لذتِ کتاب‌بازی

از مصاحبت آفتاب اثر کامیار عابدی

از مصاحبت آفتاب اثر کامیار عابدی

از آنجا که کتاب «از مصاحبت آفتاب» نوشتۀ پژوهشگر و منتقد محترم آقای «کامیار عابدی» یکی از منابع اصلی این سایت در زمینۀ سهراب است؛ برآن شدم به مناسبت زادروز سپهری، کمی از محتوا، شیوۀ نگارش و بخش‌های این اثر سخن بگویم.

اولین نکته‌ای که فکر می‌کنم این کتاب را با دیگر آثار نوشته شده دربارۀ سهراب متمایز می‌کند مطالب جدیدی است که از پژوهش‌های  شخصی ایشان حاصل شده و تکرار گفته‌های دیگران دربارۀ سهراب نیست بلکه یافته‌های جدیدی ارائه می‌دهد. از آن جمله است: تحلیل نقاشی‌های سپهری، ترجمه‌هایی که او از شعر جهان داشته، اشعار منتشر نشدۀ سهراب و مقدمه‌های حذف شده از کتاب‌های او  بنابراین از نظر تازگی مطالب این کتاب دارای اهمیت بسزایی در شناخت شعر و زندگی سهراب است و به جهانِ مخاطب می‌افزاید.

دو مسئلۀ دیگر این کتاب که آن را قابل تأمل و ارزشمند ساخته، بخش‌های تحلیلی و انتقادی آن است.

در قسمت تحلیلی، عابدی سیر افکار و تحول روحی اشعار سهراب را از آغاز تا انجام، تحت چهار عنوان «آغاز اندیشه، برزخ اندیشه، بهشت اندیشه و فرجام اندیشه» بررسی می‌کند و نحوۀ شکل‌گیری منظومۀ فکری منسجم وی را نشان می‌دهد.

در قسمت انتقادی کتاب، نویسنده بر دو اثر نوشته شده دربارۀ سهراب  یعنی کتاب‌های «نگاهی به سپهری» اثر «سیروس شمیسا» و «نیلوفر خاموش» «صالح حسینی» نقد می‌نویسد و بر آثار آنان انتقاداتی منطقی وارد می‌کند.

در پایان نیز علاوه بر آوردن چند شعری که در رثای سپهری سروده شده، کتاب‌شناسی جامعی دربارۀ او ارائه می‌دهد که حاوی « مطالبی است که از آغاز، از سال 1326 که اولین محصول شعری سهراب سپهری به چاپ رسید تا پایان خردادماه 1375، به قلم خود او یا دربارۀ او در مطبوعات یا به صورت کتاب ورسالۀ مستقل نگاشته شده و به چاپ رسیده است.» و اینک:

بخش‌هایی از این کتاب جهت آشنایی با قلم نویسنده

آغاز اندیشه: مرگ رنگ

سپهری برخلاف ادوار بعدی شعر خود، در این دفتر از تاریکی، افسردگی، پژمردگی، شب، غم، خستگی و ترس سخن می‌گوید.البته تیرگی ذهن شاعر با توجه به محیط سیاسی_اجتماعی و روابط آشکار و پنهان عناصر گرداگرد یک شاعر دهۀ 1320، چندان دور از انتظار نیست. او «هوشنگ ایرانی» نیست که در آن اوجِ به هم ریختگی و نابسامانی ایران به «آه کبود و جیغ بنفش» روی آورد.

