نقد و بررسی کتاب
نظر دکتر «امیرعلی نجومیان» در مورد کتاب «هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست» از «گروس عبدالملکیان»

دکتر «امیرعلی نجومیان»، دانشیار دانشگاه شهید بهشتی:
استقبال از کتاب «هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست» در اهالی کتاب امید ایجاد میکند.

امیرعلی نجومیان گفت: مجموعه شعر «هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست» ریشه در روان زخم عمیق یک هنرمند دارد و در آن با روان زخم های متفاوتی روبرو هستیم.
امیرعلی نجومیان به عنوان منتقد درباره این اثر گفت: چاپ این کتاب در وضعیتی که بازار کتاب دارد، موقعیت مبارکی است و استقبالی که از آن می شود، برای اهالی کتاب امید ایجاد می کند. این که «هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست» در یک فصل به چاپ سوم رسیده است، نشان از ارتباط خوبی که با مخاطب برقرار کرده، میدهد.
وی افزود: این کتاب بیش از هر چیز از یک روان زخم عمیق هنرمند تولید شده است. روان زخم عمیق را تروما نامیدهاند. تمام کتاب، هم شعرها هم عکسها، برخاسته از تروما هستند. مرگ همان طور که از عنوان کتاب برمیآید در کنار اصطلاحاتی مانند «غیاب»، موتور محرک کتاب است. معمولا روان زخم را در روانشناسی این گونه تعریف میکنیم که روان زخم ناشی از یک شوک عاطفی است که یادآوری آن سرکوب شده و همین باعث شده است که این زخم درمان نشود.
این منتقد در ادامه گفت: در این کتاب هم با روان زخمهای متفاوتی روبرو هستیم که ریشه در شوکهای عاطفی ناشی از جنگ، زلزله، اتفاقات سیاسی ناگوار و تروماهای شخصی و فردی دارند. حتی شکست در مقابل امر نوشتن هم بخشی از این تروماهاست. برای شاعر این کتاب، مساله روان زخم ناگوار نیست و گویی همیشه آن را به همراه دارد و یادآوریاش برایش نوعی لذت دارد. میخواهم از این حرفها به اندیشهای از فروید برسم. او در کتاب «عصر فراسوی لذت» دارد که در آن فراوان به امر تروما پرداخته است.
مولف کتاب «درآمدی بر مدرنیسم در ادبیات» گفت: درست است که تروما امری است که از آزار روانی به وجود آمده اما فروید میگوید که این پدیده در درون خودش میتواند لذت بخش باشد. عبدالملکیان در یکی از شعرها میگوید ای کاش چیزی یا کسی برای ترک کردن وجود داشت. این جاست که شاعر دارد به استقبال تروما میرود. به نظرم هنر و ادبیات بهترین فضا برای بازنمایی تروماست. در این کتاب هم با شعر و عکاسی روبرو هستیم و مشغول بازنمایی تروماییم.
نجومیان در بخشی از سخنانش گفت: یکی از تم های مهم تروماتیک این کتاب، کودکی است. کتاب مرتبا اشاره به امر کودکی دارد. در تمام کتاب با صدایی روبرو هستیم که گویی میخواهد به نقطه اول برگردد. این نقطه اول به قول لاکان، همان امر خیالی است. اما چیز دیگری هم در شعرها هست که برای شاعر گم شده است و آن رهایی و آزادی است. این رهایی میتواند رهایی و آزادی از زبان باشد. «متن را از نقطه ای که اسیر آن شده، رها کن!» شاعر خودش را در خیلی از شعرها گم کرده است و این گم گشتگی و سرگشتگی را میتوان در بسیاری از شعرها دید.
وی گفت: حضور مرگ در درون زندگی یکی از ویژگیهای تماتیک این کتاب است. در این کتاب ما مرتبا با مرگی روبرو هستیم که در زندگی جریان دارد. در تصاویر و عکس های کتاب هم خون میبینیم و این خونها به شکلهای مختلف ما را به حضور مرگ میرسانند. در «هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست» با شعرهایی روبرو هستیم که تلاش برای رسیدن به مرگ هستند که هم امری لذتبخش و هم رنج آور است.
این منتقد گفت: عبدالملکیان در یکی از شعرها گفته است طناب هم وسیله ای برای تاب درست کردن و بازی کردن است و هم وسیله ای برای دار زدن. این یعنی هم کودکی و هم مرگ در کنار هم. هر دو بازگشت به نقطه صفر یا صد هستند. ادبیات طبق نظریهای، هم اثبات زبان است و هم نفی آن. در این کتاب هم شعرهایی داریم که شاعر خودش میگوید نمیتوانم کلمات مناسب را پیدا کنم.
نجومیان در پایان سخنانش گفت: من در زمینه چگونگی انتخاب عکسهای کتاب اطلاعی ندارم ولی به نظرم عکسها، در نظام تداعی با شعرها انتخاب شدهاند و آنها هم در جهت هدف مرگاندیشی کتاب هستند.
-
اخبار1 هفته پیش
«سه گانۀ خاورمیانه: جنگ، عشق و تنهایی» اثر «گروس عبدالملکیان»؛ به زودی
-
نویسندگان1 هفته پیش
عشق باوقارِ «سیمین دانشور» به «جلال آل احمد»
-
تحسین برانگیزها1 هفته پیش
دربارۀ پهلوان «علیاصغر گلنسایی»
-
شاعران4 روز پیش
مراسم خاکسپاری «فروغ فرخزاد» و سرودههایی از او
-
شعر دهۀ نود1 هفته پیش
دو سروده از خانم «شیرین هیاریان»
-
مصاحبههای مؤثر1 هفته پیش
گفتگو با «آنا پناهی» و «مسعود جعفری جوزانی» دربارۀ «حسین پناهی»
-
شعر دهههای 30-606 روز پیش
چند سروده از «خسرو گلسرخی»
-
آساره جعفری4 روز پیش
رفیقِ سفر و حَضَرم، حضرتِ تبر؛ رویت را به سمتم برگردان…