تأملی در نقاشیِ بوسه شاهکارِ گوستاو کلیمت
بوسه – The Kiss
نقاش: گوستاو کلیمت – Gustav Klimt
سبک: رنگ روغن و طلا روی بوم
سال: ۱۹۰۸-۱۹۰۷
پرداختن به آثار و زندگی نقاش خارق العادهای همچون گوستاو کلیمت بسیار جذاب و لذت بخش است. احساسات موجود در طراحیهایش، ترکیب اشکال و فرمهای مختلف، دامنه رنگهای استفاده شده در هر اثر، تزئین و ریزهکاری های فراوان، تمام تفکرات موجود در جزئیات به کار رفته برای پوشاندن رازها و داستانهای پشت آن، همگی حس و حال ویژهای به آثار کلیمت میبخشند که تماشای آنها را بسیار لذت بخش میکنند.
برای درک آثار او بهتر است نگاهی به پیشینه این نقاش داشته باشیم، زادگاه کلیمت شهر زیبا و چشم نواز وین بود، شهری که در قرن نوزدهم به عنوان اروپای کوچک به آن نگاه میشد. با وسعت فرهنگی و پیشینهای که داشت، شهر به عنوان کارگاهی از خلاقیت و هنر شناخته شده بود. در آن زمان فرهنگ بورژوازی تاثیر عمیق و زیادی روی فرهنگ کلی شهر داشت و در همین سبک و شیوه زندگی بود که کلیمت نگاهش به زیبایی را رشد داد.
تنکامگی در آثار کلیمت
موضوع اصلی کلیمت، جسم زن بود. در بسیاری از آثارش به ویژه در طراحیهای با مدادش، نمایشی واضح از اروتیسیسزم (تنکامگی) دیده میشود. او برای نمایش هنرِ اغواگری زنانه از خطوط منحنی، خمیده و موج دار استفاده میکرد. او هر نقاشی را با کشیدن زنی عریان آغاز میکرد و سپس با دقت به اضافه کردن جزئیاتی دقیق برای پوشاندن او میپرداخت، برای نمونه از موهایی پریشان، گلهای مختلف، کلاههایی بزرگ، اشکال و خطوط هندسی استفاده میکرد. البته بیننده بیشتر مجذوب درخشش اروتیک زن درون نقاشی میشود تا ترکیبات جذاب و زیبایی که اطرافش را پر کرده است.
امروزه کلیمت و نقاشی هایش بسیار مشهور هستند. البته در قرن گذشته به شدت مورد بیاحترامی قرار می گرفت. دلیل آن هم به خاطر سبک ویژه او و به تصویر کشیدن مضامینی برهنه گرایانه بود که مورد پذیرش دوران معاصرش نبود.
گوستاو کلیمت دنبالهروی نداشت بنابراین هنوز هم آثارش ویژه و منحصر به فرد هستند. آثار او ارتباط عمیقی با جنبشهایی همچون سورئالیسم و اکسپرسیونیسم دارند، اما به دلیل خاص بودن آثار، نمیتوان آنها را دقیقا به جنبشی نسبت داد.
جنبش جدایی وین
کلیمت، این هنرمند توانا در اتریش کار می کرد و بخشی از جنبش جدایی وین (یا جدایی اتحادیه هنرمندان اتریشی) بود؛ جنبشی که در تاسیس آن مشارکت داشت و مدتی هم سرپرست آن بود. کلیمت شخصیت ساکت و آرامی داشت، فردی منزوی که در کارگاهش غرق دنیای هنریاش بود. با این حال آثارش زندگی واقعی را نشان می دهند و سرزندگی و شادابی را با رنگهایی روشن به نمایش میگذارند.
با توجه به تاریخ هنر میتوان گفت بوسه مشهورترین اثر کلیمت از دوران طلایی او (۱۹۰۸-۱۸۹۸) است که در بیشتر شاهکارهایش از طلاکاری استفاده کرده بود. کلیمت کشیدن بوسه را در ۱۹۰۷ شروع کرد، وقتی که ۴۵ سال سن داشت و هنوز با مادرش زندگی میکرد. بسیاری بوسه را بهترین نقاشی تاریخ هنر و حتی بهتر از مونالیزا میدانند.
