به بهانۀ زادروز کیارستمی

عباس کیارستمی (۱ تیر ۱۳۱۹ تهران – ۱۴ تیر ۱۳۹۵ پاریس) فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده، کارگردان، کارگردان هنری، تدوین‌گر و عکاس بین‌المللی اهل ایران بود.

آثار وی با استقبال فراوان منتقدان، فستیوال‌ها و بنیادهای فرهنگی هنری جهان روبه‌رو شده‌ است. او دارای لیسانس نقاشی از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.[۵] کیارستمی از سال ۱۹۷۰ میلادی در عرصهٔ سینما شروع به فعالیت کرد، او بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه و مستند ساخته است. از مهم‌ترین آثار وی می‌توان به: سه‌گانه کوکر، کلوزآپ (۱۹۹۰)، طعم گیلاس (۱۹۹۷)، باد ما را خواهد برد (۱۹۹۹) و کپی برابر اصل (۲۰۱۰) اشاره کرد.کیارستمی علاوه بر سینما در عرصه‌های دیگر هنری از جمله شعر، عکاسی، چیدمان، موسیقی، طراحی گرافیک، طراحی و نقاشی نیز فعال بود. او را باید در زمره سینماگران موسوم به موج نوی سینما در ایران به شمار آورد.سادگی، استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهره‌گیری از فضاهای روستایی، حذف کارگردان، شاعرانگی و نیز مکالمهٔ شخصیت‌ها در خودرو برخی از ویژگی‌های فیلم‌های کیارستمی است. کیارستمی برنده چندین جایزهٔ بزرگ سینمایی است. کیارستمی پنج بار نامزد دریافت جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن شد و در سال ۱۹۹۷ در پنجاهمین دورهٔ جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس موفق به دریافت این جایزه گردید.

به بهانۀ زادروز کیارستمی نگاهی به زندگی و آثار او

عکس پروین امیر قلی

در سال ۱۳۴۹ با پروین امیر قلی ازدواج کرد ولی در سال ۱۳۶۲ از او طلاق گرفت و با دو فرزند خود احمد ( متولد ۱۳۵۱ ) و بهمن ( متولد ۱۳۵۸ ) زندگی کرد. بهمن کیارستمی در سال ۱۳۷۳ در سن پانزده سالگی با کارگردانی مستند سفر به سرزمین مسافر تبدیل به کارگردان و فیلمبردار شد .

وی همیشه عینکی بر چشم خود دارد که دلیل آن حساسیت وی به نور گفته شده.

کیارستمی در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد. نخستین تجربهٔ هنری او نقاشی بود او این هنر را تا پایان دوران نوجوانی همچنان ادامه داد تا آنجا که در سن ۱۸ سالگی توانست در یک مسابقهٔ نقاشی برندهٔ جایزه شود. وی اندکی پس از این کامیابی در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد. او در دانشگاه بیشتر به فراگیری نقاشی و طراحی گرافیک پرداخت و در هنگام تحصیل برای تأمین هزینه‌های زندگی به عنوان پلیس راهنمایی رانندگی مشغول به کار شد.

کیارستمی از سال ۱۳۴۰ یعنی در دهه ۱۹۶۰ به عنوان نقاش تبلیغاتی در آتلیه ۷ و یکی دو مؤسسهٔ دیگر به کار طراحی جلد کتاب، پوستر و آگهی‌های بازرگانی پرداخت، و بعدها به «تبلی فیلم» رفت. از سال ۱۳۴۶ در سازمان تبلیغاتی نگاره به طراحی و ساختن تیتراژ فیلم پرداخت که نخستین آنها تیتراژ فیلم وسوسهٔ شیطان ساختهٔ محمد زرین دست بود. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم‌های قیصر و رضا موتوری ساختهٔ مسعود کیمیایی را او انجام داد.

مدتی بعد به دعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت «امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشت به کانون رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت. در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم مسافر در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب پایه‌گذار سینمایی شد که تا به حال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شده‌اند. عباس کیارستمی با فیلم طعم گیلاس در سال ۱۹۹۷ جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن را هم از آن خود کرده‌است. کیارستمی از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ روی هم رفته ۱۵۰ آگهی بازرگانی برای تلویزیون ایران ساخت.

او تا پایان دههٔ ۱۹۶۰ آگهی آغاز فیلم‌هایی همچون قیصر ساختهٔ مسعود کیمیایی و طرح کتاب‌های کودکان را انجام داد. کیارستمی در ۱۹۶۹ با پروین امیرقلی ازدواج کرد و در سال ۱۹۸۲ از او جدا شد. آن‌ها از این پیوند صاحب دو پسر به نام‌های احمد زادهٔ ۱۹۷۱ و بهمن ۱۹۷۸ شدند. فرزند دوم او بهمن کیارستمی در سال ۱۹۹۳ در سن ۱۵ سالگی مدیر فیلم‌برداری و کارگردان شد و فیلم مستند سفری به دیار مسافر را ساخت.

کیارستمی از جمله کارگردانانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در کشور باقی‌ماند. او بر این باور است که تصمیم به ماندن مهم‌ترین تصمیم او برای زندگی حرفه‌ای اش بوده است. او می‌گوید که حضور همیشگی اش در ایران و ملیت ایرانی اش توانایی او در ساخت فیلم را دو چندان کرده است، وی در این باره گفت:

اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی‌دهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه‌ای که در سرزمین مادری اش می‌تواند بدهد نیست. این یک قانون طبیعت است. فکر می‌کنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم درست مانند این درخت شده بودم.

