آشنایی با رئالیسم جادویی
به سبک داستاننویسی مدرن کشورهای آمریکای لاتین (شیلی، پرو، کلمبیا، مکزیک، آرژانتین، کوبا، برزیل…) رئالیسم جادویی میگویند. (ظاهراً اولین بار فرانتس رو franz roh هنرشناس آلمانی این اصطلاح را به کار برد (1925) و بعدها آلخوکار پانتیه در 1949 آن را به صورت جدی در ادبیات مطرح کرد). اما در حقیقت خاستگاه آن آمریکای لاتین نیست بلکه بعد از شهرت صد سال تنهایی مارکز بود که این سبک به آمریکای لاتین منسوب شد. اسپانیاییها در قرن شانزدهم آمریکای لاتین را تصرف کردند و زبان این مردم را که دارای تمدّن کهنی بودند به اسپانیایی تغییر دادند. برخی از این فاتحان سفرنامههایی نوشتند که پر از اغراق و مسائل عجیب غریب است (شبیه به عجایب المخلوقات ما که در مورد سرزمینهای دوری چون چین و هند و جزایر ناشناخته است) زمان، قرون شانزدهم و هفدهم و فضا یک فضای اسرارآمیز جادویی است. همین نوشتهها را باید جدّ اعلای رئالیسم جادویی قلمداد کرد.
ماریو بارگاس یوسا میگوید: «این وقایعنامهها برای ما مردم امریکای لاتین در حکم داستانهای پهلوانی برای اروپائیان هستند. یعنی سرآغاز داستان ادبی بدانگونه که امروز میشناسیم» و ادامه میدهد: «سنت خاستگاه این ادبیات_ که در آن ما با دنیایی روبروییم که یکسره بازسازی شده و واژگون شده به دست خیال است_ بیهیچ تردید از آن وقایعنامههای مربوط دوران کشف و فتح آغاز شد» بدیهی است که تمدن این مناطق کلاً با تمدنهای دیگر مخصوصاً تمدن اروپائیان متفاوت بود. این کشورها تحت سلطۀ بیگانگان قرار گرفته و ثروت و تمدن کهنشان در معرض فنا و زوال بود و مردم به گذشتۀ خود (آیینها،افسانهها، اعتقدات) حسّاس بودند. در قرن بیستم نویسندگان آمریکای لاتین علاوه بر میراثهای بومی با فرهنگ غرب و مخصوصاً مکتب ادبی سوررئالیسم آشنا شدند. اکثر این نویسندگان تحصیلکرده بودند و به سنت آمریکایی لاتین به عنوان دیپلمات به کشورهای دیگر اعزام میشدند. برخی از آنان رئیس جمهور هم شدند. از نویسندگان معروف این مکتب به افراد زیر اشاره میشود که البته هرکدام کم و بیش نحوه بیان خاص خود را دارند:
آستوریاس، گابریل گارسیا مارکز (متولد 1928 کلمبیا)، بورخس، اُکتاویوپاز، پابلو نرودا، فوئنتس، یوسا)
بعدها این مکتب به کشورهای دیگر هم رفت و جهانی شد لذا این نویسندگان را هم میتوان اضافه کرد: گونترگراس (آلمان)، کالونیو (ایتالیا)، شهرنوش پارسیپور (ایران)، منیرو روانیپور (ایران)، رضا براهنی (ایران)
مایههایی از رئالیسم جادویی در آثار کسانی که متعلق به این مکتب نیستند دیده میشود مثلا در آثار ویرجینیا ولف یا کافکا (محاکمه). رئالیسم جادویی در داستاننویسی معاصر ایران هم مورد استقبال قرار گرفت. شادروان رضا سیدحسینی در بحث کوتاهی که در مورد رئالیسم جادویی دارد مینویسد:
