با ما همراه باشید

نویسندگان/ مترجمانِ ایران

ادبیّات به مثابه هویت ملّی- انسانی

اسلامی نُدوشن : ادبیّات به مثابه هویت ملّی- انسانی

اسلامی نُدوشن : ادبیّات به مثابه هویت ملّی- انسانی

(به مناسبت زادروز دکتر اسلامی نُدوشن)

اسلامی نُدوشن : ادبیّات به مثابه هویت ملّی- انسانی

الف. محمّدعلی اسلامی نُدوشن در مقدّمۀ واپسین جلد از خاطراتش از جمله چنین تاکید می کند:«در طیّ این دوران افراد زیادی را شناخته ام، با بسیاری از اشخاص برخورد داشته ام.کسانی که در صحنۀ اجتماع بودند، به نظرم دو گونه بودند: آنان که رو به ایران داشتند و آنان که پشت به ایران. ایران به تنهایی و به خودیِ خود مطرح نبود. انسانیت مطرح بود»(روزها ،ج4، یزدان،1391،ص15).

یکی از اصلی ترین پایه های فکری اسلامی ندوشن را در همین عبارت باید جُست : توجّه به ایران، توجّه به انسان. این پایۀ فکری در اغلب آثاری که از وی منتشر شده ، دیده می شود.چه آثاری که مرتبط با ادبیّات است(شعر، داستان، نمایش نامه، و به ویژه ، نقد و تحلیل ادبی) ؛ چه آثاری که در حیطۀ فرهنگ و اجتماع جای می گیرد. در واقع، به نظر می رسد در این آثار، ناسیونالیسم ایرانی در پرتو نگاهی فرهنگی و انسانی تعدیل می شود. امّا همچنین  با عطفِ توجّه به مفهوم میهن، نگاهِ فرهنگی و انسانی هم تمایزی خاصّ خود می یابد. به عبارت دیگر، ایران- وطن و جهان- وطن به نحوی در کنارِ هم به آرام و قرار می رسند.البته، در برخی از آثار او آن یک بر این یک قدری غلبه یافته است.

 

ب. در آثار فرهنگی و اجتماعیِ اسلامی ندوشن ، علاوه بر گرایش جامعه شناختی – حقوقی با نوعی تلقّی تمدنّی  روبه رو می شویم.

در آثار ادبی این نویسنده نیز، گذشته از زندگی نامه و تاریخ، آمیزه ای از روان شناسی و جامعه شناسی به معنای عامّ کلمه جلب نظر می کند. دراین آثار، دو کتاب از ادبیّات کهن ایران و قلمرو زبان فارسی نسبت به دیگر کتاب ها نفوذ ژرف تری دارد: شاهنامه و دیوان حافظ .اسلامی ندوشن بارها در تحلیل هایش تاکید کرده است که آن یک، کتاب سرنوشت ایران است و این یک، چکیدۀ دردآلودی از تاریخ ایران. شاید بتوان سخن او را چنین تفسیر کرد:  شاهنامه نشانه ای است از هویت آشکار ایران و جهان ایرانی که در موقعیتی بسیار خطیر(سدۀ چهارم ه.ق) به روایتی شعرگونه و فصیح تبدیل شده است. امّا دیوان حافظ ، که در قرنِ بسیار غم آلود هشتم ه.ق سروده شده، لایه هایی ترس خورده از منابع قدرت سیاسی، مذهبی و شخصی را به زیباییِ هرچه تمام تر به ثبت تاریخ رسانده است.

از این رو، در این یک، خواننده با هویت پنهانِ ایران و ایرانی روبه روست.

 

پ. اسلامی ندوشن هویت و فرهنگ ایرانی را یک کلیّتِ انسانی ، هَمبَسته و مُنسجم می داند که از دورۀ اسطوره ای به دورۀ تاریخی پیوسته ، و تداوم یافته است. امّا با وجود تمایز میان دورۀ باستان و دورۀ اسلامی، این کلیّت همواره محفوظ مانده است. او در آثار متعدّد خود ، اغلب در رجوع به ادبیّات و گاه در ارجاع به تاریخ ، کوشیده تا با پس زدن رویه ها و لایه های وهم گونه و استبدادزده، نشانه های چنین کلیّتی را واگویی، تحلیل و موکّد کند. تفسیر اسلامی ندوشن  از سیر زیست انسان ایرانی در ادوار اسطوره ای، و تاریخیِ باستان، میانه و متاخّر تفسیری است نیرومند و مجذوب کننده . البتّه، به طبع،  در چنین تفسیری  نگاهِ ادیبانۀ اندیشه مندی موج می زند که در فضایی منتشر و میان- رشته ای به نقشی اجتماعی- فرهنگی و نه موقعیت دانشگاهیِ صِرف اندیشیده است.