به بهانۀ زادروز کیارستمی نگاهی به زندگی و آثار او

نظر کیارستمی نسبت به جنگ ایران و عراق

حبیب احمدزاده داستان‌نویس، فیلمنامه‌نویس و مستندساز معاصر ایرانی بعد از این که فیلمی از عباس کیارستمی در دانشگاه سیراکیوز منتشر شد و صحبت‌های او مجادلات زیادی در فضای سینمای ایران منتشر کرد، باگله‌مندی گفتگوی تلفنی‌ای با او انجام می‌دهد و نظرش را نسبت به جنگ می پرسد.کیارستمی پاسخ می دهد:« من نمی‌دانم چطور باید این سوال شما را پاسخ بدهم؛ چون با وجود تماس‌های مکرری که با من گرفته شد، خیال نداشتم به این اتهامی که به من وارد شده اعتنایی بکنم. اما سوال عزیزی مثل شما که خودتان از رزمنده‌های جنگ هستید را نمی‌توانم بی‌جواب بگذارم و اگر کسی حق داشته باشد از من درباره این موضوع سوال کند شما هستید که مستقیما با جنگ درگیر بودید، ببینید ما همه‌ نسبت به رزمندگان دین داریم، من تصور نمی‌کنم حتی کسانی که ضد انقلاب‌ هستند چه داخل و چه خارج ایران، بتوانند در این دین شک بکنند.

چند شب پیش در تلویزیون دیدم که متاسفانه مجری با لحن هیجانی که همه را تحریک می‌کرد، می‌گفت که مننسبت به حماسه‌یی که این جوانان خلق کردند، وفاداری نداشتم و پیشنهاد کرد که اگر کیارستمی پوزش بخواهد و بگوید که این یک اشتباه لفظی بوده، قضیه به سرانجام خواهد رسید. ولی من نفهمیدم بابت چه باید پوزش بخواهم وقتی چیزی نگفتم که در نفی این حماسه‌آفرینان باشد.»

نظر منتقدان جهان نسبت به کارگردان

عده ای از سرشناس ترین منتقدان سینمای جهان نسبت به فیلمهای عباس کیارستمی نظرهایی دارند.گزیده ای از این نظرها را در زیر بخوانید:

جاناتان روزنبام: از چند نظر می شود فیلم هایش را دید؛ از فیلم های کوتاهش در کانون تا فیلم های بلندش، از فیلم های سینمایی تا کارهایش برای گالری ها و موزه ها، از فیلم ها تا ویدئوهای دیجیتالش، و فیلم های ایرانی و غیرایرانی اش.

کنت جونز: این هم اتفاقی رایج است: تقسیم کردن فیلم چند دوره و یک فیلم به عنوان شروع یک دوره جدید.این کار به ما کمک می کند راهی برای فکر کردن به کارنامه فرد پیدا کنیم. گاهی خود فیلمساز است که نقاط عطف و دوره های کارش را بیان می کند، مثلا در مصاحبه ها و این کاری است که آندره تشینه انجام داده یا برادران داردن انجام دادند (در مورد این دو برادر فاصله میان «دوست دارم» و «عهد» برای هر علاقه مندی مشهود است). اما حس می کنم این کار به نتیجه مثمرثمری نمی رسد. حدس می زنم می شود گفت ورود دیجیتالیسم با «الفبای آفریقا» یک جور نقطه عطف برای کیارستمی بود. یادم هست همان موقع ها اتفاقی با او ملاقات کردم و به من گفت تجربه دیجیتال چه نجات بخش و آزادی بخش بوده برایش. اما البته، با پیشرفت تکنولوژی او راه بازگشتش به شکوه بصری دنیای طبیعی را در فیلمی مثل «کپی برابر اصل» پیدا کرد.

ژان- میشل فرودون : معنادارترین جنبه کار او انسجام آن است، یعنی وفاداری هنرمند به جهان بینی اش و وفاداری یک انسان به اصول اخلاقی اش. با این حال، در حوزه «فعالیت حرفه ای» (که شک دارم این عبارت را دوست داشته باشد) که بیش از چهار دهه کار را پوشش می دهد، شاید متخصص امر آن را به چندین دوره تقسیم کنند: دوره کانون پرورش فکری که البته شامل گام های عمده دیگر (از جمله داستان بیشتر کلاسیک «گزارش»، مستند بسیار موشکافانه درباره حقوق شهروندی به اسم «همشهری»، و فیلم کوتاه تمثیلی شاعرانه و طنز «راه حل») نیز می شود.

بعد دوران پختگی در حوزه فیلم های بلند، با «سه گانه کوکر»، «کلوزآپ»، «طعم گیلاس» و «باد ما را خواهدبرد» از راه رسید. و بعد از آن، آغاز استفاده از دوربین های دیجیتال کوچک ، و ارتباط با هنر معاصر جهانی («الفبای آفریقا»، «ده»، «پنج»، «شیرین») و ساخت فیلم های خارج از ایران («کپی برابر اصل»، «مثل یک عاشق»). البته چنین نگاهی بسیار ساده انگارانه است، زیرا هم پوشانی هایی که در کار او وجود دارد و تعاملاتی نیز با دیگر فعالیت های هنری صورت گرفته و البته باید فعالیت های چشمگیر او را نیز در حمایت از دیگران- که بیشتر در حوزه فیلم نامه نویسی و تدوین اتفاق افتاده- مد نظر قرار داد.

بااین حال، این زمان بندی (۱۹۷۹-۱۹۸۶، ۱۹۸۷- ۱۹۹۹، ۲۰۰۰-۲۰۰۸، ۲۰۰۹-… ) یک نگاه کلی و جامع معنادار ارائه می دهد و شرحی است بر توانمندی کیارستمی برای این که خود را با واقعیت موقعیت ها، تغییرات تکنولوژیک و تعامل بین معانی مختلف بیانی وفق دهد و همچنان به خودش وفادار بماند.

