سروده‌هایی از یک بسته سیگار در تبعید اثر بروسان

سروده‌هایی از یک بسته سیگار در تبعید اثر بروسان

دانلود آهنگ

اُرتکند

برای من

مقداری از ترانه‌های محلی

و حزنی

که تنها در نمک یافت می‌شود

با خوی دختران اُرتکند*

و برفی که آب می‌شود.

 

برای من سیب و اردیبهشت بیار

با دردی که در مچت احساس می‌کنی

 

بری من مقداری از کوچ

و رد پای ببری که در بهار می‌درخشد.

بهار 84

*ارتکند: روستایی در نزدیکی کلات نادر.

 

نامه

نمی‌خواهم چون سنگ در سایه‌ام بیارامم

می‌خواهم چون آب

در پرتو نامم حرکت کنم

در آب دنیایی نهفته است

و تنها آب است که زندگی می‌کند

«ته هر لیوان خالی نگاهی است»

و این یک راز است

او نیز ما را آب می‌بیند

آینۀ نازکی است آب

که می‌ریزد و جمع می‌شود

و پیراهن را می‌شوید

در تنهایی با خود گفت‌وگو می‌کند

و برای جنگ عریان است

و بازوی تمام سربازان را می‌شناسد

آب به قدر صورت یک زن زیباست

آب

صلح‌ست.

پاییز 82

 

دکمه‌هایت را ببند

تا بادها استراحتی کنند.

 

*

 

ای کاش می‌شد به هنگام جنگ

سیبی را به دشمن تعارف کرد.

 

*

 

گل اگر درست و به موقع

در شعر بنشیند

کلمه را خوشبو می‌کند.

 

*

 

به شانه‌های تو آن‌قدر خو گرفته‌ام

که ایگناسیو

به ساعت پنج عصر

 

 

در مه

تو را در کوهستان به خاطر می‌آورم

به هنگام در به دری باد

وقتی پلی را از جا می‌کند

در اتاقی کوچک، به اندازۀ کف دست

و پرچمی، که پاییز را دشوار کرده است

تو را به هنگام باریدن باران

_حلزونی که بیهوده برگی را مرطوب می‌کند_

تو را در مه

وقتی که به رود نزدیک می‌شود

چون پیغامی خونین به خاطر می‌آورم

 

و سنگ‌ها

سعی می‌کنند خونت را پنهان کنند.

بهار 84

 

بلخ

برای من حیاط مدرسه

استراحت بزرگی است بعد از کار؟

بچه‌ها ناخن‌هایشان را

تا آرنج جویدند

و درسوت ناظم حکمتی نبود

باد با تکۀ روزنامه چه می‌کند؟

سروده‌هایی از یک بسته سیگار در تبعید اثر بروسان

گاهی دلم به اندازۀ غاری

که آدم‌هایش به جای دیگری کوچ کرده‌اند

می‌گیرد

و تنهایی

مثل مورچه‌ای روی دستم راه می‌رود.

گاهی دلم گلی می‌شود

که زنبوری در آن مرده است.

 

منبع

یک بسته سیگار در تبعید

غلامرضا بروسان

نشر مروارید

 

مطالب بیشتر

  1. بروسان: شعر از دروغ گفتن خسته شده است!
  2. شمس لنگرودی: اشعار براهنی و رویای هذیان است!
  3. تو زیبا بودی تمام عمر دستت صرف شادی شد
  4. نقد مجموعه مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده
  5. عاشقانه‌هایی از بروسان

 

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

1 روز ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago