نگاهی به «اثر پرتوهای گاما بر گلهای همیشه بهار ساکنین کره ماه» نوشتۀ پل زیندل
ارتباط ایران با ادبیات نمایشی جهان در سالهای دهه 60 شمسی به سستی گرایید. عدم ورود و ترجمه نمایشنامههای فرنگی باعث شد جریانهای مختلفی که امتداد یک زنجیره تاریخی طولانی بودند برای علاقهمندان ایرانی نامکشوف و ناشناخته باقی بمانند.
در چند سال اخیر به مدد چند مترجم تخصصی ادبیات نمایشی این سد شکسته شده و چندی است علاقمندان حوزه نمایشنامهنویسی این امکان را داشتهاند که چند نمونه بسیار خوب از ادبیات دراماتیک جهان را با ترجمههایی درخور مورد مطالعه قرار دهند. یکی از این مترجمان فعال که علاوه بر تدریس در دانشگاه به امر ترجمه نیز مشغول بوده و در این زمینه به نگاهی خودویژه رسیده شهرام زرگر است.
زرگر تاکنون نمایشنامههای بسیاری را ترجمه کرده که یکی از این نمایشنامهها « اثر پرتوهای گاما بر گلهای همیشه بهار ساکنین کره ماه» نوشته پل زیندل است که در سال 1388 برای نخستین بار توسط نشر بیدگل به چاپ رسیده است.
زیندل در ایران نام آشنایی نیست، اما همین یک اثر که اتفاقا آغازگر فعالیت حرفهای نیز محسوب میشود، توانست معرف نگاهی باشد که با شیوهای پالوده در نگارش آینهای تمام قد در برابر جامعه آمریکایی دهه 70 میلادی برافراشته است.
نخستین پنجرهای را که میتوان به سمت تحلیل این نمایشنامه گشود از نام آن آغاز میشود. نامی طولانی و پر رازورمز. نامی که زیندل برای پیشانی نمایشنامه خویش برگزیده ارتباطی تماتیک با کلیت نمایشنامه دارد. نامی که نوعی فضای سوررئالیستی را تداعی میکند. نامی که خواننده را وا میدارد در پی کشف راز پس آن باشد و این ساختاری است که نمایشنامه خود نیز بر همین پایه استوار شده است. عدم ارتباط میان آدمها و نسلهای مختلف نکته قابل تامل در این اثر است که نویسنده گام به گام آن را طراحی کرده و در ادامه این طرح ها را پررنگ میکند.
مهمترین تکنیکی که در نمایشنامه «اثر پرتوهای گاما…» نویسنده به آن تمسک جسته تا بتواند سردی و بحران ارتباط را در جایی به نام خانواده آمریکایی به نمایش بگذارد، استفاده پالوده و استیلیزهشده از زبان است.
تیلی دختر کوچک خانواده علاقمند به علم است و دائم در دنیای ذهنی و علمی خود غوطه ور است. مادر او، بئاتریس، زنی عامی است که همچون مردم عامی و عادی سخن میگوید و از سوی دیگر دختر بزرگتر خانواده یعنی روت قرار دارد که نماینده نسل معترض و عاصی جوانهای دهه 70 آمریکاست.
در این نمایشنامه آدمها دنیایی بسته را برای خود تدارک دیده اند که زبان به عنوان یکی از مهمترین و محوریترین عناصر بازنمودی آن در نمایشنامه خودنمایی میکند و زرگر توانسته با مهارت از پس این بازی و دشواری سربلند بیرون آید. روت و بئاتریس به زبانی به ظاهر قابل فهم برای عموم سخن میگویند.
نشانگان واژگانی که آنها بوسیله آن سخن می گویند، نشانگانی کد شده است. یعنی مخاطب در محاوره عمومی آنها را میشناسد و میتواند با شنیدن این واژهها با گوینده ارتباط برقرار کند، اما تیلی به زبانی سخن میگوید که عبارتهای آن برای خواننده – مخاطب – ناآشنا با علوم شیمی و فیزیک قابل درک نیست.
او به زبانی تخصصی سخن میگوید که تنها عده قلیلی در جامعه قادر به درک آن هستند، از همین رو نمیتواند با اعضای خانواده ارتباط برقرار کند. از سوی دیگر بئاتریس و روت نیز با توجه به توصیف مکانی که زیندل در نمایشنامه انجام میدهد، گویا در مکانی در بسته گرفتار آمدهاند و قادر به برقراری ارتباط با آدم های بیرون نیستند. از همین روی همه آنها به نوعی در خود سترون شدهاند. روت نیز که میتواند با آدم های بیرون خانه معاشرت کند، دچار بیماری است که این بیماری همچون نشانهای او را آسیب پذیر در مقابل جمع نشان میدهد.
پل زیندل در نمایشنامه خود بدون تمسک به اصرار بیهوده در حرافی با نوعی شیوه خاص در حداقل استفاده از واژگان فضایی تلخ و تیره را در نمایشنامه اش متصور میشود. این بازی با واژهها تنها در گفتوگوی شخصیتها محدود نمیماند و به سویی میرود که حتی اشیاء نیز کارکردی شخصیتپردازانه پیدا میکنند و موقعیت شخصیتها و درگیری آنها در گرداب زندگی را بیش از پیش به تصویر میکشند و نمونه اش شرح صحنهای است که در ابتدا مینویسد و شلوغی و شلختگی اتاقی که تصویر مینماید نشان از همان شلوغی و آشفتگی اعضای خانواده مطروحه در نمایشنامه است.
این روزها طرفداران تئاتر تجربی از مرگ نمایشنامه و متن نگاشته شده دراماتیک سخن میگویند و این در حالی است که نمایشنامهای همچون «اثر پرتوهای گاما بر گل های همیشه بهار ساکنین کره ماه» نشان میدهد باید اندکی در صدور حکم مرگ متن تامل کرد.
منبع khabaronline
نگاهی به «اثر پرتوهای گاما بر گلهای همیشه بهار ساکنین کره ماه» نوشتۀ پل زیندل
مطالب بیشتر
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…