جف اندرو: می فهمم چرا برخی تصمیم می گیرند کارنامه او را به چند دوره تقسیم کنند- فیلم هایی که با بچه ها ساخت، فیلم هایی درباره فضای غیرشهری ایران، تجربه های دیجیتال، فیلم هایی که خارج از ایران ساخت- اما به نظرم این تفکیک به این سادگی ها نیست. از یک طرف، در تمامی این دوره ها «استثناهایی» وجود دارد (مثلا روزگاری که داشت درباره بچه ها فیلم می ساخت درباره بزرگسالان هم فیلم ساخته)، پس هیچ خط تمییز و مرزبندی واضحی وجود ندارد.

به بهانۀ زادروز کیارستمی نگاهی به زندگی و آثار او

پاسخ بی تعارف کیارستمی به سوالی درباره آزادی بیان در ایران

عباس کیارستمی نظر صریحی درباره آزادی بیان در ایران دارد. بدون هیچ توضیحی سوال یک خبرنگار و پاسخ کیارستمی را درباره این مقوله بخوانید:

شما با آزادی بیان باور نکردنی، تمام حریم های ممنوعه را می شکنید و از موضوعات گوناگونی سخن می گویید. این اتفاق چگونه ممکن شد؟ فیلم شما سانسور نشد؟

من در آزادی کامل کارم را انجام دادم. تقاضای مجوز نکردم، زیرا وقتی هم که مجوز می گیرم، موقع فیلمبرداری سناریو را عوض می کنم در عوض، فیلم که تمام شد آن را به مقامات نشان دادم. من از واکنش آنها بیمناک بودم ، زیرا کارم قبلا سانسور شده بود. اما از آنجایی که ایران کشوری پر از غافلگیری هاست ، به من گفتند: «اوه، چه فیلم خوبی ، هیچ مشکلی ندارد» من هم البته کاملا متعجب و خوشحال شدم.

فیلم‌سازی دههٔ ۱۹۷۰

پرتره کیارستمی در سال ۱۹۶۹ هنگامی که موج نوی سینمای ایران با فیلم گاو ساختهٔ داریوش مهرجویی آغاز شد، کیارستمی کمک کرد تا بخشی برای فیلمسازی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران ایجاد شود. فیلم دوازده دقیقه‌ای نان و کوچه ۱۹۷۰ ساختهٔ کیارستمی، آغازگر همکاری کانون در ساخت فیلم بود. این فیلم کوتاه نئورئالیسم داستان بچه مدرسه‌ای بیچاره‌ای را روایت می‌کرد که گرفتار یک سگ وحشی شده بود. فیلم بعدی زنگ تفریح نام داشت که در سال ۱۹۷۲ ساخته شد.

کم‌کم کانون به کارگاهی مهم برای ساخت فیلم‌های ایرانی تبدیل شد و نه تنها فیلم‌های کیارستمی بلکه فیلم‌هایی چون دونده و باشو، غریبهٔ کوچک هم توسط همین کارگاه هنری ساخته شد. در دههٔ ۱۹۷۰ در هنگام نو شدن ادبی فرهنگی سینمای ایران، کیارستمی به فردگرایی در فیلم‌سازی روی آورد. هنگامی که دربارهٔ نخستین فیلم او سخن به میان آمد او چنین پاسخ داد:

نان و کوچه نخستین تجربهٔ سینمایی من بود و باید بگویم که بسیار دشوار بود. من مجبور بودم با یک بچهٔ بسیار کوچک، یک سگ و یک گروه فیلم سازی غیرحرفه‌ای البته به جز مدیر فیلم‌برداری که مدام غُر می‌زد و اعتراض می‌کرد کار کنم. خوب مدیر فیلم‌برداری در صحنه حق داشت چون من از روش فیلم‌سازی که او بدان خو گرفته بود پیروی نمی‌کردم.

عباس کیارستمی در سال ۱۳۵۶ خورشیدی کیارستمی پس از فیلم تجربه ۱۹۷۳، فیلم مسافر را در سال ۱۹۷۴ ساخت.مسافر روایتگر داستان پسری ده ساله و پُر دردسر به نام قاسم جولایی (با بازی حسن دارابی) است که در یکی از شهرهای کوچک ایران زندگی می‌کند و می‌خواهد برای تماشای مسابقهٔ تیم فوتبال مورد علاقه‌اش به تهران برود اوبرای این کار، دوستان و همسایگانش را هم فریب می‌دهد و پس از چندین ماجراجویی در نهایت به موقع بهورزشگاه تهران می‌رسد. این فیلم، تصمیم پسر را به عنوان هدفش؛ و کوتاهی‌ها و بی تفاوتی‌هایش را به صورت تأثیر رفتار او بر دیگران به‌ویژه نزدیکانش نمایش می‌دهد.

این فیلم به بررسی رفتار آدمی و تعادل راستی و ناراستی می‌پردازد. فیلم ویژگی‌های کیارستمی یعنی واقع‌گرایی، سادگی و سبک پیچیده و همچنین نوعی شیفتگی بین روح و جسم بشری را به نمایش گذاشت. مسافر، فیلمی زمینه‌ساز در کارنامهٔ وی ارزیابی می‌شود، از این جهت که المان‌هایی صوری و روایی در آن وجود دارد که تا به امروز، در همهٔ آثار کیارستمی مشترکند؛ و آن سبک مستندگونه و ادغام دو ویژگی پارادوکسال یعنی سادگی و پیچیدگی است.

در ۱۹۷۵ کیارستمی دو فیلم کوتاه به نام‌های من هم می‌توانم و دو راه حل برای یک مسئله را کارگردانی کرد. در آغاز سال ۱۹۷۶ فیلم رنگ‌ها و پس از آن فیلم پنجاه و چهار دقیقه‌ای لباسی برای عروسی را به نمایش درآورد. لباسی برای عروسی نمایش دهندهٔ داستان سه نوجوان است که بر سر یک لباس برای یک جشن عروسی با هم درگیر می‌شوند.

