حسین سناپور: همه چیز داریم و هیچ چیز نداریم!
حسین سناپور درباره حفظ جایگاه نویسندگان توسط رسانهها چنین میگوید: این روزها تابع قاعده «همه و هیچ» شدهایم. رسانههای مجازی چنان زیاد شدهاند و از آن طرف رسانههای مکتوب و رسمی چنان با عقبافتادن از فضای مجازی از نفس افتادهاند که دیگر همه چیز داریم و هیچ چیز نداریم. بسیار خبر، گزارش و چه بسا تحلیل و یادداشت داریم، اما هیچکدام هم هیچ تاثیری ندارند.
او با بیان اینکه جایگاه و ارزش نویسندگان را خودشان حفظ میکنند و نه رسانهها، گفت: اما رسانهها میتوانستند نویسندگان را بیشتر به میان مردم ببرند و اگر این بیشتر به میان مردم رفتن و مشهورترشدن ارزش و جایگاه باشد، حالا روزبهروز رسانهها از این کار ناتوانتر شدهاند. دلیل اصلیاش هم (بهجز گستردگی رسانهها) تبدیلنشدن این رسانهها به نهاد است، در واقع جایی که با جمعکردن نویسندگان و خوانندگان جدی اعتبار بسیار پیدا کند و بر محیط اطرافش تاثیر دائمی بگذارد. حتی روشن است از همان مقدار اعتباری هم که در گذشته داشتهاند، دورشدهاند. دلیلش هم سردرگمی متولیان این رسانههاست.
سناپور با بیان اینکه البته محدودیتها و معذوریتها هم مهماند، اما نه بهاندازه سردرگمی در میان کتابها و نویسندگان بسیار، بیان کرد: چه بسا شرایط اجتماعی بهکلی تغییر یافته و مسئولان، خبرنگاران و یادداشتنویسان قادر نیستند میان این همه کتاب و نویسنده خوب را از بد تفکیک کنند و چنان که باید توصیف و تحلیلشان کنند. درواقع اصلاً خواندن این همه کتاب و شناخت پیداکردن نسبت به این همه نویسنده سازوکاری و تخصصی میخواهد که گویا در ظرفیت اهل رسانه ما نیست.
این نویسنده که معتقد است کتابها بسیار بیشتر از ظرفیت کتابخوانی عمومی و نیز رسانهای ما زیاد شدهاند و اهل رسانه هم اغلب آموزش ندیدهاند، اظهار کرد:
رسانهها توانایی تشخیص دوغ از دوشاب را ندارند، پس نمیتوانند حتی تکلیف خودشان را هم با کتابها و نویسندگان معلوم کنند، چه رسد به این که بتوانند با نقد و گزارش نگاهشان را به جامعه کتابخوان هم منتقل کنند. حداکثر میتوانند دنباله فروشها را بگیرند، که تازه آن فروشها هم گاهی واقعی نیست و با اما و اگرهایی روبهروست. به همین دلیل است که ناشران هم میتوانند با پایین آوردن تیراژ و چاپهای متعدد هم خواننده را تا حدی گول بزنند و هم اهل رسانه را.
حسین سناپور: همه چیز داریم و هیچ چیز نداریم!
او درباره رسانهای شدن گروه خاصی از نویسندگان و در مقابل آن رسانهدار نبودن نویسندگان دیگر که باعث کمرنگ ماندن آنها میشود، گفت: رسانهها دنبالهرو هستند و به همین دلیل هم به جای اینکه خودشان کتابها و نویسندگان را خوب بشناسند و ارزشگذاری کنند، منتظر ارتباط و تماس آنها میمانند.به همین دلیل هم هر نویسندهای که باهاشان تماس بگیرد و ارتباط داشته باشد، کموبیش دیده میشود و بقیه نه. یا در بهترین حالت منتظر میمانند تا کسی مشهور شود و آنگاه سراغش بروند، به جای اینکه خودشان صاحبنظر باشند و کتابی و نویسندهای را واجد ارزش ببینند و بعد سراغش بروند.
نویسنده سهگانه «آتش»، «دود» و «خاکستر» سپس در پاسخ به سوال مطرحشده درباره وضعیت صفحات ادبی رسانهها بیان کرد: این صفحات فاقد قدرت تأثیرگذاری جدی هستند و این مایه تأسف است.
در غیاب رسانههای قوی و نهادشده فضاهای مجازی بیشتر قدرت میگیرند، چنان که حالا هم گرفتهاند و اینها هم اغلب پیشینه روشن و رفتار موجهی ندارند و برای بهدستآوردن مخاطب ممکن است دست به هر کاری بزنند. متأسفانه گرهخوردن کار رسانههای قدیمیتر با امور حکومتی آنها را تابع محدودیتهایی کرده که هیچ نه به نفع خودشان است و نه در نهایت به نفع مردم.
منبع isna.ir
مطالب بیشتر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…