بوسه نمادی از هنر نو وین
در نمایشگاه نقاشی سال ۱۹۰۸ در اتاقی که به کارهای کلیمت اختصاص داده شده بود، یک نقاشی به نمایش گذاشته شد. خود کلیمت این نقاشی را عاشقان نام گذاشته بود اما امروزه بیشتر با عنوان بوسه شناخته میشود. لودویج هوستی منتقد آن دوران گفته بود که این سالن کلیمت در نمایشگاه، برجستهترین مجموعهای است که از زمان هانس مارکارت در وین دیده شده است. او کلیمت را با مارکارت مقایسه میکند و با آمدن گوستاو، وین شاهزاده جدیدی در هنر نقاشی پیدا کرده بود. کلیمت این بار در بوسه مثل بسیاری از آثار قبلیاش جامعه را با یک رسوایی به تصویر نمیکشد. از همان ابتدا این نقاشی مورد توجه و تحسین قرار گرفت و این مساله را می توان در فروش سریع آن مشاهده کرد.
این نقاشی یکی از مشهورترین آثار هنری کلیمت است و همچنین به نمادی از هنر نو وین تبدیل شده است. بوسه در یک نگاه، شادی و عشق را نشان میدهد. با دقت و نگاهی عمیقتر با داشتن پیش زمینهای فکری از نقاش و اثر، ترکیبات و جزئیات دیگر آن هم نمایان میشود. در سال ۱۸۹۵ دوازده سال قبل از دوره گذار، کلیمت نقاشی عشق را کشیده بود. در این نقاشی دو عاشق به صورت نیمرخ قرار دارند، مرد زن را در آغوش گرفته و سرش را به سمت زن رو به پایین خم کرده است.
در نقاشی عشق نور روی چهره زن تابیده است، چشمانش بستهاند، سرش به عقب افتاده و آماده است تا بوسیده شود. چهره مرد در سایه قرار گرفته بنابراین احساسات او مشخص نیست. مرد طرف قوی، فعال و غالب در این معاشقه است. زن به عنوان فردی عاشق و وفادار تصویر شده است. سرهایی که در بالای این زوج دیده میشوند به دورههای مختلف زندگی مرد (کودکی، جوانی، پیری) و همچنین تهدید مرگ اشاره دارند.
اولین نقاشی از سه اثری که کلیمت برای سالن دانشگاه وین نقاشی کرد، نقاشی فلسفه بود که شخصیت هایی در فضای آن قرار گرفتهاند شامل زوجهای عاشقی که همدیگر را در آغوش گرفته اند. همچون اثر عشق دو شخصیت از کنار کشیده شده اند، اما در این اثر مرد بزرگتر از زن نیست، چهره مرد پشت شانه زن پنهان شده است، و تنها چهره زن دیده می شود.
مضمون عشق و هنر در بوسه
بوسه برجستهترین اثر کلیمت از دوره طلایی و یکی از شناختهترین آثار هنری جهان است که با ظرافت و دقت بالایی با رنگ روغن و طلا روی بوم کشیده شده است. این نقاشی خروج کلیمت از علاقه همیشگیاش به جسم زن است، و مضمون هنر به خاطر هنر، و عشق به خاطر عشق را نشان میدهد. ظرافت، دقت و چنین اوج هنری را در کمتر اثر هنری میتوان یافت.
