بیژن جلالی شعرهایش و دل ما نوشته کامیار عابدی
(به مناسبت زادروز بیژن جلالی)
کتاب «بیژن جلالی شعرهایش و دل ما» در هفت بخش تنظیم شده است. پیش از پرداختن به آنها باید گفت آقای عابدی از آنجا که از دوستان نزدیک بیژن جلالی بوده است با وی مصاحبۀ مفصلی انجام داده و این کتاب برای آشنایی ما با زندگینامه، عادات و احوال جلالی، خاطرات او از صادق هدایت، دوستان او و مخصوصاً آراء ادبی و نگاه وی به شعر و شاعری بسیار مؤثر و سرشار از مطالب بکر است.
هفت بخش کتاب عبارتاند از:
از نکات جالب کتاب پیشرو این است که هرچند آقای عابدی از دوستان نزدیک بیژن جلالی بوده است:
«جنبۀ زندگینامهای و یادبودنگاری در مجموعۀ حاضر پررنگ است. دلیل اصلی هم این است که صاحب این قلم در سالهای پایانی زندگی شاعر یکی از دوستان نزدیک وی به شمار میرفت: سلوک انسانی گسترده، پرتو نگاه آرام، و تجلی روح شاعرانۀ جلالی از جمله ویژگیهایی است که هیچگاه از یاد نخواهم بُرد.»
اما با این وجود از نقد منصفانۀ او در جایی که لازم بوده فروگذار نکرده است:
«در این انتخاب شعرهای بسیار بلند مورد توجه قرار نگرفته است. چه، همانگونه که جلالی خود نیز به طور شفاهی یا مکتوب تأکید میکرد، در اینگونه شعرها، به هیچوجه، با کامیابی روبهرو نبوده است. همچنان که در بخش دوم نیز اشاره شد، نوع سطربندی در شعرهای او اغلب، دچار کاستی است.»
علاوه بر این در بخش هفتم کتاب نقدهای منفی دربارۀ شعر جلالی همراه نقدهای مثبت آمده که خواندنی است.
«صادق هدایت» داییِ بیژن جلالی است (این مسئله شاید برای نگارندۀ این سطور، جذابیت شناخت جلالی را دو چندان کرد) اما در خلال این کتاب متوجه میشویم او چندان خوش نمیداشته زیر سایۀ سنگین نام هدایت موجودیت و شهرت یابد و همواره گمنامی را برگزیده است.
برای آشنایی بهتر با بیژن جلالی بخشهایی از این کتاب را مستقیماً نقل میکنیم:
«در خانۀ صادق هدایت، هرکسی در اتاق خودش غذا میخورد. غذا را در آشپزخانه برای هرکس سوا میکشیدند، جز روزهای مهمانی و ظاهراً اوایل اینطور نبود. برای صادق خان که غذای گیاهی میپختند و طبعاً بایستی جدا به اتاق میبردند. البته یک اتاق ناهارخوری بود با یک میز بسیار بزرگ روسی با پایههایی که زیرش چرخ داشت و راحت جابه جا میشد. ولی جز مواقع مهمانی، هیچگاه دور هم جمع نمیشدند.»
ص 28
«من با مرگ هدایت به صورت امری که پیشبینی میشد یا بهتر بگویم میبایست اتفاق بیفتد، برخورد کردم. حالا هم معتقد هستم که کار درستی کرد. علاوه بر راحت کردن خودش و ندیدن وضع ایران در سالهای بعد که برایش میتوانست خیلی ناگوار باشد، نقطۀ ختمی بود به جا.»
ص 29
صادق هدایت نمیخواست خیلی چیزها را باور کند و دوست بدارد. ناامیدی و دلزدگی را خیلی جدی میگرفت و آنها را به صورت فکر فلسفی بیان میکرد. تا حدّی که از ادامۀ زندگی چشم پوشید. من ظاهراً خوشباورتر هستم. به هرحال، نویسنده با گرفتاریهای بشر، بیشتر سروکار دارد. در شعر نوعی رهایی و فرار است. ظاهراً من این راه فرار را گیر آوردهام.
ص 30
« در سراسر زندگی
زیبایی حیرتانگیزی هست
که ما را از خود بیخود میکند
و مانند خواب زیبایی است
که میبینیم
و هرگز جرئت بیدار شدن
از آن را نداریم.»
ص 56
هنرمند هیچگاه ناامید واقعی نیست، برای اینکه ناامید واقعی نمینویسد. پس در هنر همیشه امید است.
ص 85
شعر سپهری فقط بر مدار انسان نمیگردد، به خصوص انسان اجتماعی و طبقاتی. انسان به صورت جهانی در جهان بزرگ مطرح است. این جنبۀ شعری سپهری را میتوان یکی از مشخصات یا برتریهای شعر او و یا یکی از نقاط ضعف آن دانست، برحسب آن که ما میزان شعر را به طور کلی در دست بگیریم یا میزان مبارزۀ طبقاتی را.
ص 91
متأسفانه شاعر چه بخواهد و چه نخواهد، برای خوشبخت بودن خلق شده است. از اینرو، پیوسته دچار ناراحتی است.
ص 107
دلم میخواهد ندانم شعرهایم چگونه هستند. ولی اگر بخواهم دربارۀ آنها چیزی بگویم، خواهم گفت این شعرها شعر سکوت هستند. در این شعرها سکوت شکسته نشده است. احترام سکوت رعایت شده…
ص108
نظر منوچهر آتشی دربارۀ شعر بیژن جلالی:
شعر او انداموارهای از سلامت نفس و سبکبالی روح است. با آن که بیشترین شعرهایش دست بر شانۀ نامرئی مرگ دارند، اضطراب و دلهرۀ مرگ با او و شعرهایش نیست…مرگ و اندوهی که تم اصلی بیژن جلالی است، گرمای مطبوع و ملایم و عاطفهی اشراقی را القا میکند که سخت طعم و بوی عرفان بودیستی دارد.
ص 194
عنایت سمیعی: بیژن جلالی شاعر شعرهای ساده و حکمی است که تبار آن را میباید در مناجاتنامۀ خواجه عبدالله انصاری، تذکره الاولیای عطار و مقالات شمس تبریزی جست نه در مدرنیسم.
ص 206
نادر نادرپور: شعر بیژن جلالی نگاه شستۀ پاکی است که پس از گریه بر جهان میافکنیم.
ص 211
مشخصات کتاب
بیژن جلالی
شعرهایش و دل ما
جهان کتاب
بیژن جلالی شعرهایش و دل ما نوشته کامیار عابدی
مطالب بیشتر
چگونه از «دادگاه بیستوچهار ساعتی ذهن» و «محکومیتهای مداوم» رها بشویم؟
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…