این فیلم برنده دیپلم افتخار جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو و برنده دیپلم ویژه هیئت داوران و جایزه تلویزیون ملی ایران یازدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران شد. نخستین فیلم بلند کیارستمی، فیلم ۱۱۲ دقیقه‌ای گزارش است که در سال ۱۹۷۷ به نمایش درآمد. در این فیلم به یک ممیز مالیاتی پرداخته می‌شود که متهم به دریافت رشوه شده و در ادامهٔ ماجرا یک خودکشی هم در داستان روی می‌دهد.کیارستمی در سال ۱۹۷۹ فیلم قضیهٔ شکل اول، شکل دوم را ساخت.

به بهانۀ زادروز کیارستمی نگاهی به زندگی و آثار او

دههٔ ۱۹۸۰ کیارستمی در آغاز دههٔ ۱۹۸۰ چندین فیلم کوتاه را کارگردانی کرد که از جملهٔ آن‌ها می‌توان به: بهداشتدندان ۱۹۸۰، به ترتیب یا بدون ترتیب ۱۹۸۱، همسُرایان ۱۹۸۲ و همشهری ۱۹۸۳ اشاره کرد. کیارستمی با ساخت فیلم خانه دوست کجاست؟

در سال ۱۹۸۷ در بیرون از ایران هم شناخته شد و مورد تحسین قرار گرفت. کیارستمی جایزه گریفون برنزی و مدال طلای شهر را از جشنواره فیلم جیفونی دریافت کرد و در لوکارنو مورد تمجید بسیاری قرار گرفت. وی نامزد پلنگ طلایی، برنده پلنگ برنزی، برنده جایزه کنفدراسیون بین‌المللی هنر سینما، برنده جایزه فیبرشی و برنده جایزه فیلم منتخب انجمن منتقدان فیلم جشنواره فیلم لوکارنو شد.

خانهٔ دوست کجا است داستان ساده‌ای دربارهٔ یک پسر مدرسه‌ای هشت سالهٔ باوجدان را روایت می‌کند که تلاش می‌کند دفترچه دوستش را که در روستای همسایه زندگی می‌کند به او بازگرداند وگرنه دوستش را از مدرسه بیرون می‌کنند. در طول این فیلم باورهای سنتی روستانشینان ایران نمایش داده شده است. کیارستمی این فیلم را از نگاه یک کودک می‌سازد. بهره‌گیری شاعرانه از منظره‌های روستایی ایران و همچنین نشان دادن واقعیت زندگی از نکته‌های مورد توجه در این فیلم است.

منتقدان سه فیلم خانهٔ دوست کجاست؟ و زندگی و دیگر هیچ ۱۹۹۲ و زیر درختان زیتون ۱۹۹۴ را به سه‌گانه کوکر یا سه‌گانه زلزله تشبیه کرده‌اند چون هر سه فیلم، روستایی به نام کوکر در ایران را به تصویر می‌کشد. پایهٔ فیلم به زمین‌لرزه رودبار و منجیل مربوط می‌شود که در آن ۴۰٬۰۰۰ تن جانشان را از دست دادند. کیارستمی از نمادهای زندگی، مرگ، تغییر و دوام برای ارتباط سه فیلم استفاده می‌کند.

این سه‌گانه در دههٔ ۱۹۹۰ در فرانسه و دیگر کشورها از جمله هلند، سوئد، آلمان و فنلاند بسیار خوش درخشید و با کامیابی روبرو شد. کیارستمی خود این سه فیلم را به عنوان سه‌گانه نمی‌شناسد، بلکه می‌گوید دو فیلم آخر و طعم گیلاس (۱۹۹۷) با هم یک سه‌گانه را می‌سازند و هر سه دربارهٔ ارزش زندگی بحث می‌کنند. کیارستمی برای زیر درخت زیتون مورد توجه اکثر منتقدان قرار گرفت. کیارستمی در ۱۹۸۷ داستان فیلم کلید را نوشت و تدوین کرد اما آن را کارگردانی نکرد. او در ۱۹۸۹ فیلم مشق شب را ساخت.

به بهانۀ زادروز کیارستمی نگاهی به زندگی و آثار او

دههٔ ۱۹۹۰ نخستین فیلم کیارستمی در دههٔ ۱۹۹۰ کلوزآپ نام داشت که روایتگر یک داستان واقعی بود. داستان کلوزآپ، مربوط به فردی عاشق سینما، به نام حسین سبزیان بود که وارد یک خانواده می‌شود و خود را محسن مخملباف معرفی می‌کند. در پایان فیلم مخملباف واقعی پیدا می‌شود و سبزیان در دادگاه می‌گوید به دلیل علاقه به سینما دست به این کار زده است.

بخش‌هایی از این فیلم مستند و بخشی از آن استودیویی است. کیارستمی برای این ساخته‌اش در نزد جامعه غرب شناخته تر شد و فیلمش در سراسر اروپا به نمایش درآمد و مورد تحسین قرار گرفت. کلوزآپ در سال ۲۰۱۲ نیز توسط نشریهٔ سایت اند ساوند در فهرست ۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما قرار گرفت وجایزه فیبرشی جشنواره بین‌المللی فیلم استانبول و جایزه ویژه منتقدان جشنواره بین‌المللی فیلم مونترال را به دست آورد.

نانی مورتی در سال ۱۹۹۶ فیلم کوتاهی با نام روز افتتاحیه کلوزآپ دربارهٔ نمایش کلوزآپ در رم ساخت.وی در همین سال نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه لژیون دونور را دریافت کرد. کیارستمی در ۱۹۹۲ فیلم زندگی و دیگر هیچ را ساخت و برنده جایزه بخش نوعی نگاه در چهل و پنجمین جشنواره فیلم کن شد. به بیان منتقدین، این فیلم یکی از سه‌گانهٔ کوکر یا سه‌گانهٔ زلزله بود.

