احمدرضا احمدی و نشان داوود رشیدی
نشان داوود رشیدی در سومین سالگرد یادبود او، به علی نصیریان، مهتاب نصیرپور و احمدرضا احمدی اهدا شد. به گزارش روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی، مراسم سومین دوره اهدای نشان داوود رشیدی، عصر پنجشنبه ۷ شهریور، در سالن زنده یاد عباس کیارستمی بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد. در ابتدای این مراسم یاد و خاطر جمشید مشایخی، داریوش اسدزاده و حسینعلی طباطبایی از هنرمندان فقید گرامی داشته شد.
سیروس ابراهیمزاده در این مراسم اظهار داشت: واقعاً حضور داود رشیدی را در این مراسم حس میکنم؛ باید به یک حقیقت بیاندیشیم که این هنرمندان پس از فقدان نیز جاودانه هستند. این بازیگر سینما یادآور شد: درباره استاد داود رشیدی صحبتهای بسیاری میتوان کرد و من به بخش کوچکی از فعالیت سینمایی وی اشاره میکنم.
ابراهیمزاده ادامه داد: زنده یاد رشیدی استاد و دوست بی همتای من در سال ۱۳۴۱ پس از سالها زندگی و تحصیل در آمریکا به وطن برگشت و در اداره هنرهای دراماتیک وزارت فرهنگ و هنر آن روزگار مشغول شد و ۸ سال انحصاراً در تئاتر کار کرد و کارگردانی و مترجمی نمایشنامه کرده و سپس برای احراز شغل ریاست نمایش رادیو و تلویزیون ایران از وزارت فرهنگ و هنر خداحافظی کرد و سپس رئیس واحد نمایش سازمان رادیو و تلویزیون شد.
وی تاکید کرد: در آن سالها اتفاقات زیادی در سینمایی رخ داد. «شوهر آهو خانم»، «شب قوزی» و «خشت و آینه» ساخته شده و موج نوی سینمای ایران پیریزی شد و سینمای تجاری از اعتبار مردمی و درآمدزا به حیات خود ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۴۸ «قیصر» و «گاو» به نمایش در آمد و این دو اثر به حدی اثرگذار بودند که مسیر سینمای ایران را تغییر دادند.
ابراهیمزاده تصریح کرد: داود رشیدی در یکی از مصاحبههایش می گوید در نخستین حضور سینمایی از قرار گرفتن مقابل بهروز وثوقی وحشت کرده بودم و می گفتند او به من میدان نمیدهد و میرود سر میز تدوین و میگوید کلوزآپهای بازیگر مقابل را درآورند اما دیدم این چنین نیست و وثوقی بازیگری مهربان است و به همبازیانش کمک میکند و ما خیلی زود با هم دوست شدیم بهروز مرا در پشت صحنه با کار در سینما همچون کار لنز و تداوم حس و فرق بازی روی صحنه و دوربین آشنا کرد.
وی ادامه داد: فیلم «فرار از تله» دستاورد فرخندهای برای بازیگران ما به ارمغان آورد؛ جلال مقدم برای دو بازیگر از دنیای سینما و تئاتر با تحلیل عالمانه وسایلی فراهم کرد که دو بازیگر به جای حذف یکدیگر، رابطه انسانی کارسازی برقرار کنند و در جهت پیروزی فیلم کوشیدند.
این بازیگر سینما اظهار داشت: بده بستانهای خلاقانه باعث شد رشیدی خلاقیتهای تئاتری خود را در رسانه سینما به کار گیرد و بهروز وثوقی آموزههای خود را صیقل دهد و جلوی دوربین زندگی کند.
ابراهیمزاده گفت: در فیلمهای اولیه ایران از بازیگران تئاتر برای همکاری دعوت میکردند و برخی از آنان نمیتوانستند عادت بازی اغراقآمیز خود را کنار بگذارند.