«این رئالیسم خاص جهان سوم است و هنوز در آغاز راه است، کندوکاوی است در ارتباطات غریب ذهن ابتدائی این ملتها که به کلّی با فرهنگ غربی بیگانه است…آثاری از قبیل شاخۀ زرین اثر فریزر… و گرمسیر اندوهگین یا اندیشۀ وحشی آثار لوی استروس…در جلب توجه به این فرهنگها و جدّی گرفتن آنها بیتأثیر نبوده است…همۀ کشورهای جهان سوم احتیاج به این بازگشت به خویشتن دارند. در ایران حتی قبل از آشنایی با مارکز نوعی رئالیسم جادویی با آثار غلامحسین ساعدی(عزاداران بَیَل) و رضا براهنی (روزگار دوزخی آقای ایاز) آغاز شده بود و امروزه نیز قسمتهایی از دو اثر نویسندۀ اخیر آواز کشتگان و رازهای سرزمین من، اهل غرق منیرو روانیپور و بالاخره اثر محمود دولت آبادی (روزگار سپری شدۀ مردم سالخورده) بیتردید برای آثاری که طبعاً در آینده نوشته خواهد شد، سرآغازهای موفقی شمرده میشوند. و بالاخره در ترکیه نخستین نمونههای آن را در آثار یاشار کمال ساکنان دهکدهیی در آن سوی کوهستان و مرگ عزیز بیعار اثر زیبای لطیفه تکن میبینیم. ناگفته نماند که در ادبیات آلمان نیز از فردای جنگ جهانی دوم حرکتی پاگرفت که نقاشی زندگی روزمره را با تحلیل دقیق انگیزههای روانی درمیآمیخت و عدهای از منتقدان به این حرکت نیز عنوان رئالیسم جادویی دادند. از نمایندگان این شیوه میتوان ه. کازاک و الیزابت لانگسر را ذکر کرد.»
مشخصات رئالیسم جادویی
داستاننویس علاوه بر توجه به خرافات و اساطیر، خود ماجراها و اتفاقات فرامنطقی خلق میکند. بدین ترتیب داستان به نوعی غرابت و تازگی و آشناییزدایی میرسد که در داستاننویسی اروپایی که عمدتاً مبتنی بر رئالیسم بود، سابقه نداشت.
2. شگفتی
هم قهرمانی شگفت است و هم اعمال او و هم مطالب مطرح شده، مثلاً سخن از پرواز آدمی، عمر طولانی، زلزله به سبب آهنربا و از این قبیل است. یکی از شگردهای نویسنده برگشت از امر شگفت به عادی و برعکس است. ابرمز مینویسد که نویسنده باید حوادث عادی و جزئیات توصیفی را با عناصر خیالی و رؤیایی درهم آمیزد.
3. زمینههای سیاسی
داستان رئالیسم جادویی، تخیل صرف برای مشغول کردن خواننده نیست و معمولاً کارکردهای سیاسی اجتماعی دارند. مارکز در پاییز پدرسالار، حاکمان نظامی دیکتاتور آمریکای لاتین را به سخره کشیده است یا در رمان اهل غرق مسألۀ ورود صنعت نفت به جنوب ایران و پیامدهای اجتماعی آن مطرح است.
آشنایی با رئالیسم جادویی
4. به هم خوردن مرز میان خیال و واقعیت
در رمان نو سعی بر این بود که توهم واقعیت (حتی در امور واقعی) پیش نیاید و در رئالیسم جادویی سعی هنری بر این است که توهم واقعیت (حتی در امور فراواقع) پیش آید.
5. مبالغه
استفاده از تکنیک مبالغه در آثار مارکز کاملاً نمایان است. با مبالغه جهان به صورت نامعقول یا محیر العقول نموده میشود مثلا آدمی پرواز میکند یا میتواند دویست سال عمر کند (مبالغه در اعداد شیوۀ رایج است)
6. دو بنی بودن
در رئالیسم جادویی همانطور که حقیقت و رؤیا باهم هستند، زندگانی و جوامع قدیم در کنار زندگانی و جوامع امروزیند، غرب و شرق، خوب و بد، عشق و نفرت…
7. درهم ریختن زمان
زمان به اسلوب رمانهای نو خطّی و نجومی نیست، زمانهای درهم و ذهنیست.
8. رؤیا و اسطوره و خیال
که اساس داستانهای رئالیسم جادویی بر آنهاست. لذا داستانهای رئالیسم جادویی پر از توصیفات سوررئالیستی است.
9. سکوت اختیاری
قهرمان داستان یا نویسنده در مورد حوادث اظهار نظر نمیکند. توضیح حوادث جادویی آنها را خراب و مبتذل میکند.
منبع
مکتبهای ادبی
دکتر سیروس شمیسا
نشر قطره
خلاصهای از صص 243-253
آشنایی با رئالیسم جادویی
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…