با فلسفه

عکس‌نوشته‌هایی از تأمل‌برانگیزترین جملات شوپنهاور

عکس‌نوشته‌هایی از تأمل‌برانگیزترین جملات شوپنهاور

 

1)

کسی که دارای هرگونه برتری است، باید تفاوت خود و دیگران را مد نظر داشته باشد تا دیگران آن را به کلی فراموش نکنند زیرا اگر چنین کسی از روی پاکی و خوش‌قلبی، امتیازات خود را نادیده بگیرد و با آنان طوری بیامیزد که گویی در ردیف آن‌هاست، باور می‌کنند و با او مانند هم‌سنخ خویش رفتار می‌کنند. این نکته را به ویژه به کسانی توصیه می‌کنم که دارای بالاترین مزیت: یعنی مزیت واقعی هستند که عبارت است از خصوصیات برتر شخصیتی. زیرا این‌گونه مزیت مانند مدال افتخار و عنوان نیست که مردم دائم آن را ببینند یا درباره‌اش بشنوند و فراموشش نکنند: وگرنه مکرر خواهد دید که سفیه به عاقل آموزش می‌دهد. این ضرب‌المثل عربی فوق‌العاده است که:

«با بردگان مزاح مکن، زیرا دیری نخواهد گذشت که نشیمنگاه خود را به تو نشان خواهند داد.»

 

2)

بی‌شک فروتنی به عنوان فضیلت اختراع مفیدی برای اشخاصِ بی‌سروپاست، زیرا در نتیجۀ فروتنی هرکس ناچار می‌شود درباره خود طوری سخن بگوید که گویی در شمار آنان است. فروتنی واقعاً یکسان کردن آدمیان است، زیرا به این نتیجه منجر می‌شود که گویی جز افراد بی‌سروپا کسی در جهان نیست.

 

3)

مبتذل‌ترین نوع غرور، غرور ملی است، زیرا کسی که به ملیت خود افتخار می‌کند در خود کیفیت باارزشی برای افتخار ندارد، وگرنه به چیزی متوسل نمی‌شد که با هزاران نفر در آن مشترک است. برعکس، کسی که امتیازات فردی مهمی در شخصیت خود داشته باشد، کمبودها و خطاهای ملّت خود را واضح‌تر از دیگران می‌بیند، زیرا مدام با این‌ها برخورد می‌کند.اما  هر نادان فرومایه که هیچ افتخاری در جهان ندارد، به مثابه آخرین دستاویز به ملتی متوسل می‌شود که خود جزیی از آن است. چنین کسی آماده و خوشحال است که از هر خطا و حماقتی که ملتش دارد، با چنگ و دندان دفاع کند.

 

4)

تفاوت میان خودپسندی و غرور در این است که غرور، اعتقاد راسخ به ارزش فوق‌العاده خویش در زمینه‌ای خاص است، اما خودپسندی، خواست ایجاد چنین اعتقادی در دیگران است و معمولا با این آرزوی نهان همراه است که در نهایت، خود نیز بتوانیم به همان اعتقاد برسیم. بنابراین غرور، از درون انسان نشأت می‌گیرد و در نتیجه، قدردانی مستقیم از خویشتن است، اما خودپسندی کوششی است برای جلب قدردانی از بیرون، یعنی دستیابی غیرمستقیم به قدردانی است. از این‌رو خودپسندی، آدمی را پرگو و غرور کم‌گو می‌کند. اما فرد خودپسند باید بداند که احترامی را که طالب آن است، با سکوت مداوم، آسان‌تر و مطمئن‌تر می‌توان به دست آورد تا با سخن گفتن، حتی اگر زیباترین سخنان باشد.