این فیلم دربارهٔ یک پدر و پسر است که چند روز پس از زلزلهٔ ۱۹۹۰ یا ۱۳۶۹ کوکر، از تهران به این منطقه می‌روند تا از سلامتی دو پسر جوان که در زلزله بوده‌اند، با خبر شوند.آن‌ها در جریان سفر به این منطقه با بازماندگان زلزله روبرو می‌شوند که چگونه در سختی به زندگی خود ادامهمی‌دهند.

کیارستمی در آن سال برندهٔ جایزهٔ روبرتو روسلینی شد. این نخستین جایزهٔ تخصصی بود که او برای کارگردانی یک فیلم دریافت می‌کرد. زیر درختان زیتون آخرین فیلم از سه‌گانهٔ کوکر بود. کسانی همچون آدریان مارتین، سبک این سه‌گانه را هندسی می‌دانند. مانند ارتباط الگوهای زیگزاگی در چشم‌اندازها و مناظر هندسی فیلم با زندگی واقعی و نیروهای جهانی.

فلاش‌بک‌هایی که در مسیر پر پیچ و خم زندگی و دیگر هیچ دیده می‌شود، به نوبهٔ خود ذهن بیننده را به فیلم خانهٔ دوست کجاست در سال ۱۹۸۷، یعنی پیش از زلزله می‌برد، این مسئله به‌طور نمادین ما را به‌سوی اتفاقات بعد، در فیلم زیر درخت زیتون سوق می‌دهد. در سال ۱۹۹۵ میلادی، میراماکس فیلمز، زیر درخت زیتون را در آمریکا منتشر کرد. کیارستمی برای فیلم تحسین شده زیر درخت زیتون برای اولین بار نامزد دریافت نخل طلایی جشنواره فیلم کن شد.

به بهانۀ زادروز کیارستمی نگاهی به زندگی و آثار او

بعدها، کیارستمی فیلمنامهٔ سفر و بادکنک سفید را برای همکار سابق خویش، جعفر پناهی نوشت. کیارستمی سپس در لومیر و شرکا، با ۴۰ کارگردان مطرح جهان مانند دیوید لینچ و میشائیل هانکه همکاری کرد.

طعم گیلاس فیلم بعدی کیارستمی در سال ۱۹۹۷ بود. این فیلم مورد تحسین منتقدان و سینماگران قرار گرفت. کیارستمی جایزهٔ نخل طلایی جشنواره فیلم کن ۱۹۹۷ و جایزهٔ بهترین فیلم خارجی انجمن منتقدان فیلم بوستون را برای طعم گیلاس بدست آورد و مورد تحسین جهانیان قرار گیرد.

مجله تایم در سال ۲۰۰۴ نیز این فیلم را بعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر تاریخ کن نامید. طعم گیلاس در ادامه به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان انجمن ملی منتقدان فیلم نیز انتخاب شد. مجموعه کرایتریون در ۱ ژوئن ۱۹۹۹ این فیلم را به عنوان یک فیلم منحصر به فرد اعلام کرد.این فیلم دربارهٔ مردی‌ست که قصد خودکشی دارد.

کیارستمی در سال ۱۹۹۹ فیلم باد ما را خواهد برد را جلوی دوربین برد. وی برای این فیلم نامزد دریافت جایزهٔ شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز بود اما موفق به کسب جایزهٔ شیر نقره‌ای شد. همچنین این فیلم، برندهٔ جایزهٔ فیپرشی جشنواره فیلم ونیز گردید و به عنوان یکی از صد اثر برتر سینمای جهان در دهه گذشته از نگاه برگزارکنندگان جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو انتخاب شد.

داستان فیلم در مورد گروهی روزنامه‌نگار است که برای تولید فیلمی مستند از آئین سوگواری به روستایی در کردستان می‌روند. اما پیرزنی که قرار است بمیرد، نمی‌میرد. یکی از جذابیت‌های فیلم، این بود که بیشتر شخصیت‌های آن جلوی دوربین ظاهر نمی‌شدند و فقط صدای آن‌ها شنیده می‌شود.

دههٔ ۲۰۰۰ در سال ۲۰۰۱ میلادی، کیارستمی و همکارش سیف‌الله صمدیان به درخواست صندوق بین‌المللی توسعهٔ کشاورزی سازمان ملل متحد، برای ساخت فیلمی مستند در مورد یتیمان اوگاندا، به کامپالا، اوگاندا سفر کردند. وی ده روز در آنجا ماند و مستند ای‌بی‌سی آفریقا را ساخت. هدف اصلی سفر در ابتدا، آمادگی برای ساخت فیلمی بلند بود، ولی کیارستمی ویرایش کامل فیلم را از طریق قطعه‌های ویدیوئی بدست‌آمده تمام کرد.

جف اندرو منتقد کمپانی تایم اوت، در مورد فیلم کیارستمی می‌گوید: «مانند ۴ اثر قبلی‌اش، این فیلم هم در موردمرگ نیست ولی در مورد مرگ و زندگی است: دربارهٔ اینکه آنها چگونه با هم ارتباط دارند و ما چه نگرشی را در مورد همزیستی آنان داریم.»

