آدولفه. دو زندگی…
اگر آدولف هیتلر، بزرگترین جنایتکار جنگی قرن بیستم، پیش از ورود به ارتش، در دانشکدۀ هنرهای زیبای وین پذیرفته میشد، چه سرنوشتی میداشت؟ در عالم هنر به کجا میرسید و رفتارش با خانواده، با هنرمندان و منتقدان و شاگردانش چگونه میبود؟
همین پرسش به ظاهر ساده اما محال، دستمایۀ رمان شگفتانگیز آدولف ه. دو زندگی است. امانوئل اشمیت از همین فرض آغاز میکند و نگاهی موشکاف و منصفانه به تاریخ قرن بیستم آن هم در آستانۀ جنگ جهانی دوم میاندازد.
نویسنده دو روایت موازی را چنان زیرکانه و با تمام جزئیات حیرتانگیزش، همزمان به پیش میبرد که هیچگاه به دام نتیجهگیریهای معمول کلیشهیی برای یافتن مقصر فاجعه نمیافتد. از نظر او همانقدر که آدولف مقصر است، نظام اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، روشنفکران و مردم هم در پیدایی فاشیسم بیتقصیر نیستند.
رفتار مزوّرانۀ متفقین هم کم از آتشافروزیهای هیتلر و دار و دستهاش ندارد و اصولاً نویسنده در روند موازی دو روایتی که تا دوران معاصر امتداد مییابد، تا آخر، نظارهگری صرف و عاری از پیشداوری میماند، که فقط میخواهد با اثرش پرتویی بر ناگفتهها و تاریکیها بیندازد و بس.
او هر دو آدلف_ آدولف نقاش و آدولف جنگسالار_ را با بهره بردن خلاقه از رویدادهای تاریخی و تخیل بیبدیلش، از نو میسازد. جز این، اریک_امانوئل اشمیت در این رمان آیینهای تمام قد پیش روی بشریت میگیرد، آیینهای جادویی که هر دو روی ما را، آنچه هستیم و آنچه میتوانستیم باشیم، به ما مینمایاند. و سرانجام، زندگی آدولف هیتلر بهانهای است برای آغاز اودیسهای شگفتانگیز، اودیسهای که از ما آغاز و به ما ختم میشود.
بخشهای آغازین کتاب:
«آدولف هیتلر: مردود!»
حکم چون خطکشی پولادی بود که بر دست کودکی فرود آمده باشد.
«آدولف هیتلر: مردود!»
کرکره پایین کشیده شد. تمام. خوش آمدی. خدا روزیات را جای دیگری بدهد. بیرون.
هیتلر نگاهی به دور و برش انداخت. فوجی از مردان جوان_ با چهرههایی سرخ شده تا بناگوش، دندانهایی به هم فشرده، قامتهایی کش آمده، ایستاده بر نوک پنجهها، زیر بغلها در ازدحام جمعیت خیس عرق_ چشم به دهان سرایداری دوخته بودند که سرنوشتشان را رقم میزد. کسی حواسش به او نبود. هیچ تنابندهای دامنۀ پیامدهای آنچه را که همین چند لحظه پیش اعلام شد، درنیافته بود؛ فاجعهای که بر پیکر سرسرای آکادمی هنر لرزه انداخته بود، انفجاری که میرفت تا جهان را نابود کند: آدولف هیتلر مردود.
مشخصات کتاب
آدولف ه. دو زندگی
اریک امانوئل اشمیت
نیکو نشر
مترجم محمد همتی
مطالب بیشتر
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…