سروده‌هایی از نازنین نظام شهیدی

سروده‌هایی از نازنین نظام شهیدی

دانلود آهنگ

21

نرو! پس چرا رفتم

جهان کوچک بود

و حالا آن‌قدر وسیع که دیگر ندارمش

ناقوس‌ها سپید بودند آری آری آری

و در تمام دره‌ها حرفی گفت آری آری آری

تنها یکی به صدای آسمان گوش فرا نداد

و تابستان که صدایش کرد

گفت نه هنوز هم نه…

 

45

باد قدیمی است، خسته است

و اردیبهشت از من کهن‌تر است

که بارها آمده. از کشتگانم گذشته است

به پوزخندی

یا به شفقت، تبسمی

با مهر اندکش

و خجستگی‌اش…

او هیچ‌گاه خسته نیست…

 

32

زمان را صدای شما تغییر خواهد داد

فقط کافی است در تخیل من باران

شیشه را

مرطوب کند

 

30

دوباره که می‌نگرم

اتفاق مه است روی جهان

بادبان‌ها، دریچه، میز، گلدان، دریا

بی‌شکل می‌شود

و دست‌های شما،

کشتی محو می‌شود

و دست‌های شما کنده می‌شود

به وقت خداحافظ

و دریا پاک می‌شود زیر تکان دست شما

و در این آهستگی، تمام داستان در

بندرگاهی

گذشته است

تا پس‌زمینه‌اش، روزهای مه‌آلود و باران باشد

دوباره که می‌نگرم

عکس سیاه و سفید مانده است

که زیاد نور دیده است

یا در مایع ظهور زیاد بوده است

دوباره که می‌نگرم

چیزهای دیگری هم بود

که اینجا کاملاً محو شده است

چیزهای کوچکی مثل لبخند تو که بود،

می‌دانم

 

17

ناگهان بادهایی آمدند برای وزیدن

مثل داستان‌هایی که برای فراموش شدن

می‌آیند

و مثل این پنجره که درختان چون

ریشه‌های گیاه

در آبدان دیده می‌شوند

 

82

آن افرا را رها کنیم

داستان جذاب‌تری آن‌سو اتفاق می‌افتد

چیزی حول‌وحوش برآمدن آفتاب

ما آن تک‌دانه باران را

رها کردیم یا آبچالۀ مفلوک را که

دایره‌ای کامل بود

آفتاب شعله می‌کشید

و زبانه‌هایش افرا را شعله‌ور می‌کرد

و تمام کلیت زرینش در منظرۀ باران

نقش بسته بود

و ما تمام داستان جهان را نگاه می‌کردیم

مثل فیلم خبری یا داستان نو که کمی

غم‌انگیز است

 

77

شب‌به‌خیر استاد

آخر بازی شد؟

هنگام خواب شد؟

هنگام باغ‌های کاج

ایوان کاشی و رف

هنگام رف‌ها کی بود؟

هنگام خانه‌های مشجر؟ درخت‌آگین

شما پررنگ این حادثه بودید

اگر به هنگام نمی‌رسیم بودید و

تابستان با شما قدمی می‌زد

 

72

هرچه همان دال مکرر همان تصویر شماست

و هرچیز ما همان مدلول، همان فیض اقدس است

ما از طلسم شما می‌ترسیم وگرنه باد

همان نیست

که می‌باید و می‌شاید

 

منبع

میان دو فنجان سرد می‌شویم

نازنین نظام‌شهیدی

نشر مروارید

 

مطالب بیشتر

  1. به یاد نازنین نظام شهیدی
  2. اشعاری از نازنین نظام شهیدی
  3. درون‌کاوی اشعار بیژن الهی
  4. میان دو فنجان سرد می‌شویم: نظام شهیدی
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

1 روز ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago