درون آینۀ روبرو/ همایون شجریان
درون آینهی روبرو چه می بینی؟
تو ترجمان جهانی بگو چه می بینی؟
تویی برابر تو، چشم در برابر چشم
در آن دو چشم پر از گفت و گو چه می بینی؟
تو هم شراب خودی هم شراب خواره ی خود
سوای خون دلت در سبو چه می بینی؟
به چشم واسطه در خویشتن که گم شده ای
میان همهمه و های و هو چه می بینی؟
به دار سوخته، این نیم سوز عشق و امید
که سوخت در شرر آرزو، چه می بینی؟
در آن گلولهی آتش گرفتهای که دل است
و باد می بَرَدَش، سو به سو چه می بینی؟
درون آینه روبرو چه میبینی؟!
(حسین منزوی)
مطالب مرتبط
درنگی در جهانِ بهتآور، درخشان، گیجکننده و پیچیدۀ ویلیام فاکنر «احساس می کنم این جایزه…
چرا رمان نمیتواند شعر را شکست دهد؟ به نقل از نیویورکتایمز- سؤال اینجاست که چرا…
جورجو آگامبن: بالاترین مرتبۀ امید و خوشبینی، شجاعتِ ناامیدی است. جورجو آگامبن با هرگونه فروکاستِ…
گوستاو فلوبر از نگاه ماریو بارگاس یوسا ترجمۀ منوچهر یزدانی: قرن گذشته بود. روزی که…