وقتی خیلی تلاش میکنی کسی را فراموش کنی
خود همین تلاش کردن به یک خاطرهی فراموشناپذیر تبدیل میشود.
حالا باید بکوشی تا این فراموش کردن را فراموش کنی
و این چنین یک خاطرهی فراموش نشدنی دیگر هم ایجاد میشود.
سطرهایی از کتاب «جزء از کل»
نوشتهی «استیو تولتز»
ترجمهی «پیمان خاکسار»
نشر چشمه
ویلیام فاکنر: هنرمند هيچ اخلاقی نمیشناسد مصاحبهکنندهای از فاکنر میپرسد: نويسنده چگونه رُماننويس جدی میشود؟…
بریدهای از کتاب آسایش نوشتۀ مت هیگ به دلیل انعطافپذیری عصبی، مغز ما براساس چیزهایی…
چرا «گلابی» مهم است؟ گلابی از زمان ماقبل تاریخ با ما بوده است، حتی برشهای…