در سال ۲۰۰۲ میلادی، کیارستمی فیلم ده را کارگردانی کرد. در این فیلم زنی درون خودرویی نشسته‌است و در ده سکانس با ده شخص گفتگوهایی انجام می‌دهد و نمایی از زندگی زن امروزی در ایران را نشان می‌دهد. در این فیلم شخصیت اصلی داستان با پسرش، خواهرش، یک عروس آینده، یک فاحشه و پیرزنی مذهبی گفتگو می‌کند.این سبک فیلم‌سازی توسط بسیاری از منتقدان حرفه‌ای مورد همچون آو اسکات مورد تجلیل قرار گرفت. اسکات در نیویورک تایمز می‌نویسد:

«کیارستمی علاوه بر اینکه شناخته‌شده‌ترین کارگردان ایرانی در سطح بین‌المللی در دههٔ گذشته بوده است، جزو پیشروان سینمای خودرو نیز هست … او می‌داند خودرو مکانی‌ست برای تفکر، مشاهده و بالاتر از همه، صحبت کردن.». کایه دو سینما نیز این فیلم را جزو ۱۰ فیلم برتر دهه ۲۰۰۰ معرفی کرد و این فیلم نامزد دریافت نخل طلایی جشنواره فیلم کن ۲۰۰۲ شد.

به بهانۀ زادروز کیارستمی نگاهی به زندگی و آثار او

در سال ۲۰۰۳ میلادی، کیارستمی فیلم پنج را کارگردانی کرد. فیلمی شاعرانه، بدون هیچ دیالوگ و شخصیتی، فیلمی که هر بخشش تنها یک نمای طولانی ثابت است که حدود ده تا بیست دقیقه طول می‌کشد و جمعاً این مجموعهٔ یک ساعت و پانزده دقیقه‌ای را می‌سازد. کیارستمی قبل از نمایش فیلم از تماشاگران خواست که اگر خسته شدند، لطفاً سالن را ترک نکنند، چشمان‌شان را ببندند و فقط به صداها گوش کنند:

«شما این شانس را دارید که فیلم‌های دیگری را در سینماهای دیگر و در زمان‌های دیگر ببینید، اما این فیلم، برای اولین بار، و امیدوارم نه برای آخرین بار به نمایش گذاشته می‌شود و من مطمئنم که شما موفق به تماشای چنین فیلمی در هیچ سینمایی نخواهید شد پس تا آخر بنشینید و تمام آن را ببینید.» فیلم دارای ۵ قسمت است و با شات‌هایی طولانی که به‌صورت متوالی با دوربین دی وی بر روی دست در امتداد سواحل شهر خیخن در استان آستوریاس اسپانیا فیلمبرداری شد.

جف اندرو در مورد فیلم گفت: «این فیلم بیش از چند تصویر زیباست». او می‌افزاید: «با چینشی منظم شامل رنگین کمانی از روایت‌های انتزاعی و احساسی هستند که از جدایی و کنج خلوت به‌سوی جامعه، از حرکت به سوی سکون، از سکوتی نسبی به صدا و آواز، روشنایی به تاریکی و دوباره از تاریکی به روشنایی حرکت می‌کنند و به نوزایی و تجدید حیات پایان می‌پذیرند.» وی در این دهه جایزه آکیرا کوروساوا جشنواره فیلم سانفرانسیسکو برای یک عمر دستاورد هنری و دکترای افتخاری دانشگاه اکول نرمال سوپریور و دانشگاه سوربن را به دست آورد.

وی در سال ۲۰۰۴ میلادی، ۱۰ روی ده را ساخت. فیلمی مستند که در حین رانندگی گرفته بود و ده درس در مورد ساخت فیلم را به مخاطب توضیح می‌داد. سراسر فیلم توسط دوربینی ثابت که در ماشین نصب شده‌بود گرفته شد که یادآور شیوهٔ فیلمبرداری فیلم‌های طعم گیلاس و ده بود. در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ میلادی، وی فیلم جاده‌های کیارستمی را کارگردانی کرد. فیلم مستند ۳۲ دقیقه‌ای، ترکیبی از تصویر و شعر و موسیقی که با فیلم‌های سیاه و سفید ساخته شده‌است. تصویر پایانی فیلم شامل انفجاری مهیب است که به همهٔ آثار زندگی پایان می‌دهد.کیارستمی این فیلم را بر پایهٔ برخی از قطعه‌های مجموعه عکس‌هایی با نام «جاده‌ها» که خودش طی سال‌های متمادی با گذر از جاده‌های گوناگون گرفته، ساخته‌است. مجموعه عکس‌های جاده‌ها پیش از ساخت فیلم در نمایشگاه‌های گوناگون داخلی و خارجی به نمایش گذاشته شده بودند.

به بهانۀ زادروز کیارستمی نگاهی به زندگی و آثار او

در سال ۲۰۰۵ میلادی، او در ساخت فیلم بلیت‌ها با ارمانو اولمی و کن لوچ همکاری کرد. فیلمی ۳ اپیزودی که کارگردان یکی از اپیزودهای آن کیارستمی بود. مجموعه‌ای که در قطاری در حال عبور از ایتالیا اتفاق می‌افتاد. در نوامبر ۲۰۰۷ گاردین در گزارشی، کیارستمی را در رتبهٔ ششم، چهل کارگردان برتر معاصر سینما جهان قرار داد.

در سال ۲۰۰۸ میلادی، فیلم شیرین توسط کیارستمی کارگردانی شد. این فیلم تصویرگر نگاه ۱۱۳ بازیگر زن، بدون هیچ سخنی به دوربین فیلمبرداری است، در حالی که صداهایی از قرائت منظومهٔ خسرو و شیرین نظامی گنجوی به گوش می‌رسد. همهٔ بازیگران فیلم به‌جز ژولیت بینوش، ایرانی و همگی از هنرپیشگان حرفه‌ای سینما هستند.این فیلم نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی زبان جشنواره فیلم ونیز در سال ۲۰۰۸ شد.

