چنان از آتش عشقت بسوزُم
چنان از آتش عشقت بسوزُم
شعر از باباطاهر و عطار
(دشتی بیرجندی)
تو که نازنده بالا دلربایی «آخ»
تو که مُشکین دو گیسو در قفایی
(دشتی بیرجندی)
بمیرم تا تو چشم تر نبینی «دلربا یار»
چنان از آتش عشقت بسوزُم
(دشتی بیرجندی)
دلُم دردی که دارد با که گوید
(دشتی بیرجندی)
دریغا نیست همدردی موافق
(دشتی بیرجندی)
گل وصلت فراموشم نگردد
(دشتی بیرجندی)
سیه بختُم که بختُم واژگون بی واژگون بی
شدُم محنتکَش کوی مُحِبت «آخ»
(درآمد شور محلی)
ز عشقِت سوختُم ای جان کجایی جان کجایی
(درآمد شور محلی)
نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی «آخ» چه چیزی
مطالب بیشتر
انتشار سه شعر از آیدا گلنسایی در مجلۀ braidedway امریکا لینک مطالعۀ اشعار: https://braidedway.org/lumina-trilogy/
گوستاو فلوبر از نگاه ماریو بارگاس یوسا ترجمۀ منوچهر یزدانی: قرن گذشته بود. روزی که…
رمانِ مسئلهی اسپینوزا اثر اروین یالوم: سه روایت متفاوت از «در خانه بودن»! آیدا گلنسایی:…
یاسمن انصاری، منتقد و مترجم در نگاهی به «سهگانه قاهره» به عنوان مهمترین اثر…