 

ت. این نویسندۀ توانمند در سنخ رویکرد ادبی و فکری خود با برخی از دانشوران و ادیبانِ قبل و همعصر خود وجوه اشتراکی داشته است.به عنوان نمونه به چند گروه از آنان اشاره می کنم.گروه نخست ، دولتمردانی مانند محمّدعلی فروغی و فخرالدّین شادمان هستند.این گروه با مقاله ها و سخنرانی های خود از گنجینۀ ادب فارسی با احترام ، تجلیل و تحلیل یاد می کردند. آنان ضمن هشدار به خطرهایی که هویت ایرانی را تهدید می کند، همچنین از لزوم قرار گرفتن ایرانیان در متن فرهنگ جهانی نیز سخن می گفتند.

گروه دوم ، برخی از استادان ادبیّات فارسی بودند که در همه یا بخشی از آثار خود، با پرهیز از نوع تحقیق لُغَوی و لفظیِ رایج در دانشکده های ادبیات، به تحلیل محتوای ادب فارسی از منظری ایرانی و انسانی می پرداختند.از این گروه می توانیم به پرویز ناتل خانلری، عبدالحسین زرّین کوب و غلامحسین یوسُفی اشاره کنیم.گروه سوم هم  روشنفکران چپ گرایی هستند که از اهمیّت میهن و میراث ادبی خود غفلت نمی کردند. این گروه ، مانند شاهرخ مِسکوب و مصطفی رحیمی، به تحلیل آثار ادبی کهن بسیار رغبت داشتند.در این میان،به ویژه باید از مِسکوب یاد کرد که بخش عمده ای از توان ادبی خود را با ظرافت مصروف شاهنامه کرد.

 

ث. به طبع، نوع هویت اندیشیِ ایران- محور و انسان گرای اسلامی ندوشن، او را از شماری از دانشوران فرهنگی و ادبیِ همروزگارش دورنگه  داشته است. درمثَل، باید اشاره کرد که او با وجود آشنایی با نویسندگان و نظریه پردازانی مانند احمد فردید و جلال آل احمد ، با آنان در یک سنخ فکری قرار نمی گیرد. این نویسندگان و نظریه پردازان نگاهی بنیاد ستیز/ رادیکال به سیر زیست، فرهنگ و تمدن داشتند. از این رو، حاصل کِلک یا فکرشان اغلب با دعوت به نوعی بی انضباطی، اغتشاش و انقلابی‌گری توام بود. در مقابل، سخن اسلامی ندوشن همواره به تاکید بر خرد و اعتدال انجامیده است. علاوه براین، چپ گرایانی که هرگونه بحث ملّی را مردود شمرده اند، به طبع ، از دایرۀ اشتراک فکری با این نویسنده دور بوده اند. همچنین، میان بخش درخور توجّهی از پژوهشگران ادبی ، که نوع پژوهش های ادبی شان جنبۀ تخصّصی صِرف دارد و آثارشان رو به متخصّصان دیگر نوشته می شود و نه رو به سپهر ادبی عامّ ، با آثار اسلامی ندوشن شباهت چندانی دیده نمی شود.

 

ج. البتّه، میان آن چه نویسندۀ  فرهنگ و شبه فرهنگ نوشته و آثار نویسندگان فرنگی هم می توان به شباهت هایی رسید.یکی از پُراهمیّت ترینِ این شباهت ها در تحلیل ها و نظریه پردازی شماری از نویسندگان و منتقدان ادبی انگلستان در اواخر سدۀ نوزدهم میلادی تا نیمۀ سدۀ بعد دیده می شود.در این دوره ، ادیبانی مانند ماثیو آرنولد، جان راسکین، جُرج برنارد شاو، هربرت جُرج ولز، فرانک رایموند لی وِس، توماس استرنز الیوت و چندین تن دیگراز جوانب مختلف اخلاقی، انسان گرایی، معنوی، سوسیالیستی و میراث ادبی  به موضوع فرهنگ و آموزش توجّه خاص نشان دادند: «روشنفکران اهل ادب انگلیس مفهوم فرهنگ را چنان پروراندند که مرکز توجّه یک زبان ایدئولوژیک برای بیان رابطۀ هنر و جامعه گردید»( منتقدان فرهنگ ، لِزلی جانسون، ترجمۀ ضیاء موحّد، طرح نو، 1378، ص 28).

 

چ.در اوایل سدۀ بیستم میلادی در ایالات متّحدۀ آمریکا نیز تنی چند از منتقدان ادبی کوشیدند تا در پرتو نگاه تاریخی به ادبیّات کشور خود، از آغاز تا آن دوره، بر نوعی هویت متمایز ملّی تاکید کنند. برجسته ترین منتقد این گروه ادیبی بود به نام وان وایک بروکس.