دههٔ ۲۰۱۰

عباس کیارستمی کپی برابر اصل ۲۰۱۰ با هنرنمایی ژولیت بینوش که در توسکانی فیلم برداری شد، نخستین فیلمکیارستمی بود که در خارج از ایران تولید و فیلم برداری می‌شد. این فیلم از داستان رویارویی یک زن فرانسوی با یک مرد انگلیسی سخن می‌گفت. این فیلم در سال ۲۰۱۰ در جشنوارهٔ فیلم کن پذیرفته شد. پیتر بردشاو از گاردین این فیلم را «عجیب و جذاب» توصیف کرده بود و گفته بود که کپی برابر اصل به پردازش نمای یک ازدواج می‌پردازد ژولیت بینوش در این فیلم نقش زنی پرانرژی ولی با رفتارهایی ساختگی و گیج کننده یا به عبارت ساده‌تر زنی عجیب را دارد – آدمی تحصیل کرده که به نظر در زمینه‌هایی ناموفق است.

او نتیجه‌گیری کرده بود که «این کار، به طور قطع یک نمونه از تکنیک‌های ترکیبی کیارستمی بوده است که لزوماً نمونهٔ موفقی نیست.» در مقابل راجر ایبرت فیلم کیارستمی را برجسته دانسته و به این نکته اشاره کرده است که: «روش کیارستمی در پدیدآوردن فضا و دادن حس به فیلم برجسته است.» بینوش برای بازی در این فیلم، جایزهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن را در جشنوراه کن بدست آورد.

روزنامه لوموند در مورد کپی برابر اصل نوشت: «عباس کیارستمی، معروف‌ترین فیلم‌ساز ایرانی و از بزرگ‌ترین کارگردانان جهان، به‌دور از هیاهو، اکنون در ایتالیا به‌سر می‌برد و فیلم «کپی برابر اصل» را که «ژولیت بینوش» در آن نقش‌آفرینی دارد، مقابل دوربین برده است. دوری از ایران و ساخت فیلمی در ایتالیا انقلابی در سینمای کیارستمی است.»

کیارستمی برای کپی برابر اصل برای چهارمین بار نامزد دریافت نخل طلایی جشنواره فیلم کن شده بود. وی همچنین برای این فیلم جایزه جوانان جشنواره فیلم کن و جایزه بهترین فیلم خارجی زبان انجمن منتقدان فیلم دالاس‌فورت وورث را به دست آورد. فیلم بعدی کیارستمی به نام مثل یک عاشق ۲۰۱۲ که در ژاپن فیلمبرداری شد، بازخوردهای گوناگونی داشت. کیارستمی برای مثل یک عاشق برای پنجمین بار نامزد دریافت نخل طلایی جشنواره کن شده بود. در سال ۲۰۱۳ نشان افتخار دولت ژاپن و در سال ۲۰۱۴ نشان دکوراسیون علوم و هنر اتریش به او اهدا شد.

به بهانۀ زادروز کیارستمی نگاهی به زندگی و آثار او

داوری در جشنواره‌ها کیارستمی در بسیاری از جشنواره‌های فیلم به عنوان داور حضور داشته است که می‌توان از جشنواره فیلم کن در سال‌های ۱۹۹۳، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۵ به عنوان برجسته‌ترین آن‌ها یاد کرد. همچنین در سال ۲۰۰۵ سرپرست داوران در بخش دوربین طلایی جشنوارهٔ فیلم کن بود.

او در سال ۱۹۸۵ در جشنوارهٔ فیلم ونیز در سال ۱۹۹۰ در جشنوارهٔ فیلم لوکارنو در ۱۹۹۶ در جشنوارهٔ فیلم سن‌سباستین، در ۲۰۰۴ در جشنواره فیلم سائو پائولو، در ۲۰۰۷ در جشنوارهٔ فیلم کاپالبیو به عنوان سرپرست داوران و در سال ۲۰۱۱ در جشنواره فیلم کاستندورف صربستان به داوری پرداخت. او در بسیاری از جشنواره‌های فیلم در سراسر اروپا مانند جشنوارهٔ فیلم استوریل پرتغال، به طور مرتب حضور دارد.

ده فیلم‌ساز برتر آسیا کیارستمی و فیلم کلوزآپ ساخته وی، در جریان بیستمین جشنواره بین‌المللی فیلم پوسان ۲۰۱۵ در رده‌بندی برترین هنرمندان و فیلم‌های قاره آسیا، در میان ۱۰ هنرمند و اثر شاخص قاره قرار گرفتند. عباس کیارستمی در فهرست ۱۰ کارگردان برتر سینمای آسیا، پس از یاسوجیرو اوزو و هو شیائو-شین در رده سوم برترین‌هاقرار گرفته است. آکیرا کوروساوا، ساتیا جیت رای، وونگ کار وای، اپیچاتپونگ ویراستاکول، جیا ژانکه، کنجی میزوگوچی و ادوارد یانگ رتبه‌های بعدی این رده‌بندی را به خود اختصاص داده‌اند.

ششمین کارگردان برتر جهان روزنامه گاردین در سال ۲۰۱۱ در گزارشی فهرست ۴۰ کارگردان بزرگ معاصر سینمای دنیا را منتشر کرد. عباس کیارستمی در مکان ششم این لیست و بالاتر از بسیاری از چهره‌های نامدار سینما همچون دیوید کراننبرگ، دیوید فینچر، استیون سودربرگ، پدرو آلمودوار و گاس ون سنت قرار گرفت.

دیگر فعالیت‌ها کیارستمی تجربه‌های متفاوتی در زمینه‌های مختلف نظیر آهنگسازی، طراحی صحنه، پوستر و لباس، تدوین و حتی بازیگری و رهبری اپرا داشته‌است، وی همچنین در زمینهٔ عکاسی طبیعت شناخته شده‌است.او به تازگی دو کتاب از ادبیات کلاسیک ایران به نام‌های حافظ به روایت عباس کیارستمی و سعدی از دستخویشتن فریاد را منتشر ساخته‌است.

