دانلود آهنگ
دو سروده از سهند پاکبین
1)
من فقط از تو پرسیدم کجاست؟
که تو شانه تکاندی از ستاره و خاک
و کجا را نشان دادی
کف دستات را نشان دادی
که این قسمت از خاک جزء جغرافیا نیست
کف دستات را باز کردی و رودخانهها گم شدند
که جاهای تاریک تاریخ در کف دستات بود
کف دستات از قسمتهای پشیمان خاک بود
کف دستات هوا بود
در کف دستات چریک جوانی نمیداند چرا؟
در کف دستات سه شبانه روز خواب دیدم.
کجاست؟
کجاست وقتی که دنبال جایت میگشتی
گفتم بیا، بیا کمک کن این شب زیبا را
وقتی گفتی می خواهم یک پایم را ببخشم به کردستان
که برخیزد از روی مین
ای استرس خوابیده در زنگ ساعت سه صبح
بگو
بگو نگاه معنی دار با نگاه بی معنی یکی است
بگو ما فقط به عشق کمک کردهایم
حتا وقتی تفنگت پشت تو بود
حتا وقتی پشت تفنگت بودی
گاهی شلیک میکردی
اما همیشه شلیک میشدی
ای گلولهی چرخنده در هوا
ای هدف چرخنده در هوا
جای تو کجاست؟
که مستی با دو دست گلویت را گرفته بود
که بگو
بگو جای تو کجاست
و تو تنها جای قلبت را لو دادی
2)
همیشه فکر میکنم دو سر دارم
یکی که بگذارم کنار بالشات آرام که قلوه سنگ فرو برود کف آب
کف آب با تو بخوابد
یکی که بگذارم روی سینهات آرام
و گوش بدهم به تنات
بگو
تو بگو که اسمات شادی جان بود و چشمهای کمرنگی داشتی
تو بگو
که من هر بار حرف می زنم کسی می میرد
چریکی که دهاناش هم زمان آبستن مرگ است و زندگی
وهمیشه چند تیر تعقیباش میکنند و هیچ وقت خلاص نمیشوند
دستهایت را با نام خانوادگیات صدا میکنم
قلب ات را با نام خانوادگی ات صدا می کنم
و نگاه میکنم به دخالت غم در چهرهی تو
گوش میدهم به دخالت عشق در جریان خون
از تو صدای جنگل می آید
از تو صدای آب
از تو صدای صبر کردن میآید
تو ادامهی طبیعی مازندران در اتاق منی
و من فقط داشتم تاریخ را مرتب میکردم
تو میتوانی چشم هایت را پنهان کنی میان این همه انبوه
دست هایت را پنهان کنی میان این همه انبوه
بدنات را پنهان کنی میان این همه انبوه
و من فکر کنم تو در پنهانی
همان طور که میتوانی گسترش پیدا کنی
نشت کنی به هوا
در آغوشام گریه کنی
در یک عکس قدیمی بخندی
بخندی
بخندی و پاره شوی
با مشروطه خواهان از تبریز به تهران بیایی
و در یک میتینگ سیاستمداری به چشمهایت نگاه کند و از دشواریهای زندگی حرف بزند
و الان با من بخوابی کنار خزر
بعد من سرم را که سرما بریده بود بردارم از روی سینهی میرزا کوچک خان
بدهم دست عین القضات با خودش ببرد همدان خواب ببیند