او در سال 1915 با تعبیر و تاکیدِ به سنِّ قانونی رسیدن آمریکا (America ,s coming of age  ) کوشید تا سیر زیست و فرهنگ این کشور را با نگاهی آرمان جویانه در آثار نویسندگانی مانند  ادگار آلن پو تا هِنری جِیمز واکاوی کند. بروکس متعلّق به جریان نقد ادبی قبل از «نقد ادبی نو» در کشور خود است و مُنادیِ نوعی وطن دوستی آمریکایی

(Criticism in America , J.P.Pritchard ,University of Oklahoma Press,1956,pp.218-221)

 

ح. در همان حال، نوعی گرایشی تمدنّی نیز در شماری از تحلیل ها و آثار اسلامی ندوشن دیده می شود. نگاه او به تمدّن ها نگاهی انسانی ، معنوی و اخلاقی است. این نکته، به ویژه در سفرنامه های جذّابی که از وی به اتّحاد شوروی سابق و چین (دهۀ 1350) منتشر شده ، جلب نظر می کند. البتّه، چنین نگاهی در آثار شماری از نویسندگان متاخّر تاریخ تمدّن مانند ویل دورانت ( که به شیوه ای روایی روی به مخاطب عام داشت) و آرنولد توین بی ( که در پی نظریه پردازی کلان بود)  هم طرح و تحلیل شده است. توین بی، که  معنویت را گمشدۀ تمدّن عصر نو می پنداشت، پیشگویانه از جدال و جوشش آتی تمدّن های خاورمیانه نیز سخن می گفت( آیندۀ نامعلوم تمدّن، ترجمۀ فرهنگ جهان پور، دانشگاه اصفهان،1355 ، صص 254-253 ، 183).

 

خ.حوزۀ سیاست در کشورهایی مانند کشور ما درطول تاریخ از یک طرف ، قرینِ آرمان خواهی ها و شهرت های عجیب و غریبِ پایدار یا ناپایدار بوده و از دیگر طرف، همراه با حبس، تبعید، محرومیت، داغ و درفش. البتّه ، اسلامی ندوشن خود را همواره از سیاست برکنار نگه داشته است. امّا در همان حال ، به ظریف ترین، کنایی ترین و سهل و ممتنع/سهلِ ممتنع ترین شیوۀ ممکن نیز کوشیده تا  سخن خود را در نقد وضعیت موجود بیان کند.او به ویژه، همواره تاکید کرده که باید سخن ها را بشنویم و ایران را از یاد نبریم ! علاوه بر این، باید اشاره کرد که وی به تدریج ، در حوزۀ انسان، هستی و ایران به یک جهان‌نگری دست یافته است.چنین ویژگی هایی در کنار نثری ظریف، روان و فرهیخته ، به نوشته هایش گیرایی خاصّی بخشیده است. از این رو، حتّی شعرهایی که از فردوسی، حافظ و دیگر بزرگان ادب کهن در نثر و تحلیل ادبی و فرهنگی او نقل و برجسته می شود، همواره طعم دیگری در ذائقۀ خواننده می یابد.

سخن کوتاه می کنم:

آن چه در این نوشتۀ مختصر گفته شد، در واقع، می تواند به طور ضمنی پاسخ هایی نیز به این پرسش شمرده شود که چرا آثار تحلیلی- انتقادیِ این نویسنده اندیشه مند و نگرانِ ایران و انسان در چشم و دلِ شماری درخور توجّه از علاقه مندان ادب و فرهنگ ایران ، فرهنگ ایرانی و جهان خواندنی، مطبوع و پُربها جلوه کرده است (برای آگاهی از دیگر تحلیل های صاحب این قلم دربارۀ اسلامی ندوشن ر.ک: تکدرخت، جشن نامۀ اسلامی ندوشن، گردآوری فرهنگ جهانبخش ،آثار و یزدان، 1380، صص 602-569 ؛

برگ هایی از تاریخ ما، مجموعۀ چهل گفتار، ثالث، 1388 ، صص354-349 ، 93-83 ).

دی 1397

*اشاره: نوشتۀ حاضر متن پیراستۀ سخنرانی مولّف است در نشست «شب محمّد علی اسلامی ندوشن» در سالن هلال احمر یزد (چهارشنبه 19 دی 1397).

کامیار عابدی

پژوهشگر و منتقد حوزۀ شعر

 

 

مطالب بیشتر

  1. دربارۀ کامیار شاپور همراه با تحلیل اشعار
  2. آرش کمانگیر: از پورداوود تا بیضایی
  3. انتقاد جورج اورول از سالوادر دالی
  4. اشعار کهن چین ترجمۀ سراب سپهری
  5. مهدی اخوان ثالث جانشین ملک الشعرای بهار
برای افزودن دیدگاه کلیک کنید

یک پاسخ بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برترین‌ها