 

عکس‌نوشته‌هایی از تأمل‌برانگیزترین جملات شوپنهاور

 

5)

وقتی می‌بینیم که هدف غایی تقریباً همه چیزهایی مردم در طول زندگی، با قبول مشقت بی‌وقفه، پذیرش هزاران خطر، با تحمل سختی و تلاش فراوان، در پی آن‌اند، این است که در نظر دیگران ارتقا پیدا کنند، به طوری که نه تنها مقام، عنوان و نشان افتخار، بلکه نیز ثروت و حتی علم و هنر را اساساً و به طور عمده به همین علت دنبال می‌کنند، و تنها هدفی که در راه آن می‌کوشند، جلب بیش‌تر احترام دیگران است، به ما ثابت می‌شود که آدمیان چقدر نادان‌اند.

 

6)

هرچه انسان از لحاظ درونی غنی‌تر باشد، دیگران را تهی‌تر می‌یابد و بسیاری از چیزهایی که افراد عادی را ارضا می‌کند برای او سطحی و پوچ است. شاید این همان قانون کلی تاوان دادن باشد، که اعتبار خود را این‌جا هم نشان می‌دهد. آری، بارها گفته‌اند _ و تاحدی هم قانع کننده است_ که انسان کوته فکر اساساً سعادتمندترین انسان‌هاست. البته هیچ‌کس به این سعادت رشک نمی‌برد. 

 

7)

پلیدی در جهان حاکم است و انسان‌ها تأسف‌برانگیزند. در چنین جهانی، کسی که غنای درونی دارد مانند کلبه‌ای روشن، گرم و شادان، در شب میلاد مسیح است، در میان برف و یخ‌بندان زمستانی. بنابراین، سعادتمندترین سرنوشت بر کره خاک بی‌شک داشتن شخصیتی برجسته و غنی و به ویژه روحی پر استعداد است، حتی اگر آدمی در زمرۀ درخشان‌ترین شخصیت‌ها نباشد. از این رو جملۀ کریستین،

ملکه سوئد، هنگامی که هنوز بیش از نوزده سال نداشت، درباره دکارت، که او را فقط از طریق یک رساله و گزارشات شفاهی می‌شناخت

خردمندانه است. دکارت در آن زمان بیست سال بود که در هلند در انزوای کامل می‌زیست:

«دکارت خوشبخت‌ترین همۀ انسان‌هاست و موقعیت او در نظر من رشک‌آور است.»

 

8)

دغدغۀ فکری مردم عادی فقط این است که وقت بگذرانند اما دغدغه کسی که استعدادی دارد این است که از آن استفاده کند.

 

9)

آدمی هرچه در درون خود بیش‌تر مایه داشته باشد، از بیرون کم‌تر طلب می‌کند و دیگران هم کم‌تر می‌توانند چیزی به او عرضه کنند. از این‌رو، بالا بودن شعور به دوری از اجتماع منجر می‌گردد.

 

10)

آن‌کس که مدام از لذت شخصیت فوق‌العاده و ذهن برجسته‌ای برخوردار است، بیش‌تر لذت‌هایی را که عموم مردم در پی آن‌اند، نه تنها زاید، بلکه مزاحم و آزاردهنده می‌یابد. از این‌رو هوراس می‌گوید:

«گوهرهای تراش خورده، مرمر، عاج، مجسمه‌های اتروسکی، تابلوها، نقره و جامه‌های ارغوانی: چه بسیارند کسانی که این‌ها را ندارند و کسانی هم هستند که هرگز نیازی به این‌ها ندارند

 

منبع

در باب حکمت زندگی

آرتور شوپنهاور

ترجمه محمد مبشری

نشر نیلوفر

مطالب مرتبط

  1. رمانِ درمان شوپنهاور نوشتۀ دکتر اروین یالوم
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

24 ساعت ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

4 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

5 روز ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی

جمله‌هایی به یادماندنی از نغمه ثمینی «لباس جایی است که فرهنگ‌ها برای حضور فیزیکی بدن‌ها…

1 هفته ago

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایتِ شیرجه به آب‌هایِ اعماق

«صید ماهی بزرگ» نوشتۀ دیوید لینچ: روایت شیرجه به آب‌هایِ اعماق آیدا گلنسایی: در کتاب…

2 هفته ago