سبک و موضوع نقاشیهای گرهارد ریشتر
هیچ وضوحی در نقاشی هایش پیدا نیست. هر نقاشی او سفری است به اعماق هنر. گرهارد ریشتر همواره در آثارش دغدغه حقیقت را دارد و سعی می کند رهیافت های جدیدی را در سبک هنری اش اعمال کند. او تلوّن را یکی از اصول هنرش می داند. سوژه هایش کاملا اتفاقی است.
این که چگونه نقاشی می کند، مهمتر از آن است که چه چیز نقاشی می کند. ریشتر در سدن به دنیا آمده و یکی از نقاشان برجسته و معروف در هنر معاصر آلمان است. آثار او در موزه ها که در معرض نمایش گذاشته می شود بالاترین قیمتها را به خود اختصاص می دهد. تا به امروز او هر سال جایزه ای دریافت کرده است. در سال 1997 میلادی برنده جایزه بین المللی هیات داوران و نیس بینال شد و در همان سال موفق به دریافت جایزه بزرگ ژاپنی “جایزه امپراتوری” شد. کمتر هنرمندی می توان یافت که مثل ریشتر بتدریج سبک هنری اش را تغییر داده باشد و در عین حال مصمم و وفادار به ژانر نقاشی اش باشد. در حالی که دیگران دست از نقاشی می کشند و ابزارهای فناوری را جایگزین آن می کنند، ریشتر همچنان کار بر پرده نقاشی را ادامه می دهد. البته هیچ چیز در هنر بدیهی نیست و ریشتر نیز خود این را می داند. کسی مثل او و با مهارت خاص به مساله حقیقت نپرداخته است.
آثارش همواره نقاشی هایی درباره نقاشی، تفسیرهایی از کار با قلم مو و پرده نقاشی و کشفیاتی از اساس و پایه هنر است. موضوعات او عمل خود نقاشی، الهامات مربوط به آن، آرزوی رسیدن به حقیقت و بازنمایی های واقعی است. همچنین رنگ و شیوه های مختلف استفاده از آن، نقطه کانونی آثار وی است. سوژه هایش بیشتر تصادفی است، بخصوص در دهه60 هنگامی که با هنر پاپ کار می کرد. بدیهی است که مساله مهم برای او، این نیست که کدام سوژه را کار کند، بلکه چگونگی کار برای او حایز اهمیت است.
بنا به عقیده خود وی، نقاشی های او فاقد وضوح هستند. هر اثر او همچون پوششی است که بر روی چیزی کشیده می شود. ابژه ای که ناتوان از دانش مشخص و واضح از دنیای بیرونی یا دنیای درون هنرمند است با این توصیف، پرسشهای ریشتر حاوی دو مدعای سنتی است که مدت زیادی است به چالش کشیده نشده اند: اول آن که، نقاشی های وی چیزها را آن طور که هست، ترسیم می کنند و دیگر آن که آثار هنری بینش روان و درون اشخاص را به خودشان می شناساند. ریشتر همواره به این دو اصل پایبند و وفادار است او حتی نشان می دهد که هنر “واقعگرا” فقط قسمتی از واقعیت را نشان می دهد و حتی ممکن است واقعیت را تحریف کند.
گرهارد ریشتر همچنین تاکید می کند که اکسپرسیونیسم تجردی بیشتر حاصل دوراندیشی و پدیده های عینی همچون رنگ و زمینه تصویری است تا تخلیه هرگونه انرژی روانی ریشتر که بعد از سقوط دیوار برلین در این شهر سکونت کرد، آثارش به خاطر تناقض سبک، مورد انتقاد بسیاری از منتقدان نقاشی قرار گرفت.
ویژگی خاص آثار ریشتر، نقاشی از مدلها و چشم اندازهای عکاسی بود که به نوع خاصی با نقاشی کردن(عدم نقاشی ( به الیناسیون ) از خودبیگانگی ) اشاره می کرد و این سبک تجردی را وی از دهه60 شروع کرد. او هیچ وقت برای نقاشی خاصی، تصمیم مشخصی نگرفت صحنه های نقاشی او میان تجرد و مجاز در نوسان است.
ریشتر از منظر محتوای نقاشی نیز با هر نوع ایدئولوژی مخالف است نقاشی های او از گروه های تروریست “بادرماینهف ” در پاییز امسال 1977 در پاییز آلمان دال بر این مدعاست. کارهای او در این حوزه بیشتر به تاریخ نقاشی معاصر مربوط است کاری که کمتر از نقاشان به این حوزه می پردازند.
او در دیگر مجموعه های نقاشی های خود از سال 1966 به بعد، شکستن تابو را به تصویر می کشد. نقاشی های مادونارا می توان در این مورد مثال زد. او می خواهد در این نوع نقاشی به لذات زندگی خانواده اشاره کند؛ اما آنها شکننده به نظر می رسند. اثر اطلس او نیز بی نظیر است. یک اثر بزرگ و به یاد ماندنی در این اثر از پنج هزار عکس استفاده شده است. اطلس بیانگر انبوه موضوع هاست عکسها، روزنامه های بریده ، تصویرها و طرحها، همه آنها قسمتی از این اثر هستند که گنجینه ای از سوژه هاست همچنین شامل عکسهای زیادی از ابرها، عکسهای فوری آماتوری از آلبوم های عکس وگرافیکهای تبلیغاتی است.
سبک و موضوع نقاشیهای گرهارد ریشتر
استفاده ریشتر از عکس در آثارش، در قرن حاضر بی نظیر است. نقاشی اش براساس شکل خاصی از دنیاست که توسط چشم دوربین دیده می شود. او خودش این سبک را نشان گم شدن واقعیت با نقاشی نکردن می داند و از همین رو نقاشی هایش همچون عکسهای بزرگی هستند که درهم و برهم و آشفته هستند؛ زیرا دوربین تکان خورده است . این شیوه خاص ریشتر در پوشش دادن واقعیت است و می خواهد نشان بدهد که هر آرزویی برای بازتولید عینی، توهمی بیش نیست. عکس فقط ظاهر و سطح را نشان می دهد.
در نقاشی هایی که او با کامل ترین فن تولید می کند، واقعیتی را که در عکسها اسیر شده است، ابتدا با قلم موی مرطوب و سپس با قلم موی خشک به مخاطب انتقال می دهد. او محیط مرئی را کمتر جلوه می دهد و مخاطب را به دنبال خود می کشد و با تاکید بر این که اثر یک کپی نیست و یک تولید هنرمندانه است، او را به تحریک و تفکر وامی دارد.
شیوه های بیان او در آثارش انتقال داده شده اند. حتی نقاشی های تجردی و ذهنی او نه تنها نمی خواهد بیان لجام گسیخته ای را تولید کند بلکه نشانگر کنایه ای از احساسات است. ریشتر هرگز در ذهنش قبل از نقاشی ترکیب و ایده ای ندارد، او هر اثرش را همان طوری که صحبت می کند، تولید می کند فضای آرام آثارش نباید مخاطب و تماشاگر را از این واقعیت دور کند که او یکی از هنرمندان بزرگ معاصر آلمان است. موقعیت او روزبه روز او را به یکی از بی نظیرترین هنرمندان بزرگ جهان تبدیل می کند.
منبع jamejamonline
مطالب بیشتر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…