عکاسی نمایشگاه‌های عکس کیارستمی در ایتالیا، انگلستان، ژاپن، چین و موزه هنرهای معاصر تهران برپا شده است. در حراجی کریستی دبی به تاریخ ۱ مه ۲۰۰۸ میلادی، عکسی از کلکسیون عکس‌های عباس کیارستمی به قیمت حدود ۱۳۰ هزار دلار فروخته شد در ادامه این کار نمایشگاه دیگری از آثار کیارستمی در موزه هنر شهر امپراتوری، در قلب پکن برگزار شد. همچنین او دو نمایشگاه عکس در گالری گلستان برگزار کرده است. همچنین کیارستمی پوستر اصلی یازدهمین جشن بزرگ سینمای ایران را طراحی کرد.

کیارستمی در این پوستر، با استفاده از نماد دو درخت در امتداد عدد یازده و المان‌های سینمایی در پس‌زمینه سفید، به نوعی طراوت، رشد و بالندگی سینمای ایران را مورد توجه قرار داده است.

تیتراژ و طراحی پوستر به همین سادگی و یک حبه قند ساخته رضا میرکریمی نیز فیلمی بود که به خط عباس کیارستمی تیتراژ اولیه آن نوشته و به دست کیارستمی پوستر آن طراحی شده بود. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلمهای قیصر و رضا موتوری ساختهٔ مسعود کیمیایی نیز از دیگر اثرهای مورد توجه کیارستمی در طراحی بود.

موسیقی کیارستمی رهبری دو گروه اپرا را نیز در شهرهای پاریس و لندن به عهده داشت. او سابقه اجرای موفقیت آمیز اپرا زن‌ها همگی همان جورند را در جشنواره هنری فرانسه را در کارنامه خود دارد. همچنین عباس کیارستمی طراحی دکور صحنه، طراحی پوستر، بروشور و بلیت‌های کنسرت‌های مشکاتیان را انجام داده است.

چیدمان هفت چنار، چیدمان عباس کیارستمی منتخب چهارمین جشن تصویر ایران، (نصب شده در خانه هنرمندان ایران)معماریکیارستمی داور سومین دوره جایزه معماری میر میران بود و همچنین درکنار تقوایی، بهمن جلالی و سیف‌الله صمدیان به داوری اولین مسابقه عکس فرش دست باف در ایران پرداخت. کیارستمی به همراه چند تن از معماران ایرانی نیز نمایشگاه آثار معماری هفتم را برگزار نمود.

بیماری و مرگ در تاریخ ۷ فروردین ۱۳۹۵ خبرگزاری آفتاب خبر بستری شدن عباس کیارستمی را بر روی وب گاهخود درج کرد. کیارستمی در پی شدت گرفتن مشکلات جسمی، با نظر پزشکان معالج در بیمارستان بستری شد. در تاریخ شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ خبرگزاری ایسنا خبری مبنی بر اینکه عباس کیارستمی از سرطان دستگاه گوارش رنج می‌برد منتشر کرد کیارستمی به دلایل متعدد، از جمله خونریزی داخلی، چهار عمل جراحی را پشت سر گذاشت.

اولین عمل، عمل جراحی درمانی بود. دومین عمل به دلیل خونریزی داخلی صورت گرفت و سومین عمل برای برداشتن کیسه صفرا و آخرین عمل به دلیل عفونت پیشرفته بوده است. در ادامه روند درمان وی رو به پیشرفت گزارش شده و طول درمان بنا به تشخیص تیم معالج برای کنترل شرایط بیماری، عباس کیارستمی در خواب مصنوعی به سر می‌برد.

به گفته مشاور وزیر بهداشت یک تیم پزشکی باتجربه پیگیر درمان عباس کیارستمی است، همچنین حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت به ملاقات کیارستمی رفت و از نزدیک روند درمان او را دنبال کرد(dot) در ۱۵ فروردین نیز بیماری سرطان وی تکذیب شد. در ادامه برای بازتاب اخبار بیماری و سلامتی وی کانال تلگرامی با عنوان «اخبار مربوط به روند درمانی عباس کیارستمی» هم راه‌اندازی شد.

کیارستمی پس از گذراندن دوره نقاهت در تهران برای ادامه درمان راهی فرانسه شد اما پس از چند روز به دلیل لخته شدن خون سکته مغزی کرد و در پاریس درگذشت.

(منبع: persianv)
مطالب مرتبط
مدیریت

فریادی شو تا باران وگرنه مُرداران... احمد شاملو

Recent Posts

از «حکیم عمر خیام» چه می‌دانیم؟

از «حکیم عمر خیام» چه می‌دانیم؟

10 ساعت ago

چگونه از «دادگاه بیست‌وچهار ساعتی ذهن» و «محکومیت‌های مداوم» رها بشویم؟

چگونه از «دادگاه بیست‌وچهار ساعتی ذهن» و «محکومیت‌های مداوم» رها بشویم؟

1 روز ago

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ…

من فکر می‌کنم هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ...

4 روز ago

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی

نگاهی به کتاب «خطابه‌های برندگان جایزۀ نوبل ادبیات» ترجمۀ رضا رضایی آیدا گلنسایی: بزرگ‌ترین شاعران…

7 روز ago

شبیه به مجتبی مینوی!

شبیه به مجتبی مینوی! مرتضی هاشمی‌پور محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی را از پویندگان…

1 هفته ago

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور»

نگاهی به آثار نقاش بلژیکی: «جیمز انسور» «جیمز سیدنی ادوارد»‌ که با نام «جیمز انسور»‌…

1 هفته ago