بانو در حال نوشیدن چای

آنچه را «زرق و برق» می‌نامیم معمولاً جای دیگری وجود دارد: در خانۀ کسانی که نمی‌شناسیم‌شان، در ضیافت‌هایی که درباره‌شان می‌خوانیم، در زندگی افرادی که مهارتشان در تبدیل استعدادهایشان به پول و شهرت است. این طبیعت جوامع رسانه‌محور است که به عمد، ما را در معرض جلال و شکوهی قرار دهند که فراتر از موقعیت‌هایی است که بتوانیم در آن‌ها شریک شویم. ما با حسرت پشت پنجره‌ای ایستاده‌ایم و شاهد چیزهای وسوسه‌انگیز ورای آن هستیم. تصاویر تجارتی، نوعی حسرت خوردن برای عرصه‌های بالاتری از کاپیتالیسم معاصر را در ما برمی‌انگیزد؛ ما را در صندلی کناری می‌نشانند و تعطیلات، موفقیت‌های حرفه‌ای، روابط عاشقانه، ضیافت‌های شبانه و جشن تولد برگزیدگانی را نشانمان می‌دهند که محکومیم آن‌ها را بهتر از آن‌که آن‌ها ما را می‌شناسند، بشناسیم.

اگر تصاویر، به دلیل آزردن روح ما موجب سرزنش هستند، پس گه‌گاه می‌توانند معکوس این تأثیر را هم داشته باشند. و این هر دو قدرت هنر است که (می‌تواند) هم از ملال آشکار و بیهودگی زندگی‌مان منزجرمان کند و هم با تأثیری هوشمندانه، ما را با زندگی آشتی دهد. تابلوی «چای خوردن بانو» اثر جین باپتیست سیمه‌ئون شاردن، را در نظر بگیرید. لباس زن ممکن است با سلیقۀ امروزی کمی زیاده‌روی باشد، ولی میز رنگین، قوری چای، صندلی، قاشق و فنجان همه را می‌توان از یک سمساری خرید. اتاق، آگاهانه ساده نقاشی شده. ولی نقاشی با شکوه است: همین موقعیتِ معمولی و میز و صندلی ساده، وسوسه‌انگیزش کرده است. از بیننده دعوت می‌کند به خانه‌اش برود و این وضعیت را خلق کند. شکوه آن، تلألو کاذب ندارد، تظاهر نمی‌کند که اتفاق هیجان‌‌انگیزی در حال رخ دادن است، که نیست. شاردن ارزش لحظه‌ای شریف را درک می‌کند و از نبوغش برای جلب توجه ما به این کیفیت نهایت استفاده را کرده است.

این در قدرت هنر است که ارزش‌های واقعی و فرّار زندگی عادی را ارج بگذارد. به ما می‌آموزد، در حالی‌که می‌کوشیم از شرایط به بهترین نحو استفاده کنیم، نسبت به خودمان منصف‌تر باشیم: حتی اگر شغلی داریم که دوستش نداریم یا میانسالی ناکاملی را می‌گذرانیم و یا از ناکامی آرزوها یا تلاش برای وفادار ماندن به همسری ناخوشایند رنج می‌بریم، هنر می‌تواند خلاف زرق و برق‌های دست‌نیافتنی عمل کند؛ می‌تواند چشمان ما را نسبت به اصالت نکات مثبت زندگی بگشاید، زندگی‌ای که به گذران آن محتومیم.

منبع

هنر چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند

آلن دو باتن   جان آرمسترانگ

ترجمۀ گلی امامی

چاپ و نشر نظر

صص69-70

مطالب بیشتر

  1. واکاوی نقاشی خط‌های آب اثر ریشارد لانگ
  2. چگونه به عشق تداوم بخشیم؟
  3. هدف هنر سیاسی چه باید باشد؟
  4. تحلیل نقاشی لاس منیناس اثر پیکاسو
  5. نقاشی‌های با موضوع طبیعت برای ما چه کارکردی دارند؟
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

23 ساعت ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago