موسیقی پاپ/ تلفیقی
چند آهنگ از ابی

چند آهنگ از ابی
- این آخرین باره…
از دست من میری از دست تو میرم
تو زنده میمونی منم که میمیرم
تو رفتی از پیشم دنیامو غم برداشت
برداشت ما از عشق با هم تفاوت داشت
این آخرین باره من ازت میخوام برگردی به خونه
این آخرین باره من ازت میخوام عاقل شی دیوونه
اونقدر بزرگه تنهایی این مرد
که حتی تو دریا نمیشه غرقش کرد
من عاشقت هستم اینو نمی فهمی
یه چیزو میدونم که خیلی بیرحمی
همیشه می گفتی شاهی گدایی کن
ظالم بمون اما مظلوم نمایی کن
هرچی بدی کردی پای من بنویس
نتیجهی این عشق بازم مساوی نیست
2) شما
تو چشمتون چه قصههاست
نگاهتون چه آشناست
اگه بپرسین از دلم
میگم گرفتار شماست
نگاهتون پیش منه
حواستون جای دیگه ست
خیالتون اینجا که نیست
پیش یه رسوای دیگه ست
نفس نفس تو سینهام
عطر نفسهای شماست
اگر که قابل بدونین
خونه دل جای شماست
می میرم از حسادت
دلی که دلدار شماست
کاش میدونستم اون کیه
که این روزا یار شماست
خوشا به حال اون کسی
که توی رویای شماست
شما گناهی ندارین
این روزگار بیوفاست
تو خلوت شبونهام
خالی فقط جای شماست
تو جام می تموم شب
نقش دو چشمای شماست
چند آهنگ از ابی
3) تحمل کن
تحمل کن عزیز دل شکسته
تحمل کن به پای شمع خاموش
تحمل کن کنار گریه من
به یاد دلخوشیهای فراموش
جهان کوچک من از تو زیباست
هنوز از عطر لبخند تو سرمست
واسه تکرار اسم ساده توست
صدایی از من عاشق اگر هست
منو نسپار به فصل رفته عشق
نذار کم شم من از آینده تو
به من فرصت بده گم شم دوباره
توی آغوش بخشاینده تو
به من فرصت بده برگردم از من
به تو برگردم و یار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم
نذار از رفتنت ویرون شه جانم
نذار از خود به خاکستر بریزم
کنار من که وا میپاشم از هم
تحمل کن تحمل کن عزیزم
به من فرصت بده رنگینکمون شم
از آغوش تو تا معراج پرواز
حدیث تازه عشق توام من
به پایانم نبر از نو بی آغاز
منو نسپار به فصل رفته عشق
نذار کم شم من از آینده تو
به من فرصت بده گم شم دوباره
توی آغوش بخشاینده تو
به من فرصت بده برگردم از من
به تو برگردمو یار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم
به من فرصت بده باز از سر نو
دچار تو گرفتار تو باشم
4) بی اعتنا
به من بی اعتنا باش و تظاهر به خیانت کن
به هر عشقی به غیر از من اگه میتونی عادت کن
اگه دوست داری عمرت رو تو تنهایی حرومش کن
اگه میتونی با من باش نمیتونی تمومش کن
تو در اوج غروری و حالا وقت فرودت نیست
منم چیزی ازت میخوام که شاید تو وجودت نیست
نمیدونم که از فردا چه راهی با تو در پیشه
تو هم مثل خودم هستی نمیدونی که چی میشه
چقدر فکر تو درگیر یه بار آسوده با من باش
نگو بی فایده است این عشق یکم بیهوده با من باش
یکی بدبین به این عشقه یکی داره تلف میشه
فقط با مرگ من انگار تو شکت برطرف میشه
تو در اوج غروری و حالا وقت فرودت نیست
منم چیزی ازت میخوام که شاید تو وجودت نیست
نمیدونم که از فردا چه راهی با تو در پیشه
تو هم مثل خودم هستی نمیدونی که چی میشه
5) کی اشکاتو پاک میکنه؟
کی اشکاتو پاک میکنه، شبا که غصه داری
دست رو موهات کی میکشه، وقتی منو نداری
شونه ی کی مرهم هق هقت میشه دوباره
از کی بهونه میگیری، شبای بی ستاره
برگ ریزونای پاییز کی چشم برات نشسته
از جلوپات جمع میکنه برگای زرد و خسته
کی منتظر میمونه ، حتی شبای یلدا
تا خنده رولبات بیاد، شب برسه به فردا
کی از سرود بارون قصه برات میسازه
از عاشقی میخونه وقتی که راه درازه
کی از ستاره بارون، چشماشو هم میذاره
نکنه ستاره ای بیاد و یاد تو رو نیاره
مطالب بیشتر
- پیرامون کتاب و کتابخوانی3 روز پیش
هرمان هسه: چرا کتاب میخوانیم؟
- موسیقی بی کلام2 هفته پیش
رویش موسیقی…
- معرفی کتاب2 هفته پیش
«شرارهها» اثر مارگریت یورسنار با ترجمۀ رضا رضایی
- هنرِ زندگی2 هفته پیش
هنر «دیوونه» بودن
- تحسین برانگیزها1 هفته پیش
کریستف بالایی: مدافع ادبیات معاصر ایران در غرب
- هنرِ زندگی1 هفته پیش
معجزۀ ادبیات و فلسفه در آفرینش شادی درون و سلامت زندگی
- معرفی کتاب1 هفته پیش
توتوچان، دخترکی آنسوی پنجره نوشتهی تتسوکو کورویاناگی
- نویسندگان جهان2 هفته پیش
گوستاو فلوبر از نگاه ماریو بارگاس یوسا