گل‌ها

سبدهایی از گل می‌بینم

میان هر نیمخواب و بیداری

بر هر دسته گلی

نام آورنده بر کارت نوشته است

گل‌های زیبا به من می‌گویند

که چشمانشان از شگفتی گرد شد

در لحظه‌ی چیدن

در لحظه‌ی شکستن،

در لحظه‌ی اعدامشان در گلستان!

به من می‌گویند

که از عرش خود در باغ‌ها به زیر افتادند

و بر عرضه‌ی خود در پشت شیشه‌ی مغازه‌ها

یا در دست دستفروشان چشم گشودند،

تا آنکه دست منت‌گذار رهگذر آن‌ها را خرید

به من می‌گویند

چگونه نزد من آمدند

( و غم‌های ملوکانه‌ی آن‌ها گردن سبزشان را برمی‌افرازد)

تا برای من آرزوی طول عمر کنند!

حال آنکه خود آخرین نفس‌ها را می‌کشند!!

هر دسته گلی

میان هر نیمخواب و بیداری

همچو من_ به جان کندن_ نفسی دیگر می‌کشد

و بر سینه‌ی خود_ خشنود…

نام قاتل خود را بر کارت دارد

امل دنقل

……………………………………………..

از سرود باران تا مزامیر گل سرخ

پیشگامان شعر امروز عرب

موسی اسوار

نشر سخن

صص613-611

 

 

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

درنگی در جذاب‌ترین نقاشی‌های پاییزی

جذاب‌ترین نقاشی‌های پاییزی  میوه‌های پاییزی، برگ‌های قرمز، زرد و نارنجی و غروب پاییز همواره الهام‌بخش…

1 هفته ago

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند…

خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند...

2 هفته ago

بی‌تو به سر نمی‌شود…

بی‌تو به سر نمی‌شود...

1 ماه ago

لاسلو کراسناهورکایی، استاد معاصر مجارستانیِ آخرالزمان، برندۀ نوبل 2025

لاسلو کراسناهورکایی، استاد معاصر مجارستانیِ آخرالزمان، برندۀ نوبل 2025 «لاسلو کراسناهورکایی» (László Krasznahorkai) نویسنده مجارستانی برای…

1 ماه ago

موراکامی به روایتِ جونو دیاز (برندۀ جایزۀ پولیتزر)

موراکامی به روایتِ جونو دیاز (برندۀ جایزۀ پولیتزر) جونو دیاز، نویسنده‌ دومینیکن‌تبار آمریکایی و برنده‌…

1 ماه ago