وی تاکید کرد: از طرفی مشخص است ما پنج نام بزرگ در بازیگری داشتیم که خود را با دو شیوه متفاوت بازیگری با تئاتر و سینما هماهنگ میکردند؛ عزت الله انتظامی، علی نصیریان، جمشید مشایخی، محمد علی کشاورز و داود رشیدی.
برای استاد علی نصیریان و استاد محمدعلی کشاورز عمر دراز باعزت آرزو دارم.
در ادامه این مراسم پس از پخش کلیپی از نقشآفرینیهای داود رشیدی در آثار سینمایی فاطمه معتمدآریا درباره داود رشیدی سخنرانی کرد.
وی اظهار داشت: بازیگران در هر موقعیت و هر سن و سالی که باشند، گلهای خوش بوی این سینما هستند؛ زیرا تجلی اندیشه یک مجموعه از جمله کارگردان در بازی آنان متبلور میشود و بازیگر تجلی کسی خواهد بود که قرار است علاقه و دیدگاهاش را منتقل کند.
وی ادامه داد: ممکن است اتصال و سنجاقهای مثبت و منفی به بازیگری بزنند اما همه از یک خاک تغذیه میکنیم؛ آن خاک بر صلابت صحنه و سینما است و خاک ریشه ماست و در آن زایش و پرورش است تا بدانیم ریشه ما بازیگران کجاست.
این عضو خانه سینما تصریح کرد: امروز در انجمن صنفی بازیگران سینما، در جایی هستم که داود رشیدی روزی سرپرستی آن را به عهده داشت. اگر امروز داود رشیدی حضور داشت درباره پگاه آهنگرانی یا مهتاب کرامتی چه میکرد و مطمئنم اگر درباره لیلی رشیدی اتفاقی میافتاد میگفت خودش باید مسئلهاش را حل کند؛ اما اگر درباره من اتفاقی میافتاد همه را جمع میکرد که باید چه کنیم؟
معتمدآریا عنوان کرد: داود رشیدی میگفت ما باید از حقوق صنفی خود دفاع کنیم که این هیچ ربطی به مسائل سیاسی نداشت و اگر چیزی به ما اتصال میدادند آقای رشیدی واکنش نشان میداد. گاهی فکر میکردم چرا داود رشیدی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میرفت تا گفتوگو کند، اما بعدها فهمیدم بهترین راه، همین گفتوگو است.
وی تصریح کرد: سلبریتیها همانند ماهیهای پرورشی هستند؛ آنان پرورش یافته مجموعهای هستند که ربطی به ما ندارند، ولی جایگاهشان قابل احترام است که به هر روی، ربطی به صنف بازیگران ندارند و اغلب نیز از سریالهای تلویزیونی آمدهاند که سودای بازیگری در سینما را در سر دارند.
بازیگر فیلم سینمایی «آباجان» تاکید کرد: داود رشیدی میگفت کاری نداشته باشید چه کسی از کجا وارد این حرفه میشود باید به او کمک کرد؛ وی همیشه میگفت خودت باش و کاری را انجام بده که صحیح است و با بزرگترها مشورت کن و این به حل مسائل کمک میکند.
معتمدآریا گفت: داود رشیدی اینها را زمانی در گوش من میگفت که فکر میکردم به تنهایی میتوانم جهان را تغییر دهم و یاد گرفتم تنهایی کاری از پیش نمیرود.
وی ادامه داد: اصلیترین ستون انجمن بازیگران سینما، داود رشیدی بود و این ستون در ادوار مختلف محکمتر شد و چون ریشه مربوط به فرد بذلهگو و ساختار شکن و با اخلاقی بود ما همچنان پیرو آن هستیم .
