر ممزوج کردم و درهم آمیختم که خواننده از یک حادثه/ داستان/ اوج و فرود بیرون نیامده درگیر حادثه/داستان/ اوج و فرود بعدی میشود. آرزویم این بود که خواننده حرفهای ادبی، نتواند آن را زمین بگذارد و در هشت تا ده ساعت بخواند. تجربه فوق العاده لذتبخشی که خودم به ندرت با خوانش برخی از آثار ادبی بزرگ جهان، کسب کردهام.
میریام کوسیک، منقد ادبی سرشناس روزنامه د استرالین، در مقالهای با عنوان ” داستان درخشان شکوفه آذر، تلنگری به رئالیزم جادویی” که در تاریخ 23 سپتامبر 2017 منتشر شد، پس از شرح جامعی درباره تاریخ زرتشت و اسلام در ایران، مینویسد:
ما در غرب، همچنان از شاعران بزرگ ایرانی مثل مولانا، حافظ و فردوسی میخوانیم. کسانی که مسلمانند و توصیف گر آن – جهانی زیبایی و عشق و معنویت هستند. ما همچنان مسحور جزییات مینیاتور ظریف ایرانی هستیم که در قرن شانزدهم به اوج خود رسید و اغلب آنها در کتابها به تصویر کشیده شدهاند.
او ادامه میدهد:
اشراق درخت گوجه سبز اولین رمان شکوفه آذر که از فارسی به انگلیسی ترجمه شده، یک ترکیب ایرانی قابل توجه از اسلام و زرتشت است؛ مبتنی بر یکتاپستی و وحدت وجودی، سیاسی و شخصی، شاعرانه و واقعبینانه… طرح داستان پیچیده است. تنها در آخر فصل پنجم است که راوی به افشای فاجعه وجودی اشاره میکند. راز مرگ جوان (سهراب) هم زمان زیادی میبرد تا افشا شود. در همین شرایط پیچیده است که خواهر راوی شروع میکند به تبدیل شدن به پری دریایی. سبک نویسندگی در این رمان مسحورکننده است: یک سبک روحانی شاعرانه. حتی همانطور که داستان پیش میرود و حس و حال داستان تیره میشود، توصیفات راوی باریک بین از گلها، پرندگان، حیوانات و مناظر اطراف، مثل یک طلسم زیباست. ارجاعات مکرر به کانون ادبیات غربی، از ارسطو تا جین آستین و چارلز بوکوفسکی، به خواننده کمک میکند تا واقعگرایی بیشتری در متن حس کند. همینطور کمک میکند تا آگاهی بیشتری از تاریخ معاصر ایران به دست بیاید زیرا ارجاعات مختصر و مفید هستند. همچنین با وجود عدم صراحت تعمدی در ذکر منابع موجود از تاریخ معاصر ایران، این کتاب به شناخت این دوران تاریخی ایران کمک میکند.
ناشر این رمان، کتی لیوایس، در فستیوال ادبی جزیره فیلیپ (2018) درباره این رمان گفت:
به محض اینکه پارگراف اول را خواندم، نتوانستم از ادامه خواندنش خودداری کنم. لحن روایت و ساختار جمله و ریتم شاعرانه آن غافلگیرانه بود. وقتی سه صفحه اول را خواندم به همسرم که استاد ادبیات دانشگاه بود، نشان دادم و گفتم: این را بخوان… این مسحور کننده است…من نمیتوانم از خواندنش خودداری کنم. ما باید این را چاپ کنیم.
گفتنی است که رمان اشراق درخت گوجه سبز که تا کنون موفق شده است کاندیدای دو جایزه ادبی مهم استرالیا شود (جایزه استلا و جایزه رمان دانشگاه کوینزلند) همچنان در فستیوالهای ادبی، انجمنهای کتابخوانی، کارگاههای نویسندگی، مدارس و… مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. موفقیت این رمان همچنین باعث شد که نویسنده برای نوشتن رمان دومش با عنوان “درخت طوبای آشپزخانه ما” برنده دو جایزه نقدی/ گرنت ادبی شود؛ جایزه شورای هنر استرالیا و خلاقیت ویکتوریا (2019).
منبع chouk.ir
نگاهی به رمانِ «اشراق درخت گوجه سبز» نوشتۀ شکوفه آذر
مطالب بیشتر
نگاهی به رمانِ «اشراق درخت گوجه سبز» نوشتۀ شکوفه آذربوکر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…