چنان از آتش عشقت بسوزُم
چنان از آتش عشقت بسوزُم
شعر از باباطاهر و عطار
(دشتی بیرجندی)
تو که نازنده بالا دلربایی «آخ»
تو که مُشکین دو گیسو در قفایی
(دشتی بیرجندی)
بمیرم تا تو چشم تر نبینی «دلربا یار»
چنان از آتش عشقت بسوزُم
(دشتی بیرجندی)
دلُم دردی که دارد با که گوید
(دشتی بیرجندی)
دریغا نیست همدردی موافق
(دشتی بیرجندی)
گل وصلت فراموشم نگردد
(دشتی بیرجندی)
سیه بختُم که بختُم واژگون بی واژگون بی
شدُم محنتکَش کوی مُحِبت «آخ»
(درآمد شور محلی)
ز عشقِت سوختُم ای جان کجایی جان کجایی
(درآمد شور محلی)
نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی «آخ» چه چیزی
مطالب بیشتر
لاسلو کراسناهورکایی، استاد معاصر مجارستانیِ آخرالزمان، برندۀ نوبل 2025 «لاسلو کراسناهورکایی» (László Krasznahorkai) نویسنده مجارستانی برای…
موراکامی به روایتِ جونو دیاز (برندۀ جایزۀ پولیتزر) جونو دیاز، نویسنده دومینیکنتبار آمریکایی و برنده…
Time شاهکار هانس زیمر (موسیقی فیلم INCEPTION )
نگاهی به کتاب «قرن من» نوشتۀ گونتر گراس مایکل هنری هیم/ ترجمه: فاطمه رحمانی کتاب…