در ادامه این مراسم کلیپی از امیر نادری پخش شد. این کارگردان سینما اظهار داشت: این دنیا و رفقا چه میکنند بدون داود رشیدی و باورم نمی شود داود با صدای گرمش نیست و چیزی را تعریف نمیکند. سه سال از فقدان داود رشیدی گذشته است؛ داود به حق خود به عنوان یک هنرمند نرسید؛ فیلم اولش با مقدم فیلم خوبی بود. داود آدم تئاتر بود و لیاقت بیشترین ها را داشت و به حدی که باید نرسید. وی اظهار داشت: داود شبها میخواند و راجع به تئاتر مطالعه میکرد و روز شاید فیلمهایی را بازی میکرد که دوست نداشت. شانس نیاوردیم باهم کار کنیم اما داود همیشه در قلب من هست.
در ادامه این مراسم با حضور احترام برومند، لیلی رشیدی و سینا بانک (تنها نوه داود رشیدی) نخستین نشان داود رشیدی به احمدرضا احمدی شاعر و نویسنده اهدا شد.
هوشنگ کامکار با اشاره به سیر آشنایی خود با احمدرضا احمدی و دکلمه مجموعههای مختلف عنوان کرد: درباره ویژگیهای شعر احمدرضا احمدی حرف بسیار بوده و معتقدم وی تاریخ شفاهی موسیقی ایران است. تا به امروز جوانها خطمشی این شاعر را ادامه دادند و نام کتابهای احمدی مدرن و نو است و امیدوارم سالیان سال زنده باشد.
احمدرضا احمدی و نشان داوود رشیدی
احمدرضا احمدی نیز در این بخش پس از دریافت نشان داود رشیدی عنوان کرد: برخی میگفتند این چه شاعری است که برای زنش شعر میگوید و برای معشوق نمینویسد. هجده بار به بیمارستان رفتم قلبم به فعالیت دوازده درصدی رسیده بود و دکتر بخشیان عمر دوباره به من داد. وی ادامه داد: به تازگی نقاشی را شروع کردم سوژه جدیدی دادم به خصمانم و منتظرم راجع به نقاشی فحش بشنوم.
این شاعر و نویسنده تاکید کرد: من کاری نکردم؛ کار ما مربوط به بچههای فقیر است و شاعران معاصر همه در به در و بیچاره هستند و من با پر رویی کار میکنم و اکنون سه کتاب شعر زیر چاپ دارم. کسی که مرا به نمایشنامه نویسی تشویق کرد داود رشیدی بود و او به من و امیر نادری پناه می داد. احمدی در ادامه از احترام برومند برای اهدای نشان داود رشیدی تشکر کرد.
در ادامه این مراسم دومین نشان داود رشیدی به ترانه علی نصیریان اهدا شد و ترانه علیدوستی نشان وی را اهدا کرد.
علیدوستی در این بخش اظهار داشت: امکان ندارد بتوانم صحبتی کنم درباره علی نصیریان که چیزی به ایشان اضافه کنم؛ همه بهتر از من این بازیگر بزرگ سینما را میشناسند. در پروژه مشترک، ما هیچ وقت نفهمیدیم کدام بازیگر مورد تایید علی نصیریان است یا نیست و در نگاه این بازیگر سینما هیچکسی تفاوت نداشت.
وی ادامه داد: علی نصیریان در اتاق گریم در سکوت به روبروی خود نگاه میکرد؛ من یک سال با وی کارکردم و رو نداشتم با این بازیگر بزرگ سینما عکس بگیرم امشب اما تلفن همراه خود را آوردهام که با علی نصیریان عکس بگیرم.
علی نصیریان در این بخش با دریافت نشان داود رشیدی گفت: این سومین بار است که یادگاری و یادبودی و جایزه ای از شخص دریافت میکنم؛ پیش از انقلاب جایزه ای از فروغ فرخ زاد بود و این نخستین جایزه ای بود که از شخص گرفتم. دومین نشان، جایزه فاخره صبا بود که از دانشگاه کرمان دریافت کردم و سومین جایزه همین نشان داود رشیدی است.
وی ادامه داد: رشیدی جدا از آثار سینمایی در تئاتر ما اثرگذاری بسیاری داشت؛ یکی از فرنگ رفتههای مهمی بود که جریان تئاتر دهه ۴۰ به خود دید و از ارکان تئاتر آن دوران داود رشیدی بود.
