سرودههایی از سید رضا علوی
باد آسمان را که روفت
بعد باران آن را شست
ماه، آفتابی میشود
اول پرندهها جایشان را میاندازند
و بعد ستارهها
یک وجب جا
برای خوابیدن شاعران نیست
*
درخت دوست دارد
شعر نیمهکاره را دست بگیرد
و تمام کند
پرندهها اگر سر به سرش نگذارند و
نقطههایش را برنچینند_ که میچینند
*
قارچهای خوردنی در کوهستان میرویند
قارچهای سمّی در شهر
نه کوهها به شهر میآیند
نه شهرها به کوه
اما آسمانی که میبارد
چیزی برای گفتن دارد
و آسمانی که نمیبارد
چیزی بیشتر
منبع
از رنگ کودکی
سید رضا علوی
نشر نیلوفر
به نقل از
اندیشه و هنر، دورۀ دهم، شمارۀ 16، زمستان 87
هرکس برای خود، سهمی از شعر نگفته دارد
که اگر سبز بگوید، علفها قد میکشند
و اگر آبی، تکهای از آسمان
بر اندوهش سایه میاندازد
اگر سرخ، شفافیت سیب
یا گل سوری احاطهاش خواهند کرد
سفید، همچنان نیلوفر سرک کشیده به آفتاب است
بنفش، بنفشه
یشم، جنگل بلوط یا حرا
خاکستری، سهم رنگ آخرین از آنِ شاعر است
تا مرگ، شعر نگفتهاش را بسراید
خرداد 1374
دلی از آیینه
تنپوشی از نسیم
پا افزاری از علف
کتابی از نور
آسمان در چشم
کهکشانی بر دوش
آتشفشانی بر لب
نکند آن که این گونه با خویش میرود
شاعر باشد؟
*
در خانۀ کلمات
آب افتاده است
کلمات خیس، دست و پا میزنند
آب از سرِ شعر گذشته است
منبع
یک رباعی تا صبح
سید رضا علوی
فرزان
صص 15، 18،30
و
تازه هوایی برای چاشت
به نقل از
مجلۀ اندیشه و هنر، دورۀ دهم، شمارۀ یازدهم، پائیز 86
سرودههایی از سید رضا علوی
مطالب بیشتر
پنج دلیل که ادبیات ایران در جهان جدی گرفته نمیشود آیدا گلنسایی: بسیاری از آثار…
رمان «دشمن عزیز» نوشتۀ جین وبستر: دعوت به مذهبی مبارزتر! آیدا گلنسایی: رمان دشمن عزیز…
نگاهی به رمانِ «هیچ دوستی به جز کوهستان» نوشتۀ بهروز بوچانی آیدا گلنسایی: «هیچ دوستی…
بریدههایی از خطابۀ نوبل ماریو بارگاس یوسا «به روشنی به یاد میآورم که تبدیل شدن…