این نقاشی از دنیای مدرن نشات میگیرد و ارتباط نزدیکی با تن کامگی دارد و مضمون قدرت عشق را برجسته می کند. زوجی در هم آمیخته روی پس زمینهای از گل که همچون چمن زاری به نظر میآید، ایستادهاند و در پارچهای طلایی پوشیده شدهاند. تزئین پوشش آن ها که از سبک موزائیک استفاده شده است با توجه به جنسیت آنها متفاوت است: مربع های سیاه و سفید برای مرد، دایره های رنگی و گلها برای زن به کار رفتهاند. این یکی شدن سر و دستها هم احساسی از صمیمیت و نزدیکی عمیق را نشان می دهد. زن زانو زده، چشمانش را بسته و خودش را به دست احساس و عشق سپرده است. نقاشی دنیایی از هماهنگی را نشان می دهد که زوجی بی خبر از دنیای واقع با احساسی عاشقانه در دنیایی خیالی تحت سلطه احساسی عاشقانه قرار دارند.
بسیاری از منتقدان معتقداند که نقش زن در بوسه به صورت تعمدی زیردست ترسیم شده است و در این معاشقه مرد نقش غالب را ایفا می کند. دلیلشان برای این برداشت این است که چهره زن احساساتی را بیان می کند ولی صورت مرد دیده نمیشود. برخی هم میگویند زن می خواهد از بوسه خودداری کند اما توان ایستادگی در برابر عشق را ندارد. بوسه نشان میدهد که در دنیای عاشقان جز خودشان هیچ کسی حضور ندارد. این نقاشی برای هر بینندهای احساس جدایی و فاصله از دنیای اطراف را برجسته میکند.
وحدت تمایزها و فلسفه تائوئیسم
در این نقاشی میبینیم که مرد و زن ویژگیها و تفاوتهای خودشان را دارند، ویژگیهایی که آن ها را از هم متمایز می کند و در نگاه اول آن ها کاملا با هم متفاوت و در واقع متضاد هم هستند. با این حال جداگانه و بدون یکدیگر نمی توانند وجود داشته باشند. با این تضاد و تفاوتها نسبت به همدیگر، آنها با هم یکی میشوند و کلی واحد را پدید میآورند. این وقتی رخ می دهدکه با هم ازدواج کرده و تفاوتهایشان را فراموش میکنند.
این نقاشی یادآور فلسفه تائوئیسم است؛ یین و یانگ را به یاد می آورد که کاملا با هم متمایزند اما هم زمان کاملا مناسب همدیگر هستند. تائوئیسم می گوید که همیشه در بین دو تضاد یک ارتباط و پیوند عمیق وجود دارد. برای نمونه ارتباط عمیقی بین مرد و زن، سیاه و سفید، یا مرگ و زندگی وجود دارد. در نقاشی می توان ارتباط عمیق این زوج را دید که در همدیگر پیچیده شدهاند.
بوسه همچنین مضمون پیوند عمیق انسان با طبیعت را هم نشان میدهد. این مساله را در گلهای کوچکی میتوان دید که در پایین نقاشی، زانوهای این زوج را پوشانده اند. گل ها همچنین در موهای زن هم دیده می شوند. این پس زمینه از گل، زوج را به دل طبیعت پیوند می زند و اشاره به این دارد که این زوج بخشی خارجی از خود طبیعت هستند.
ترکیببندی و سبکهای به کار رفته
نقاشی بوسه پرترهای از مرد و زنی را نشان می دهد که سرشار از احساس در حال بوسیدن یکدیگر هستند. لباس هایی عجیب بر تن دارند که با دقت تزئین شدهاند. کلیمت از طلا و رنگهای قهوه ای، سبز و زرد بیشتر استفاده کرده است. طلاکاری در پسزمینه هم برای ایجاد عمق استفاده شده است.
کلیمت در این نقاشی از سبک فرسکو، رنگ روغن و سبک موزائیک استفاده کرده است. نقاشی خطوط صافی ندارد و پر از منحنی و خطوط خمیده است. نقاش می خواسته احساس صمیمیت و علاقه را به نقاشی اضافه کند. او برای این کار از سبک موزائیک روم شرقی استفاده کرده است. کلیمت با این نقاشی تعریف و نگاهش از عشق را به دنیا نشان داده است.
منابع
Uk Essays / 1st Art Gallery / painting analysis / Prime Time Essay
سایت نقد روز
تأملی در نقاشیِ بوسه شاهکارِ گوستاو کلیمت
مطالب بیشتر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…