این بازیگر تئاتر و سینما تصریح کرد: چند اثری که داود رشیدی در تئاتر ارائه کرد ورای تئاتر مدرن بود. کارگردانی او جدا از روش های رایج بود و از وی بسیار آموختم و رفیق خوب و هنرمندی کاربلد بود.
نصیریان تاکید کرد: با رشیدی زندگی کردم و خوشبختم لطف کردند و مرا برای دریافت این نشان انتخاب کردند. اقدام احترام برومند برای یاد کردن از داود رشیدی اتفاق ارزشمندی است.
سومین نشان داود رشیدی در این مراسم به مهتاب نصیرپور اهدا شد.
پس از پخش کلیپی از او، محمد رحمانیان در این بخش با حضور روی صحنه با اشاره به اثرگذاری احمدرضا احمدی در سینما و جایگاه علی نصیریان در تئاتر اظهار داشت: ۳۳ سال است که با مهتاب کار میکنیم و بیش از ۲۶ سال است که باهم زندگی میکنیم؛ بسیاری از نمایشنامهها و فیلمنامهها مدیون مهتاب نصیرپور است در کنار احمد آقالو، رضا بابک و علی عمرانی با وی کارهای بسیاری را انجام دادیم و هیچ چیز جز تکه فیلمها و خاطرات اجرایی و صحنههای حال و گذشته و آینده ما را می سازد باقی نمیماند.
در ادامه این مراسم مهتاب نصیرپور اظهار داشت: کمتر خوشحال و بیشتر قدردان هستم؛ قدران مجریان این برنامه و خانواده داود رشیدی.
وی ادامه داد: قدردان محمد رحمانیان هستم که زندگی بی نظیری را به من داده است. شرایط سختی داریم و مشکلات بسیاری را تحمل میکنیم.
احترام برومند نیز در پایان عنوان کرد: در این سه سال دوستانی فراتر از مفهوم دوست در کنارم بودند که از آنان سپاسگزارم. در میان این دوستان از امیر اثباتی یاد میکنم که ۸ شهریور به دنیا آمده است.
این مراسم که امیر اثباتی کارگردانی و منصور ضابطیان اجرای آن را به عهده داشت، با صدای داود رشیدی به انتها رسید.
احمد مسجدجامعی، محمد جواد حق شناس، سید حسین سیدزاده، شهرام کرمی، شهرام گیلآبادی، علیرضا تابش، حسین پاکدل، علی نصیریان، مجید توکلی، کیوان کثیریان، فاطمه معتمد آریا، همایون ارشادی، فریبا کوثری، خسرو احمدی، بهناز جعفری، مجتبی میرطهماسب، مرضیه برومند، بهرام شاه محمدلو، آتیلا پسیانی، محمد رضا رحمانیان، کامبوزیا پرتوی، سروش صحت، لیلی رشیدی ، احترام برومند، کمند امیرسلیمانی، سعید امیرسلیمانی، منیژه حکمت، عزتالله رمضان فر، خسرو دهقان، کیوان کثیریان، شاهرخ فروتنیان، آتوسا قلم فرسایی، نسیم ادبی، علی مصفا، مصطفی احمدی، امید روحانی، افسانه چهره آزاد، محمدرضا خاکی، هرمز هدایت، هایده حائری، امیر اثباتی، علی دهکردی، زری خوشکام، ترانه علیدوستی، لیلا حاتمی، محمود بصیری، خسرو دهقان از جمله حاضران در این مراسم بودند.
احمدرضا احمدی و نشان داوود رشیدی
(منبع: hamshahrionline)
من فکر میکنم هرگز نبوده قلب من اینگونه گرم و سرخ...
نگاهی به کتاب «خطابههای برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگترین شاعران…
شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمیپور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…
نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد» که با نام «جیمز انسور»…
جملههایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگها برای حضور فیزیکی بدنها…
«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آبهایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…