تأملی در قتلعام بیگناهان اثر پیتر پل روبنس
پیتر پاول روبنز نقاش قرن هفدهم بود که اولین نسخه از داستان انجیلی قتل عام بیگناهان را در سال ۱۶۱۱ نقاشی کرد. کامل کردن نقاشی دو سال به طول انجامید. این نقاشی تصویر سربازان هیرودِ پادشاه را نشان میدهد که در حال کشتن نوزادان بیتلحم هستند.
موضوع نقاشی قتل عام بی رحمانه نوزادانی است که در دوران پادشاهی هیرود اتفاق افتاد. هیرود پس از یک پیش گویی از این هراس داشت که پسربچه ای یهودی (مسیح) پادشاهی بزرگ او را سرنگون میکند. پس از اینکه فریب مغ را خورد و نمیدانست که کدام کودک باعث از بین رفتن پادشاهی اش خواهد شد، ترس و هراس او را فرا گرفت و دستور به کشتار تمامی نوزادان زیر دو سال داد.
با دیدن خشونت های زیادی که در سوریه در خاورمیانه و دیگر جاهای سراسر جهان صورت میگیرد، بهتر است هر چند وقت یک بار نگاهی دوباره به این شاهکار هنری ضد جنگ اثر پیتر پاول روبنز، نقاش بزرگ قرن هفدهم بیاندازیم.
این نقاشی و تصویرسازی پر احساس روبنز از داستان انجیل سلاخی شدن پسربچه های زیر دو سال بیت لحم، دل انسان را به درد میآورد و بیننده را سرشار از هراس می کند، به صورتی که هیچ کس با دیدن نقاشی کشتار بیگناهان نمی تواند آرام و منفعل باشد.
کشتار بیگناهان اولین اثر از دو نقاشی بود که روبنز از داستان های انجیل کشید، کشیدن این اثر را در سال ۱۶۱۱ شروع کرد، وقتی که تنها سه سال از بازگشتش به انتورب پس از هشت سال اقامت در ایتالیای رنسانس گذشته بود.
این نقاشی همراه با شمشون و دلیله شاهکار قبلی روبنز، توسط برادران فورچنت در سال ۱۷۰۰ به هانس آدامز، شاهزاده لیختناشتاین و یک تاجر آثار هنری فروخته شد. این نقاشی ها تا دو قرن در گالری خانواده لیختناشتاین باقی ماندند و با هم در موزه لیختنشتاین در وین به نمایش گذاشته شد.
روبنز در دوران پس از خشونت و جنگ بزرگ شد، به عنوان شورشگری پروتستان، بسیار تخریب شد وقتی که شهر زادگاهش آنتورب توسط اسپانیا در چهارم نوامبر ۱۵۷۶ در طول جنگ هشت ساله به نابودی کشیده شد. مقاله بسیار خوب جوناتان جونز در گاردین نگاهی عمیق به زندگی و دوران زندگی روبنز و تفسیر و نگاه او در مورد خشونت و جنگ را از طریق هنرش و به ویژه نقاشی حماسی کشتار بی گناهان را نشان می دهد.
الی ویزل نویسنده امریکایی میگوید: «متضاد عشق، نفرت نیست؛ بی تفاوتی است. متضاد هنر، زشتی نیست؛ بی تفاوتی است. متضاد ایمان، کفر نیست؛ بی تفاوتی است و متضاد زندگی، مرگ نیست؛ بی تفاوتی است»
وقتی به بیرحمی و بیزاری موجود در موضوع نقاشی میرسیم، نگاه کردن به این نوزادان در حال سلاخی شدن کار آسانی نیست، یا عصبانیت، غم و هراس چهره مادرانی که ناامیدانه در تلاشاند فرزندانشان را از دست سربازان بی رحم هیرود نجات دهند. مهارت و توانایی روبنز در خلق صحنهای از درامی خالص، به نمایش گذاشتن مردمی اندوهگین و مایوسِ محبوس در زمان و در میانه جدالی حماسی بر سر زندگی، بسیار تحسین برانگیز است.
ترکیب تاثیرگذاری از سایههای روشن و تاریک، نشانگر تاثیرات سبک کاراواجو در طول سفرهای نقاش به ایتالیا است.
رنگ درخشان و رنگ خاکستری استفاده شده در پوست شخصیتها که حسی از مرگ را تداعی میکند، ماهیچههای پیچخورده، ترس و وحشت چهره ها، در هم پیچیدن پیکرها در فضایی محدود همگی از این اثر یک شاهکار هنری ساختهاند. نقاشی خشونت را برجسته نمی کند؛ بلکه آن را محکوم می کند. روبنز با قلمویش با خشونت و ظلم می جنگید (تنها قلم نیست که قویتر از خنجر است)
چشم بیننده به سمت پیکر مرکزی نقاشی؛ مادر جوانی با موهای فر کشیده می شود که پشت او به سمت ما چرخیده است و توسط زن مسنتری به عقب فشار داده شده است، پیرزنی که نزدیک است توسط سرباز روبه رویی کشته شود. مادر جوان کودکش را با دست چپش گرفته است و شانهی تنومند و درخشانش را سپر کودکش کرده است، در حالی که دست راستش را بالا آورده تا به صورت سربازی چنگ بزند که لباس کودکش را گرفته است. دامن ابریشمی و به رنگ قرمز مایل به زرد درخششی غم انگیز و سرشار از اندوه را منعکس میکند، انگار که نمایانگر خون ریخته آنان باشد.
بالاتر و پشت سرشان، رگه هایی به رنگ نارنجی در میانه آسمان کشیده شده است. شهری خراب شده و کلاسیک هم در این قسمت دیده میشود که بخشهایی ناگفته از تاریخ و هنر را به تصویر میکشد. روبنز روشی دارد که با آن بیننده را غرق نقاشیاش می کند، و آن داستان سرایی تصویری است.
کاش این خشم نمایان شده از این اثر هنری چهارصد ساله روی ذهن و قلب سیاستمداران سراسر جهان تاثیر بگذارد. بی گناهان زیادی هنوز در سراسر جهان کشته می شوند و به شیوههای مختلفی مورد ظلم واقع می شوند. شاید هیچ گاه این مساله تغییر نمی کند؛ طبیعت انسان مداوم به ما نشان داده است که ما از اتفاقات تاریخ درس نمی گیریم.
در پایان گفته دیگری از الی ویزل را نقل کنیم که میگوید: «ممکن است زمان هایی باشد که فاقد قدرت هستیم تا مانع بی عدالتی شویم، اما هرگز نباید زمانی پیش بیاید که مقابله و اعتراض نکنیم»
منابع:
Art Painting Artist / Rhapsody in Words
و سایت نقد روز
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…