ص98

***

برزخ اندیشه: زندگی خواب‌ها، شرق اندوه و آوار آفتاب

سپهری در این دفتر هم (آوار آفتاب) چون دفترهای پیشین رهروی تنهاست. سالکی که در مسیری مشخص اما گاه سرشار از ابهام گام  می‌زند. او در بیشترینۀ جاها از نرسیدن و گم شدن سخن می‌گوید زیرا در مرحلۀ برزخ اندیشه است

***

بهشت اندیشه: حجم سبز

هر شعر این دفتر، حضور قاطع‌تر شاعر را در طبیعت اعلام  می‌دارد . تنهایی او در طبیعت شکل ظریفی پیدا می‌کند. از دیگران تنها ‌جاهایی می‌شود سراغ گرفت که ایدۀ انسان‌دوستانه یا گاه عاشقانۀ شاعر مطرح می‌شود…. همواره به گوشه‌هایی می‌اندیشد که نزیسته   است. در زیر این آسمان نیلی البته هیچ چیز نه تازه است، نه شگفت. آن چه در چشم ما تازه و شگفت است، گزاره‌هایی است که ما هر بار از یک جهت به آن نگریسته‌ایم. چون محدودیم، توان ِ نگرش همه جانبه و در همۀ جهات ما وجود ندارد. وضعیت شاعر ما نیز چنین است: هر بار از جهتی به رستگاری نزدیک می‌شود اما تصور می‌کند که این رستگاری کامل نیست. این تکرارها ذهن او را به جنبش درمی‌آورد و فروتنی را در اورشد می‌دهد: «چیزهایی هست، که نمی‌دانم» یگانه می‌شود و سرانجام به ما می‌گوید که

«!چه درونش تنهاست»

علاوه بر بخش‌های تحلیلی_انتقادی، از خلال این کتاب می‌توانیم به اطلاعات تازه‌ای دربارۀ روابط سپهری با دیگران دست یابیم. جملاتی از نامۀ سهراب به احمدرضا احمدی را از این کتاب نقل می‌کنیم:

 

من به شدّت در این شهر مانده‌ام. آن هم در این شهر بی‌پرندۀ نادرخت.

 

گولاش باید خورد، و راه رفت و نگاه کرد به چیزهای سرراه. مثل بچه‌های دبستانی که ضخامت زندگی‌شان بیشتر است.

 

می‌دانی باید رفت به طرفِ و یا شروع کرد به. من گاهی شروع می‌کنم. ولی همیشه نمی‌شود. هنوز صندلی اتاقم را شروع نکرده‌ام. وقت می‌خواهد. عمر نوح هم بدک نیست. ولی باید قانع بود و من هستم. مثلا یک چهارم قار قار کلاغ برای من کافی است.

 

این‌جا دودهای زبرتر و خالص‌تری هست. دودهای با دوام و آب نرو. در کوچه که راه می‌روی گاه یک تکّه دود صمیمانه روی شانه‌ات می‌نشیند و این تنها ملایمت این شهر است.

 

کوتاه کلام

«در مصاحبت آفتاب» که نثری ادبی و دلنشین نیز دارد، کتابی دقیق و مناسب برای شناخت همه جانبۀ سپهری است. در آن، هم نگاه تحلیلی ما را به ژرفای روح شعر او می‌برد، هم نگاه انتقادی ما را از چند و چون پژوهش دیگران درباره سپهری مطلع می‌کند. و درنهایت نیز کارهای انجام شده درباره سهراب و سپهریِ مترجم را به ما می‌شناساند.

مطالعۀ این کتاب را _به عنوان اثری مفید و سالم_ به آن دسته از دوستانی که تمایل دارند لذت بیشتری از سفر در روح و شعر سپهری ببرند، پیشنهاد می‌کنیم.

مطالب بیشتر

  1. مقدمه سهراب بر چاپ نخست کتاب آوار آفتاب
  2. برش‌هایی کوتاه از چهار نقد بر نقاشی‌های سهراب
  3. اشعار کهن چین ترجمه سهراب سپهری

 

 

 

 

مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

چگونه از «دادگاه بیست‌وچهار ساعتی ذهن» و «محکومیت‌های مداوم» رها بشویم؟

چگونه از «دادگاه بیست‌وچهار ساعتی ذهن» و «محکومیت‌های مداوم» رها بشویم؟

5 ساعت ago

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

3 روز ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

6 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

7 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

2 هفته ago