شاعران ایران
دلایل انزوای عارف قزوینی بر اساس اسناد نویافته نوشتۀ دکتر سعید پورعظیمی
دلایل انزوای عارف قزوینی بر اساس اسناد نویافته نوشتۀ دکتر سعید پورعظیمی
چکیده
روابط عارف قزوینی در جایگاه «شاعر ملی ایران» با برخی از نامدارترین چهرههای عصر خویش و فراز و نشیب این مناسبات و دگرگونی آرای عارف دربارهی برخی از آنها، روحیات و عقاید او را به روشنی آینگی میکند.
بدبینی و واکنشهای عصبی و پرخاشگرانه که با حساسیت و صداقت بسیار درآمیخته است، اساس شخصیت و مواجهۀ عارف با دیگران را شکل میدهد؛ هم از این روست که دوستیها و دشمنیهای عارف گذرا و متزلزل است و موجبات انزوا و مردمگریزی او از یک سو و آزردگی و کدورت دوستانش از سوی دیگر را فراهم میآورد.
بر این همه باید روحیۀ انقلابی یک سونگر و میهنپرستی بی مرز عارف، و نگاه اغراقآمیز حاصل از این اندیشهها را نیز افزود که منش دشمنتراش او را پررنگ تر کرده است. نگارندۀ این مقاله از خلال نامهها، خاطرات و دیگر نوشتههای عارف، آرای او را دربارۀ حسن تقی زاده، اشرفالدین گیلانی، احمد کسروی، ملک الشعرای بهار، حسن وحید دستگردی و رضاشاه بیان میکند و از ریشههای خصومت میان عارف و آنان سخن میگوید و از این رهگذر، علل تنهایی و انزوای محبوبترین شاعر عصر مشروطه در دهۀ پایانی زندگیاش را عیان میکند.
واژه های کلیدی:
عارف قزوینی، مشروطه، حسن تقی زاده، اشرف الدین گیلانی، احمد کسروی، ملک الشعرای بهار، حسن وحید دستگردی، رضاشاه.
1. مقدمه
از آنچه عارف قزوینی در زندگینامۀ خودنوشت خویش با نام«تاریخ حیات»نگاشت، میتوان تا اندازهای به ویژگیهای شخصیتی و رفتاری او پی برد و همچنین به طور ضمنی، ذهنیت و روحیات حاکم بر عصر مشروطه را ترسیم کرد؛ اما پارههایی دیگر از زندگی، خلق وخو و شخصیت عارف را باید در مناسبات و یا «مقدمۀ شرح دورۀ آزادیخواهی» نامهنگاریهایش با دیگران و آنچه باعنوان خاطرهوار در سالهای پایانی عمر نگاشت، جستوجو کرد. 1
این نوشتهها حاوی اطلاعاتی ارزشمند از جریانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، و کار و کردار برخی از نامدارترین مردان آن عصرند که از بسیاری از آنها فقط در نوشتههای عارف سخن به میان آمده است. ورود عارف به جرگۀ آزادیخواهان و پیوستن به جنبش مشروطه، ساحت درخشان زندگی اوست. وی در این دوره با شور و شتاب و بیکمترین توقع، تمام داشتههای خود را صرف پیشبرد آرمانهای انقلابی و آمال متجددانه میکند. در همین دوران، کنسرتهای پُرشکوهی برپا میکند، زیباترین تصنیفهایش را میسراید و با شعری که در «نبض حوادث زمانه میتپد» به شاعر ملی بدل میشود.
پیوستن عارف به جنبش مشروطه که طیفهای متعدد و گستردهای از انقلابیون را در خود جای داده بود، ناگزیر به تصادم آرای او با ایشان میانجامد. صراحت و سادگیِ توأمان عارف در برخورد با مسائل و کسانی که هریک به شکلی در جریان مشروطیت حضور داشتند، به مناسباتی ناپایدار و سرشار از نزاع میانجامد که در زندگی او در آن سالها نقشی اساسی داشت و تبعاتش تا پایان عمر با او همراه بود.
در این مقاله برای نخستین بار براساس نامهها، نوشتهها و اسناد اغلب نویافتۀ عارف و از زاویهای تازه، به عقاید و شخصیت او پرداخته میشود.
دلایل انزوای عارف قزوینی بر اساس اسناد نویافته نوشتۀ دکتر سعید پورعظیمی
مطالب بیشتر
-
اختصاصی کافه کاتارسیس1 ماه پیش
بریدههایی از نمایشنامۀ «رابرت اوپنهایمر و تثلیث نامقدس»
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
چرا «اریک امانوئل اشمیت» مهم است؟
-
تحلیل داستان و نمایشنامه1 ماه پیش
جورج اورول و «جلوگیری از ادبیات»، ترجمۀ عزتالله فولادوند
-
نیما یوشیج1 ماه پیش
«برف» سرودۀ نیما یوشیج با صدای فرهاد مهراد
-
مصاحبههای مؤثر4 هفته پیش
دکتر حسن انوری: کتابهای درسی مبتذل و مضر هستند
-
اختصاصی کافه کاتارسیس4 هفته پیش
منظرۀ افتاده بر دریاچه را برمیدارم، میگذارم سر جایش…
-
تحلیل نقاشی3 هفته پیش
درنگی در جهان و آثار رامبرانت
-
هر 3 روز یک کتاب2 هفته پیش
ویلیام فاکنر و پاسخ به این سؤال: نويسنده چگونه رُماننويس جدّی میشود؟