آرشیو اسلایدها
دمی با «بلز پاسکال»
تمام فلاکت انسان از آنجا ناشی میشود که نمیتواند با آرامش در یک اتاق بماند.
عدالت و قدرت باید در کنار یکدیگر باشند. تا هر چیزی که عادلانه است قدرتمند باشد و هر چیزی که قدرتمند است عادلانه باشد.
زندگانی در صورتی با نیکبختی و خوشبختی همراه است که با عشق آغاز شود و با جاه طلبی و بلندپروازی به پایان رسد.
متولد شدم و ندانستم برای چه زندگی کردم و ندانستم چگونه زندگی کنم. اکنون میمیرم و نمیدانم چرا.
از آنجایی که ما نمیتوانیم تمام موضوعاتی که راجع به هر چیزی قابل دانستن است را بدانیم باید کمی در مورد همه چیز بدانیم.
سرچشمه ی همه فسادها بیکاری است؛ شیطان برای دستهای بیکار کار پیدا میکند.
اگر مردم میدانستند که پشت سر یکدیگر چه میگویند به طور حتم چهار نفر دوست در دنیا باقی نمیماند.
هرچه اندیشهی شما بزرگ باشد به همان اندازه بیشتر به اندیشههای دیگران احترام میگذارید.
اندیشه و تفکر پشتوانه ای بزرگ در سراسر حیات بشر است و انسان بیاندیشه و بیتفکر به مادهای بی روح میماند.
سعادتمند کسی است که در هجوم و مقابله با سختیها خود را نبازد .
اگر میخواهید مردم حرفهای شما را باور کنند از خود سخن نگویید!
باید اندازهی خود را بشناسیم. آری ما در این دنیا چیزی هستیم. ولی نه همه چیز .
محبت برتر از عقل است و بنیاد دانش و یقین در روشنی قلب است.
تمامی شأن و عظمت انسان در اندیشهی اوست.
دل دلائلی دارد که عقل از آن آگاه نیست.
واژههای محبتآمیز هزینه زیادی ندارند با این حال دستاوردهای بسیاری دارند.
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
بریدههایی از نمایشنامۀ «رابرت اوپنهایمر و تثلیث نامقدس»
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
چرا «اریک امانوئل اشمیت» مهم است؟
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
جورج اورول و «جلوگیری از ادبیات»، ترجمۀ عزتالله فولادوند
-
نیما یوشیج1 ماه پیش
«برف» سرودۀ نیما یوشیج با صدای فرهاد مهراد
-
مصاحبههای مؤثر4 هفته پیش
دکتر حسن انوری: کتابهای درسی مبتذل و مضر هستند
-
اختصاصی کافه کاتارسیس4 هفته پیش
منظرۀ افتاده بر دریاچه را برمیدارم، میگذارم سر جایش…
-
تحلیل نقاشی3 هفته پیش
درنگی در جهان و آثار رامبرانت
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
ویلیام فاکنر و پاسخ به این سؤال: نويسنده چگونه رُماننويس جدّی میشود؟